نوگرايى
قرار دارد. در مقابل، وجود يك بازار كار نهادينه، حكايت از آن دارد كه اقتصاد آن
ملت از مرحله تكامل بازار عبور كرده؛ به طورى كه كاملا از نهاد حكومت و نهاد حيات
اجتماعى، قابل تمايز و تشخيص است. وجود بازار كار كاملا توسعهيافته در سطح ملى،
عموما دال بر تمايز و تشخيص است. وجود بازار كار كاملا توسعهيافته در سطح ملى،
عموما دال بر تمايز و حتى تعامل بين اقتصاد، حكومت و حيات اجتماعى است. نوع
سازوكارهاى اجرايى حاكم بر يك بازار كار نيز مىتواند درجه نيل به نوگرايى را در
يك ملت نشان دهد. الگوى تخصيص كار به روش آمرانه دولتى، نشاندهنده نهايت واپسگرايى
و ما قبل نوگرايى در مرام و ايدئولوژى كشورهايى مانند بلوك شرق سابق و چين، به
خصوص در سالهاى پيش از دهه 1980 است.
البته
در عمل، هر كدام از اين الگوها، موارد استثنايى و انواع تحريفشده و پيچيده متعددى
را شامل مىشود. از منظر علمى، هر كدام از اين موارد تحريف شده و تغيير شكل يافته،
حاوى اطلاعاتى بسيار غنى درباره ساختار سازمانى داخلى يك ملت است و ممكن است ملتى
فقط داراى يك نوع الگوى تخصيص كار باشد، ولى غالبا در بيشتر كشورها، بيش از يك
الگو وجود دارد. البته از بين اين الگوها، يكى جنبه غالب و مسلط داشته و بقيه، حكم
مكمل را بازى مىكنند. ولى جالبتر اينكه در كشورهايى مانند چين عصر حاضر، الگوهاى
عمده و اصلى متعددى در زمينه تخصيص كار وجود دارد؛ كه هر كدام از نظر نوع مديريت و
تخصيص كار، شمار بسيار زيادى كارگر را تحت پوشش دارد. در حال حاضر قرار است نوعى
بررسى درباره الگوهاى تخصيص كار به عمل آيد كه افزون بر مفيد بودن، راه ما را براى
ارائه تحليلى هرچه بهتر درباره فرايند نوينسازى از ديدگاه نهادى، هموارتر
مىسازد.