را نام برد.
احتمال مىرود با كمك و مساعدت بازار كار ملى، مواردى چون تحرك نيروى كار ملى،
آزادى اجتماعى و مشاركت سياسى، همچنان سير صعودى داشته باشند. ازاينرو، به نظر
مىرسد صحنه سياسى چين در آينده شاهد فعاليتهايى چشمگيرتر و پوياتر باشد.
اگرچه
بعيد به نظر مى رسد بازار كار ملى چين در آينده اى نزديك به الگوى غالب تخصيص كار
تبديل شود، ولى ملاحظات نهادى ايجاب مىكند كه اين الگو داراى جايگاهى برتر و
مهمتر از الگوى سنتى تخصيص كار مبتنى بر خانواده و نيز الگوى آمرانه دولتى باشد.
افزون بر اين، يك نهاد بازارى شدر رده ملى، به دليل گسترش و مشابهسازى بىوقفه و
مداوم، قدرتمندانه موجب وحدت هرچه بيشتر ملت مىشود. شايد بروز تحريفات سياسى و
اجتماعى طولانى و دامنهدار در بازار كار چين همانندساير كشورهاى آسياى شرقى، امرى
ضرورى و حتى اجتنابناپذير باشد. اما تفاوت اين دو در آن است كه تحريفات يكسان و
مشابه در بازار كار رده ملى، مىتواند وحدت ملى را تقويت و منطقهگرايى مخرب و
قطببندى اجتماعى را مهار سازد، در حالى كه تحريفات در رده محلى، وحدت ملى راتضعيف
كرده و به تقسيمبندى منطقهاى دامن مىزند. از اينرو، نه فقط آينده روند
نوينسازى چين و ماهيت جريان نوگرايى احتمالى اين كشور، بلكه حتى آينده ملت بزرگ
چين، ممكن است شديدا به روند توسعه بازار كار ملى بستگى داشته باشد.