نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 131
بن خطاب
مىگويد: آن شك چند لحظه بود و زود برطرف شد ولذا در علم عمر قادح نيست.[1]
مضافا بايد توجه داشته باشيم كه اولا: حديث باطلى كه ابن تيميه به آن چنگ زد و
گفت: خداوند بندهاى را بين دنيا و آخرت مخير كرده و ... ابوبكر آن را درك و بيان
كرد كه آن بنده خود پيامبر صلى الله عليه وآله هستند و مرگ حضرتش نزديك شده ....
اين دو خبر متناقض است. اخبار فراوان وارد شده كه حضرت صلى الله عليه وآله از رحلت
خود خبر دادهاند و عباس عموى آن حضرت نيز سه روز قبل از رحلت آن حضرت گفت: والله
آثار مرگ را در چهره پيامبر صلى الله عليه وآله ديدم (در نقل بخارى: والله پيامبر
صلى الله عليه وآله به زودى در همين مريضى از دنيا خواهد رفت.)[2]
و در داستان مسلم جيش اسامه نيز همه نگران بودند كه حضرت از اين مريضى خوب خواهند
شد يا از دنيا خواهند رفت و اسامه به اين خاطر حركت را به تأخير انداخت. اين گونه
اخبار فراوان است و با اين وجود توجه كنيد كه ابن تيميه به چه افسانههايى استدلال
مىكند. آرى، تنها عمر بن خطاب بود كه خواست اين امر را مشتبه سازد وهيچ صحابه هم
در رحلت آن حضرت شك نداشت، جز خليفه دوم و آن نيز ظاهرى بود و بعيد است كه واقعى
بوده باشد. قبل از ابوبكر افراد ديگر نيز آيهاى را كه ابوبكر بر آن استدلال كرد
براى عمر تلاوت كرده و به او تذكر دادند، ولى او توجهى به آنها نكرد[3]
و از اين نيز استفاده مىشود كه خليفه دوم نيز شكى از