نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 117
اصطلاحا استدعا و قسم سوم را هم التماس
مىنامند و لو اين دانى در قسم دوم و مساوى در قسم سوم،خود را بالاتر حساب كنند و
به اصطلاح از موضع فرماندهى چيزى را طلب كند لكن اين را امر نمىگويند و متقابلا
شخص عالى طلبش امر است و لو اظهار علو و ترفع ننمايد.
2.بحث دوم اين است كه علو واقعى لازم است و استعلاى تنها كافى نيست.پس اگر
فقير به كسى امر كند،و لو اظهار علو هم بكند،فايده ندارد و اين را امر نمىگويند.
3.در مورد طلب عالى از دانى،آيا علاوه بر علو واقعى،استعلا و اظهار علو هم
لازم است كه بگويد من به تو امر مىكنم و دستور مىدهم كه اين كار را بكنى و يا
اينكه علو واقعى كافى است،و لو مستعلى نباشد.مثلا بگويد:تقاضا مىكنم و عاجزانه از
شما مىخواهم كه فلان كار را بكنى،باز هم امر است.
مرحوم مظفر رحمه اللّه مىفرمايند:
استعلا و اظهار علو لازم نيست،بلكه علو
و رفعت درجۀ واقعى كفايت مىكند.
پس ما،در اين مسئله،سه امر را ادعا
كرديم:
1.امر،طلب عالى از دانى است.
2.استعلا كافى نيست بلكه علو واقعى لازم است.
3.علو واقعى كافى است و علاوه برآن ،استعلا لازم نيست.
دليلهاى ما بر اين سه مطلب،دو امر است:
1.تبادر:يعنى هنگامى كه لفظ امر به صورت مطلق به كار مىرود،در ذهن ما «طلب
عالى از دانى»تبادر مىكند و دو قسم ديگر(يعنى طلب دانى از عالى و طلب مساوى از
مساوى)متبادر نيستند و تبادر هم،علامت حقيقت است؛چنانكه عدم تبادر،علامت مجاز
است.
2.صحت سلب كلمۀ امر از طلب دانى و يا مساوى،صحيح است كه ما بگوييم «طلب الدانى من العالى
او المساوى من المساوى ليس بامر»،ولى نسبت به طلب عالى از دانى سلب كردن صحيح
نيست؛يعنى صحيح نيست كه بگوييم«طلب العالى من
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 117