نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 269
1.ظهور تصورى.
2.ظهور تصديقى مراعى و متزلزل.
3.ظهور تصديقى استعمالى.
4.ظهور تصديقى جدى.
اما ظهور تصورى:
هريك از كلمات و مفردات اين كلام،ظهور
در معنايى دارند و دلالت بر معنايى مىكنند.اين را ظهور تصورى مىگويند.
اما ظهور تصديقى مراعى:
هنگامى كه متكلم مشغول سخن گفتن است،پيش
از آنكه سخنش را به پايان برساند و از تكلم فراغت پيدا كند،كلامش ظهور در معنايى
پيدا مىكند.مثلا تا گفت:
اكرم العلماء،اين جمله ظهور در وجوب
اكرام جميع علما پيدا كرد.اما اين ظهور متزلزل است و قابل تبديل و تغيير است.اگر
به دنبال آن كلام سكوت كرد،آن ظهور در كلام پابرجا و مستقر مىشود و اگر به دنبال
آن گفت:الا الفساق منهم،ظهور قبلى رفت و ظهور جديد به حسب دلالت قرينه آمد با
اينكه بخش اول كلام ظهور در عموم داشت ولى با انضمام بخش بعدى،كلام ظهور در ما عدا
الخاص پيدا مىكند.
اما ظهور تصديقى استعمالى:
هنگامى كه متكلم از تكلم فارغ شد و سكوت
كرد،ظهور كلام در يك معنا مستقر و پابرجا مىشود.اگر مخصص متصل آورد،ظهور در ما
عدا الخاص مستقر مىشود و اگر نياورد،ظهور در عموم مستقر مىشود.اين ظهور در عموم
تابع نبودن قرينۀ متصله است و ظهور استعمالى است يعنى به حسب ظاهر كلام در اين معنا
استعمال شده و عرف اين معنا را مىفهمد.
اما ظهور تصديقى جدى:
هنگامى كه انسان يقين كند كه قرينهاى(متصل
يا منفصل)در كار نيست و زمينۀ آوردن قرينه منتفى شده،اينجا يقين مىكند كه مراد جدى و واقعى مولى همين
بوده.
مثلا مولى گفت:اكرم العلماء،و عبد رفت و
مشغول اكرام شد و قرينهاى نيامد؛
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 269