responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 139

ابن تيميه مى‌گويد:

و همچنين عمر بن خطاب در مواضع (يعنى فراوان) به عدم آگاهى خود اعتراف مى‌كرد؛ مانند اين‌كه فراوان از فتواهاى خود برمى‌گشت وقتى حق برايش بيان و روشن مى‌شد؛ بر خلاف آنچه گفته شده و از صحابه از برخى سنت‌ها سؤال مى‌كرد تا از آن‌ها استفاده كند و در مواضع (فراوان) مى‌گفت: به خدا سوگند نمى‌دانم كه عمر صواب كرد يا خطا و مى‌گفت: خانمى حق و صواب گفت و مرد (خود خليفه دوم) خطا كرد. با اين وجود، در صحيح (بخارى و مسلم) ثابت شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: در امت‌هاى قبل محدَثان بودند و اگر در اين امت كسى باشد آن عمر است و ترمذى نيز روايت كرده كه فرمودند: اگر من به پيامبرى مبعوث نمى‌شدم عمر مبعوث مى‌شد و فرمودند: همانا خداوند حق را در زبان وقلب عمر قرار داده است. اگر محدَث شخصى باشد كه حق از جانب خدا بر زبان وقلبش الهام شده، پس او با وجود اين منزلت عليه خودش اعتراف مى‌كند كه معصوم نيست، پس غير او از صحابه كه به اين منزلت نرسيده است، حالش چگونه خواهد بود؟![1]

اكنون كه تمام سخنان ابن تيميه را ذكر كرديم ناچار به دلائل باطل بودن اين احاديثى كه اعترافات خود ابن تيميه نيز دلالت به باطل بودنش مى‌كند، اشاره مى‌كنيم.

بايد توجه داشته باشيم كه يكى از دلائل صحت وسقم حديث سازگارى و يا ناسازگارى حديث با سيره عملى طرف است.

ابن تيميه مى‌گويد: بنابر اين احاديث، حق از جانب خداوند به زبان و قلب عمر قرار داده شده است، ولى با اين وجود خود او اعتراف دارد كه معصوم نيست. حال‌


[1] . الفتاوى الكبرى، ج 5، ص 160.

نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست