responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 189

در مسئله دو نظريه مطرح است:

1.گروهى گفته‌اند:مطلوب در نهى،مجرد الترك است و هو المشهور.

2.و جمعى گفته‌اند:مطلوب در نهى،كف النفس عن فعل المنهى عنه است.

جناب مظفر:حق،قول اول است.

اما كسانى كه مى‌گويند باب مطلوب به نهى كف النفس باشد.دليلشان اين است كه از طرفى نهى(همانند امر)تكليفى است از مولى بر دوش عبد و تكليف(به عقيدۀ عدليه)بايد به امر مقدور تعلق بگيرد و تكليف به غير مقدور،محال است چون بر خلاف حكمت مولى است و قبيح است.و القبيح على الحكيم محال باستحالة الوقوعى لا الذاتى.

از طرف ديگر،مجرد ترك،امر عدمى است يعنى به‌جا نياوردن؛و اين امر عدمى، از ازل بوده و سابق بر قدرت من است.مثلا عدم شرب خمر،در ازل و قبل از خلقت عالم و آدم و من بود و بعد از من هم هست و چيزى كه سابق بر من باشد و پيش از من هم بوده،هرگز داخل در تحت قدرت من نيست.

و از طرف سوم:كف النفس،يك فعل وجودى است و كاملا مقدور من است؛ چون من هستم كه اراده مى‌كنم و جلوى ميل باطنى و هواى نفس را مى‌گيرم.

پس آنكه عقل‌پسند و صحيح است،آن است كه نهى(كه تكليف است)تعلق بگيرد به كف النفس(كه مقدور من است)نه به مجرد ترك(كه مقدور من نيست).

و الجواب:جناب مظفر مى‌فرمايد:ما از اين سخن جواب مى‌دهيم؛و آن جواب مبتنى بر بيان سه مقدمه است.

الف.قدرت هيچ‌گاه به امرى كه واجب الوجود بالذات است،تعلق نمى‌گيرد.

و ايضا:امورى كه ممتنع الوجود هستند،هيچ‌گاه تحت قدرت نمى‌روند.پس قدرت همواره در محدودۀ ممكنات است.يعنى چيزى كه قابل تحقق است و هنوز متحقق نشده،او مقدور قادر است.

ب.قادر مختار كيست؟كسى است كه ان شاء فعل و ان لم شاء لم يفعل.پس قدرت همواره در موردى است كه وجود و عدم،مساوى باشند.و الا اگر تنها قادر بر ايجاد

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست