responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 126

12. عن مسروق قال انتهى العلم إلى ثلاثة عالم بالمدينة و عالم بالشام وعالم بالعراق. فعالم المدينة على بن أبى طالب و عالم الكوفة عبد الله بن مسعود و عالم الشام أبو الدرداء فإذا التقوا ساءل عالم الشام و عالم العراق عالم المدينة و لم يسألهم؛[1] مسروق (كه زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را درك كرده) مى‌گويد: علم به سه نفر مى‌رسد. عالم مدينه و عالم شام و عالم عراق. عالم مدينه على، عالم كوفه ابن مسعود و عالم شام ابودردا كه اگر هر سه با هم جمع شوند عالم شام و عراق از عالم مدينه سؤال مى‌كنند و عالم مدينه از آن‌ها سؤال نخواهد كرد.

ابن سعد و ذهبى نيز قريب به اين سخن را از مسروق نقل كرده‌اند و در آن عمر بن خطاب را نيز اضافه كرده و آن‌جا نيز تصريح كرده است كه همگى به اميرالمؤمنين عليه السلام رجوع مى‌كنند[2] و هر دو سند از مسروق صحيح است.

اين در حالى است كه مسروق از اميرالمؤمنين عليه السلام منحرف بوده و قبل از مرگ توبه كرده است، چنان‌كه به شبيه اينكه او توبه كرده در اين كتاب اشاره كرديم.

13. ام المؤمنين عايشه مى‌گويد: «اعلم اين امت بر سنت پيامبر صلى الله عليه وآله على بن ابى‌طالب است.»[3]

در خبر «بخارى» داناترين مردم بر سنت على است، وارد شده است.[4]

14. عمر بن خطاب كرارا در مشكلات مى‌گفت: اگر على نبود من هلاك شده بودم.[5]

15. كان عُمَر يتعوَّذ بالله من معضلة ليس لها أبوالحسن؛[6] ابن عباس و ابن مسيب گفته‌اند: عمر هميشه به خدا پناه مى‌برد از مشكلاتى كه براى حل آن على وجود نداشته باشد. سند ابن سعد صحيح است.

16. سعيد بن مسيب مى‌گويد: سمعتُ عُمَر يقولُ: اللّهمّ لا تبقنى لمعضَلَةٍ ليس لها إبن أبيطالب حيّاً؛[7] عمر بن خطاب هميشه مى‌گفت: خدايا مرا در مشكلاتى باقى نگذار كه براى حل آن على حضور نداشته باشد.

بلاذرى اين خبر را با دو سند روايت كرده و سندش صحيح است.

17. نووى نيز مى‌گويد: وسؤال كبار الصحابة ورجوعهم إلى فتاويه وأقواله فى المواطن الكثيرة والمسائل المعضلات، مشهور؛[8] وسؤال كردن كبار صحابه ورجوع آن‌ها به فتوا و سخنان على در موارد فراوان و مسائل مشكل مشهور است.

18. ابن اثير نيز پس از نقل اخبارى از اين قبيل مى‌گويد: اگر آنچه را كه صحابه، مانند عمر از او سؤال كرده‌اند ذكر كنيم قطعا طول خواهد كشيد.[9]


[1] . تاريخ ابن عساكر، ج 42، ص 410 با دو سند.

[2] . تاريخ ابن عساكر، ج 13، ص 373؛ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 343؛ طبقات ابن سعد، ج 2، ص 351.

[3] . انساب الاشراف بلاذرى، ج 2، ص 124؛ تاريخ ابن عساكر، ج 42، ص 408.

[4] . تاريخ كبير بخارى، ج 2، ص 255، ر 2377 و ج 3، ص 228، رقم 767.

[5] . تاويل المختلف الحديث، ص 152؛ فيض القدير، ج 4، ص 470.

[6] . طبقات ابن سعد، ج 2، ص 339؛ فضائل الصحابه، ج 2، ح 1100؛ تاريخ الاسلام، ج 3، ص 539؛ تهذيب التهذيب، ج 1، ص 337؛ فتح البارى، ج 13، ص 343. الاصابه، ج 4، ص 568.

[7] . انساب الاشراف بلاذرى، ج 2، ص 351؛ فتح البارى، ج 13، ص 276.

[8] . تهذيب الاسماء و اللغات نووى، ج 1، ص 317.

[9] . اسد الغابه، ج 4، ص 230.

نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست