responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 439

«عمرو بن لحى اولين كسى بود كه بت‌پرستى را به مكه و اطراف آن وارد كرد و دين ابراهيم عليه السلام را تغيير داد. او به شام سفر كرد وديد كه مردم سنگ وچوب نصب كرده و آن را عبادت مى‌كنند. يك سنگ از آن سنگ‌ها را برداشت وبه كعبه آورد و نصب نمود و مردم را به عبادت آن دعوت نمود.»[1]

اولا توجه مى‌كنيد كه انسان به خاطر جهل وحماقت چگونه راحت به امت اسلامى چه نسبت‌هاى نارواى بزرگ را مى‌دهد. ثانيا: بنابر تهمت ابن عبدالوهاب همه مسلمين مشرك بوده وبت‌پرستى را از دين اسلام صحيح‌تر مى‌دانسته‌اند. دروغگويى آيا ممكن است كه بزرگ‌تر از اين باشد!؟

بايد توجه داشته باشيم كه عصام العماد كه از رهبران و مبلغين وهابيت بوده وفارغ التحصيل دانشگان رياض عربستان است، و سپس با مطالعه از عقيده وهابيت دست كشيده است، مى‌گويد: «ما در دانشگاه سيره محمد بن عبدالوهاب را به جاى سيره پيامبر صلى الله عليه وآله ويا به مانند سيره آن حضرت مى‌خوانديم و دشمنان ابن عبدالوهاب را كافرتر و مشرك‌تر از دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله و از ابوجهل و ابولهب و ... مى‌دانستيم.[2]

اين اعتقادات بر اثر اين است كه ابن عبدالوهاب در كتاب‌هاى خود گفته است:

كسانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله با آن‌ها مبارزه كرد داراى عقل سالم‌تر و شرك پنهان‌تر از مشركان (مسلمين) زمان ما بودند.[3]

باز مي‌گويد: شرك‌ورزى كفار قريش كم‌تر از شرك‌ورزى بسيارى از مردم امروز است.[4]

وهابيان كه امروزه اين سخنان رهبرشان را با الگو قرار دادن سيره وعملكرد او مى‌خوانند واساتيدشان آن را با افتخار برايشان مى‌گويند، امكان دارد كه مسلمين را كافر ندانند؟! بنابر اين، پنهان داشتن وهابيت تكفير مسلمين را چيزى جز از روى تقيه نخواهد بود.

«ابن عبدالوهاب در نامه‌اى خطاب به سليمان بن سحيم يكى از علماى حنبلى مى‌نويسد: «من برايت يادآورى مى‌كنم كه حتماً تو و پدرت بر شرك و كفر و نفاق اصرار داريد. تو وپدرت شب و روز در راه دشمنى با اين دين سعى مى‌كنيد. حتماً تو با علمى كه دارى مرد معاند و گمراه هستى و كفر را بر اسلام برگذيده‌اى ....»[5]

«محمد بن عبدالوهاب در باره ابن فيروز (يكى از داشمندان) مى‌گويد: «او كفر بزرگى دارد كه او را از ملت اسلام خارج كرده است.»[6]

اين در حالى است كه ابن عبدالوهاب خود محمد بن فيروز را از پيروان ابن تيميه و ابن قيم خوانده و زركلى در باره او مى‌گويد: «محمد بن فيروز، فقيه حنبلى از اهل احساء، شاگردان و مريدان بسيارى داشت و به محمد بن عبد الوهاب انتقاد (و مخالفت) كرد. وقتى كار ابن عبدالوهاب بالا گرفت او به بصره كوچ نمود وآن‌جا از دنيا رفت.»[7]


[1] . مصنف ابن ابى‌شيبه، ج 8، ص 326؛ و 338؛ سيره ابن هشام، ج 1، ص 79؛ الاصابه، ج 1، ص 258؛ تاريخ ابن كثير، ج 2، ص 236؛ فتح البارى، ج 6، ص 399.

[2] . نقد محمد بن عبدالوهاب از درون، نوشته عصام العماد از علماى يمن.

[3] . كشف الشبهات ابن عبدالوهاب، ص 43.

[4] . الدرر السنيه فى الاجوبة النجدية، ج 1، ص 120.

[5] . الدرر السنيه فى الاجوبة النجدية، ج 10، ص 31.

[6] . الدرر السنيه فى الاجوبة النجدية، ج 10، ص 63

[7] . الاعلام، ج 6، ص 242؛ معجم المؤلفين عمر كحاله، ج 10، ص 245.

نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست