نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 35
وزبير از
على خواستند تا ايشان را بر كوفه و بصره حاكم قرار دهد، و على گفت: نزد من
مىمانيد .... سند اين خبر صحيح است.
8.
حدثني محمود ثنا وهب ثنا أبي قال سمعت قتادة ولي أبوبكر سنتين وستة أشهر وولي عمر
عشر سنين وستة أشهر وثمانية عشر يوما وولي عثمان ثنتي عشرة سنة غير اثنتي عشر يوما
وكانت الفتنة خمس سنين وولى معاوية عشرين سنة وولى يزيد بن معاوة ثلاث سنين وأشهر
سماه قتادة وكانت فتنه بن الزبير ثمان سنين وولى الوليد تسع سنين؛[1]
بخارى
از قتاده چنين نقل كرده است: ابوبكر دو سال و شش ماه و عمر ده سال و شش ماه و
عثمان دوازده سال خلافت كردند و پنج سال زمان فتنه بود سپس معاويه بيست سال و يزيد
سه سال و چند ماه خلافت كردند و سپس هفت سال فتنه ابن زبير بود و بعد نه سال وليد
خلافت كرد.
اين
تنها برخىنمونههايى است كه در آن پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، صحابه، تابعين
و علما واژه «ولى» را براى خليفه و حاكم و سرپرست استفاده كردهاند و از اين
نمونهها در كتب اسلامى فراوان است. اين اخبار به روشنىمىرساند كه استعمال
واژهاى «ولى» به معناى خلافت در اسلام و بين امت اسلامى رائج بوده و در حال حاضر
نيز در بين عرب معمول است و دلائل وقرائن فراوان ديگر نيز است كه همگى تصريح
دارند، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با مطرح كردن اين حديث شريف در روز غدير خم
خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام را خواسته و آنرا رسما اعلام فرمودهاند.
ابن
تيميه و حديث: «خدايا، دوست بدار هر كسى را كه على را دوست دارد»
ابن
تيميه مىگويد: همانا اين لفظ (در حديث): «خدايا، دوست بدار هر كسى را كه او را
دوست مى دارد و دشمن بدار هر كسى را كه با او دشمنى مىكند، يارى كن هر كسى را كه
او را يارى مىكند و خوار كن هر كسى را كه او را تنها مىگذارد» به اتفاق آگاهان
به حديث دروغ است.[2]
وى
در «مجمع الفتاوى» مىگويد: «اين حديث خلاف واقع است؛ زيرا گروههايى با على در
صفين جنگيدند، ولى خوار نشدند؛ به مانند سعد بن ابىوقاص وهمچنين اصحاب معاويه و
بنى اميه كه با او جنگيدند و بسيارى از سرزمينهاى كفّار را فتح كردند و خدا آنها
را يارى نمود.»[3]
باز
همو مىگويد: حديث «خدايا، دوست بدار هر كسى را كه على را دوست دارد و دشمن بدار
هر كسى را كه على را دشمن دارد.» با اصل اسلام مخالف است. چون قرآن مىگويد:
«مؤمنان برادر يكديگرند هرچند با هم بجنگند و يا بعضى به بعضى ديگر ظلم كنند.»
جواب:
اين حديث دنباله حديث «غدير خم» است و راويان خود اين لفظ نيز فراوان هستند و آن
نيز از اخبار متواتر است كه ما بعد از نقل عبارت عربى آن اينجا به برخى از راويان
اين حديث اشاره مىكنيم: