responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 179

موسى؟ إلا أنه لا نبي بعدي؛[1] اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله به من فرمودند: تو را گذاشتم تا خليفه‌اى من باشى .... هيثمى مى‌گويد: رجال اين سند رجال صحيح (بخارى ومسلم) هستند.

3. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَوْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ؛[2] رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: همانا در بين شما براى بعد از خود دو خليفه و جانشين گذاشتم. (و آن دو) كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم هستند و آن دو قطعاً هرگز از هم جدا نمى‌شوند تا اينكه (قيامت) سر حوض بر من وارد شوند.

اين حديث را زيد بن ثابت، ابوذر، ابوسعيد خدرى، زيد بن ارقم و زيد بن اسلم با لفظ «دو خليفه» روايت كرده‌اند و هيثمى دو سند را و البانى نيز سند اين حديث را صحيح دانسته‌اند وشعيب ارنؤوط نيز در حاشيه مسند احمد اين حديث را با اين لفظ صحيح دانسته است. البته احاديث فراوان ديگر است كه در اين كتاب به مناسبت ذكر شده است. اين تنها برخى اخبار در اين موضوع است.

اما يكى از احاديثى كه ابن تيميه به عنوان نص در مورد ابوبكر ذكر نمود و ما اشاره كرديم كه عين آن در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام نيز وارد شده است، حديث ذيل است: چون رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نزديك شد، ام‌المؤمنين، صفيه به آن حضرت گفت: اى رسول خدا، تمام همسران شما خانواده دارند كه به آن‌ها پناه مى‌برند و تو اهل مرا از من جدا كردى واگر اتفاقى براى شما افتاد من به چه كسى پناه برم. حضرت صلى الله عليه وآله فرمودند: به على بن ابى‌طالب.[3]

اين حديث را مالك بن مالك صحابى و ذؤيب از صفيه روايت كرده‌اند وهيثمى رجال آن را رجال صحيح خوانده است. چنان‌كه در گذشته اشاره شد، با گواهى مدائنى معاويه از عمالش خواسته بود كه مردم را تشويق كنند تا هر حديثى كه در فضل على است، مانندش را در مورد صحابه و خلفا وضع كنند. بعيد نيست كه حديث قبلى كه به اين معنا در مورد ابوبكر روايت شده از اين دسته باشد.

از آنچه بيان شد روشن گشت كه ابن تيميه هم دروغ را پشت دروغ ادامه مى‌دهد وهم احاديث متواتر را بدون دليل رد و تكذيب مى‌كند، ولى در مورد ديگران به افسانه‌هايى كه خود خلفا نيز از آن اخبار خبر نداشته‌اند و عكسش را معتقد بودند، چنگ زده است.


[1] . معجم الاوسط طبرانى، ج 4، ص 296، ح 4399؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 110؛ كنز العمال، ج 13، ص 158، ح 36488.

[2] . مسند احمد، ج 5، ص 181 و 189، ح 21697 و 21618؛ فضائل الصحابه، ج 2، ص 603، ح 1032؛ المعرفة و التاريخ، ج 1، ص 121؛ مصنف ابن ابى‌شيبه، ج 6، ص 309، ح 31679؛ معجم الكبير، ج 5، ص 154، ح 4922؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 170 و ج 9، ص؛ احاديث الصحيحه، ج 3، ص 355، ح 2457.

[3] . معجم الكبير، ج 4، ص 230؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 112؛ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 234 شرح حال صفيه، رقم 26.

نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست