responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 53

ذهنش تبادر نمى‌كند.اگر معناى كلامى را نداند كه به او ناسزا مى‌گويند يا در حق او دعا مى‌كنند،برايش مساوى است،چون نمى‌داند.پس تبادر بر علم به وضع متوقف است.از طرف ديگر،ما مى‌خواهيم معناى حقيقى و علم به وضع را هم توسط همين تبادر ثابت كنيم.پس علم به وضع هم بر تبادر متوقف است.و هذا دور مصرح و هو باطل.

جواب از اشكال دور،دو بخش دارد:1.نسبت به عالم به وضع و كسى كه از اهل همان لغت است،2.نسبت به جاهل به وضع و كسى كه از اهل لغت ديگر است.

بيان اجمالى جواب نسبت به عالم:متوقف عليه غير از متوقف است.به عبارت ديگر،تبادر بر علم اجمالى به وضع متوقف است؛اما علم اجمالى به وضع،بر تبادر متوقف نيست،بلكه علم تفصيلى به وضع،موقوف بر تبادر است.

(علم تفصيلى به وضع-تبادر-علم اجمالى ارتكازى)؛فلا دور.

بيان تفصيلى:هر فردى از افراد بشر كه در كنار جمعيتى زندگى مى‌كند،چه از آغاز طفوليت همراه آنها باشد،چه بعدها به ميان آن قوم مهاجرت نموده باشد،ناگزير است كه از همان الفاظ و كلماتى كه ميان آن دسته متداول و رايج است،براى افادۀ مقاصدش استفاده كند.كم‌كم،در اثر انس فراوان،معانى اين الفاظ در ذهن آن انسان مرتكز مى‌شود و ريشه مى‌دواند،به طورى كه هرگاه آن لفظ را مى‌شنود،معناى خاصش به ذهن او تبادر مى‌كند.از آنجا كه ذهن انسان،انبار معانى كثير است و از طرفى انسان همواره در حال التفات و توجه به آن معانى نيست،بلكه چه‌بسا به طور كلى غافل از آن است،اما معنا در ذهن او هست،اينجا علم اجمالى ارتكازى دارد.اما معنا،تفصيلا و با جميع خصوصيات،در ذهنش حاضر نيست.هنگامى كه لفظ را مى‌شنود،آن معناى مرتكز،تفصيلا و بدون نياز به قرينه در ذهنش حضور مى‌يابد؛يعنى علم اجمالى، سبب تبادر شد و تبادر،سبب علم تفصيلى به وضع.

اين اجمال و تفصيل،غير از آن علم اجمالى و تفصيلى كتاب القطع است و مراد اين است كه گاهى انسان مطلبى را مى‌داند،لكن توجه به علم خودش ندارد؛گاهى بايد ساعتى تفكر كند تا به آن مطلب توجه پيدا كند.مراد از تفصيل،آن است كه انسان مى‌داند و به دانسته‌اش هم با همۀ خصوصياتش توجه دارد.يكى از راه‌هاى توجه به آن

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست