responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 184

به عبارت ديگر:امر،يك«بايد»است كه«بايد به جا آورى»چون در فعل، مصلحت است و اينكه نبايد ترك شود،به حكم عقل است وگرنه ترك عمل ابتدائا مفسده ندارد كه مولى طلب كند عدم ترك را.

و نهى،يك«نبايد»است كه«نبايد اتيان كنى»چون در عمل،مفسده وجود دارد اما «بايد ترك كنى»اين لازمۀ آن«نبايد»است و به حكم عقل است.

به عبارت سوم:مولى يك اراده دارد و يك كراهت.در باب اوامر،اراده دارد اتيان را لذا امر مى‌كند؛و در باب نواهى،كراهت دارد و مبغوض مى‌دارد فعل را لذا زجر و ردع مى‌كند.

و بالجمله اوامر بايدها و نواهى نبايدهاى مولى هستند.

ب.همان گونه كه در مادۀ امر گفتيم،طلب سه نوع است:

1.طلب عالى از دانى.

2.مساوى از مساوى.

3.دانى از عالى.

و امر فقط به معناى طلب عالى از دانى است لا غير.

همچنين در مادۀ نهى هم مى‌گوييم زجر و ردع سه نوع است:

1.زجر عالى دانى را از فعل.

2.زجر مساوى مساوى را.

3.زجر دانى عالى را.

و نهى فقط به معناى زجر عالى دانى را از فعل است و لا غير(به همان دليل تبادر و صحت سلب).

ج.همان‌طورى كه در مادۀ امر گفتيم،امر،ظهور در وجوب دارد و منشأ ظهور هم، حكم عقل است نه وضع واضع و نه اطلاق كلام.

همچنين در مادۀ نهى هم مى‌گوييم:نهى،ظهور در تحريم دارد لكن منشأ ظهور، حكم عقل است كه مستقلا حكم مى‌كند به اينكه اگر مولى شما را از انجام كارى زجر نمود،بر شما لازم است كه از زجر مولى منزجر شوى و از ردع مولى مرتدع شوى و از

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 184
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست