responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 236

اين دو صورت،ما بحثى نداريم.

و گاهى قرينۀ خاصى در كلام نيست؛ما هستيم و ظاهر كلام؛و مردد هستيم كه آيا الا وصفى است يا استثنائيه؟هر دو محتمل است.مثلا شخصى در محكمه پيش قاضى اقرار كرد كه:ليس فى ذمتى لزيد عشرة دراهم الا درهم.اينجا محتمل است كه«الا درهم»صفت باشد براى ما قبل خود،و لذا«درهم»مرفوع آمده؛كه اگر صفت بود، معناى كلام اين است كه:زيد هيچ درهمى از من طلبكار نيست؛يعنى نيست در ذمۀ من،از براى زيد،ده درهمى كه اين صفت دارد غير يك درهم است.و محتمل است كه الا استثنائيه باشد،اما«رفع درهم»به خاطر اين است كه مستثناى در كلام منفى،جايز الوجهين است،يجوز النصب و يجوز البدل،كه اگر استثنائيه شد،معناى جملۀ بالا اين است كه زيد از من يك درهم طلبكار است.

حال اگر شك كرديم،اصل و قاعده در«الا»چيست؟

آيا اصل اولى آن است كه استثنائيه باشد و«وصفى بودن»محتاج به قرينه است او بالعكس؟مى‌فرمايد:اصل در كلمۀ الا،آن است كه استثنائيه باشد و«وصفى بودن» محتاج به قرائن خاص است.

بنابراين،هركجا شك كرديم كه آيا الا وصفى است يا استثنائيه،مى‌گوييم استثنائيه است.در نتيجه،در مثال بالا،يك درهم بر ذمۀ مقر ثابت مى‌شود و طبق اقرارش بايد بپردازد.

دوم از ادوات حصر،كلمۀ«انما»است.همان‌طورى كه الا دلالت بر حصر مى‌كرد، انما هم دلالت بر حصر مى‌نمايد.

دليل مطلب عبارت است از تصريح علماى ادب همراه با تبادر الحصر از اين كلمه.آن‌گاه گاهى انما استعمال مى‌شود در حصر موصوف بر صفت.مانند:انما انت منذر.يا:انما زيد عالم او مصلح و...در اين صورت،مفهوم ندارد يعنى دلالت نمى‌كند كه زيد،غير از صفت عالميت يا مصلح بودن،صفت ديگرى ندارد.بلكه از باب مبالغه و مجاز منحصر كرده‌ايم اين موصوف را به اين صفت.

و گاهى استعمال مى‌شود در حصر صفت بر موصوف(و به تعبير جناب مظفر:در

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 236
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست