responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 942

ارته


نویسنده (ها) :
ندا اخوان اقدم
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 13 بهمن 1398
تاریخچه مقاله

اَرَتّه [aratta]، نام منطقه‌ای در ایران در روزگاران کهن که تعیین محل دقیق آن دشوار است. نخستین‌بار نام این منطقه همراه با انشان در متون سومری مربوط به نیمۀ نخست هزارۀ 3ق‌م ذکر شده است و گویا این دو شهر در فلات ایران با یکدیگر همسایه بودند(مجیدزاده،105؛ نیز نک‌ : «انمرکر»، npn.).
بعدها در متون مختلف، انشان به‌عنوان یکی از مراکز مهم پادشاهی ایلام‌شناخته شد و حفاریهای باستان‌شناسی در تل ملیان ــ واقع‌ در بیضای فارس در حدود 46 کیلومتری شمال شیراز ــ باعث شد که این منطقه را با انشان یکی بدانند (نک‌: سامنر، 155-175).
برای تعیین محل ارته تاکنون نظریه‌های مختلفی ارائه شده است: نخست کرامر ارته را با منطقۀ لرستان در جنوب غربی ایران یکی دانست، سپس تغییر عقیده داد و محل آن را پیرامون دریاچۀ ارومیه ذکر کرد (ص 2950؛ نیز نک‌ : مجیدزاده، همانجا)؛ اما هرمان با توجه به تجارت سنگ لاجورد در منطقۀ ارته آن را جایی درجنوب یا جنوب‌شرقی دریای خزر شناخته است(ص 54).
نظر دیگر آن است که ارته در شرق استان کرمان حدود سیستان قرار دارد و این نظر با توجه به حفاریهای شهر سوخته و یافتن صدها قطعه سنگ لاجورد از این منطقه ارائه شده است (هانسمن، 118؛ نیز نک‌ : توزی، 50-66).
اما کوئن مناطق همدان، نهاوند، کرمانشاه و سنندج را برابر با ایالت ارته می‌داند (نک‌ : مجیدزاده، همانجا). از سوی دیگر، حفریات گسترده در مناطق مختلف استان کرمان(نک‌ : ادامۀ مقاله) و یافتن شواهد مختلف باعث شد که شهداد یا محلی نزدیک آن در حاشیۀ دشت لوت را به عنوان مرکز ایالت ارته معرفی کنند (نک‌ : همو، 105-113).
کشف محل دقیق ایالت انشان و همسایه بودن دو ایالت انشان و ارته باعث بی‌اساس دانستن 3 نظریه‌ای شد که ارته را در منطقه‌ای به غیر از شرق ایران قرار می‌داد. از طرفی، در رد نظریۀ هانسمن می‌توان گفت که او انشان را بخش عمده‌ای از استان کرمان امروزی می‌دانست، از این‌رو، ارته را در سیستان ــ شهر سوخته ــ قرار داد (هانسمن، همانجا). همچنین اگر ارته برابر با شهر سوخته بود، نویسندگان حماسۀ«انمرکر و ارته»(نک‌ : ادامۀ مقاله) توصیف جغرافیایی مفصلی از مناطق موجود میان ارته و اوروک ذکر می‌کردند، ازجمله عبور از دشت لوت و دریاچۀ هیرمند (مجیدزاده، 108).
نام ارته درلوح‌سومری انمرکر ــ دومین‌پادشاه‌سومر ــ حاکم شهر اوروک (یاکوبسن، 169-170) آمده است (کرامر، 2947). بنابراین لوح، انمرکر با راهنمایی ایزد بانو، اینَنّه پیکی را به سوی سرزمین ارته از راه کوههای بلند انشان می‌فرستد تا مردم ارته برای ساخت معبد، مقادیری طلا، نقره و سنگ لاجورد برایش بیاورند. پیک انمرکر پس‌ازعبور از انشان و گذر از۷کوه به ارته می‌رسد («انمرکر»، npn.؛ نیز نک‌ : کرامر، 2947-2950؛ مجیدزاده، 109). توصیف منطقۀ ارته در این متن با موقعیت جغرافیایی میان فارس و کرمان مطابقت دارد، زیرا بین این دو استان رشته‌کوههایی قرار گرفته است و نیز دره‌هایی در این منطقه وجود دارد، ازجمله درۀ اَنَر، درۀ بردسیر، دشت کرمان، درۀ راین سروستان و دره‌های دیگر در منطقۀ جنوب غربی کرمان مانند درۀ صوغون، درۀ جیرفت و دشت دولت‌آباد(نک‌ : لامبرگ ـ کارلوفسکی و توزی، 29). حفریات تپه یحیى، واقع در درۀ صوغون و یافته‌های آن اطلاعاتی در مورد این منطقۀ مسکونی در هزاره‌های 4 و 3ق‌م در اختیار ما می‌گذارد و ارتباط تنگاتنگ آنان را با فرهنگ بین‌النهرین بیش ازپیش آشکار می‌سازد (همـانجـا؛ نیز نک‌ : لامبـرگ ـ کـارلـوفسکی، «منطقۀ مسکونی...»، 87-95، «تپه یحیى...»، 89-100). در لوح سومری آمده است که انمرکر از فرمانروای ارته می‌خواهد که سنگهای با ارزش ازجمله سنگ لاجورد را از مناطق کوهستانی بفرستد تا معبدی باشکوه برای او بسازند («انمرکر»، npn.). وجود معدن سنگ لاجورد در کرمان در گزارش حمدالله مستوفی آمده است (ص 206). از طرف دیگر، درصد مواد موجود در سنگ لاجورد به‌دست آمده از شهر سوخته ما را به این گمان رهنمون می‌سازد که منبع آن بدخشان، و مسیر عبور آن به سمت غرب، از بدخشان به کابل، ارغنداب و رود هیرمند بوده، و از طریق انشان و شوش به اوروک در جنوب بین‌النهرین ارسال می‌شده است (لامبرگ ـ کارلوفسکی و توزی، 27, 46, 50). البته کرمان نیز در این مسیر قرار داشت.
از طرفی، بررسیهای باستان‌شناختی در اطراف شهر شهداد در حاشیۀ دشت لوت، نشان از وجود اشیائی از جنس سنگ لاجورد دارد (حاکمی، 38، 48). باتوجه به یافته‌های این منطقه، به وجود صنعت پیشرفته‌ای از سنگ در نزدیکی محل سکنای آنانی که در گورستان شهداد مدفون شده‌اند، پی می‌بریم و در می‌یابیم که بخشی از سنگ لاجورد بدخشان که از طریق کرمان حمل می‌شده، در همان منطقه مورد استفاده قرار می‌گرفته است (مجیدزاده، 109, 110؛ نیز نک‌ : حاکمی، 36-51).
باتوجه به اشیاءگرانبهای به‌دست آمده از گورستان شهداد، شاید بتوان آنجا را مرکز ایالت ارته دانست، اما از آنجا که هنوز هیچ گورستانی هم‌زمان با شهداد حفاری نشده است، نمی‌توان این نظر را با قاطعیت بیان کرد (مجیدزاده، 111). در عین حال، پیدا شدن محوطۀ باستانی جیرفت سبب شده است که برخی از پژوهشگران این ناحیه را به عنوان بخشی از قلمرو ارته حدس بزنند (نک‌ : همو، 8).
با بررسیهای باستان‌شناختی گسترده‌تری در استان کرمان ازجمله حفاریهای بمپور، هماهنگی فرهنگی شرق و غرب کرمان و ارتباط آن با بین‌النهرین جنوبی و شوش مشخص شده است (همـو، 110؛ نیز نک‌ : لامبـرگ ـ کارلوفسکـی، همـانجاها؛ همو و توزی، 21-50 ؛ دوکاردی، 135-156).
از مضمون حماسه درمی‌یابیم که مردم ارته فلزکاران، حجاران و مجسمه‌سازان توانایی بودند و این خود با یافته‌های موجود از استان کرمان ازجمله تپه یحیى، گورستان شهداد و غیره مطابقت دارد (مجیدزاده، 111؛ نیز نک‌ : حاکمی، همانجا؛ لامبرگ ـ کارلوفسکی و توزی، 33-34).
از خلال‌حماسۀسومری اطلاعات‌دیگری‌را می‌توان دربارۀارته یافت؛ ازجمله اینکه فرمانروای‌سیاسی‌ارته رهبری دینی ـ نظامی، و دارای نامی سومری بود. تصمیم‌گیریهای مملکت نیز در نهایت به عهدۀ خود او بود. در حوزۀ دینی نیز مردم ارته خدایان سومری را می‌پرستیدند، ازجمله ایزد بانو، ایننّه و نیز ایزدان دوموزی و انکی.
همان‌گونه‌که گفته‌شد، اقتصاد این‌منطقه برپایۀ وجود سنگهای گران‌قیمت بود و همین باعث وسوسۀ فرمانروای اوروک برای تصرف آنجا شد. از طرف دیگر، این منطقه از لحاظ غلات غنی نبود، شاید این نکته را بتوان سبب تمایل مردم به تسلیم شدن در برابر اوروک دانست (کرامر، 2949-2950؛ نیز نک‌ : «انمرکر»، npn.).

مآخذ

حاکمی، علی، «بررسیهای باستان‌شناسی حاشیۀ دشت لوت»، باستان‌شناسی و هنر ایران، تهران، 1348ش، شم‌ 2؛
حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331ق/1913م؛
مجیدزاده، یوسف، جیرفت کهن‌ترین تمدن شرق، تهران، 1382ش؛
نیز:

De Cardi, B., «Excavations at Bampūr, S. E. Iran: A Brief Report», Iran, London, 1968, vol. VI;
«Enmerkar and the Lord of Aratta: Translation», The Electronic Text Corpus of Sumerian Literature, etcsl. orinst.ox.ac.uk/section 1/tr 1823.htm;
Hansman,J.,«Elamites, Achaemenians and Anshan», Iran, London, 1972, vol. X;
Herrmann, G., «Lapis Lazuli:The Early Phases of its Trade», Iraq, London, 1967, vol. XXIX;
Jacobsen, Th., The Sumerian King List, Chicago, 1939;
Kramer, S. N., «Aratta: A Sumerian City in Ancient Iran», A Survey of Persian Art, ed. A. U. Pope, London, 1967, vol. XIV;
Lamberg-Karlovsky, C. C., «The Proto-Elamite Settlement at Tepe Yaħyā», Iran, London, 1971, vol. IX;
id, «Tepe Yaħyā 1971-Mesopotamia and the Indo-Iranian Borderlands», ibid, 1972, vol. X;
id and M. Tosi, «Shahr-i Sokhta and Tepe Yaħya: Tracks on the Earliest History of the Iranian Plateau», East and West, Rome, 1973, vol. XXIII, nos. 1-2;
Majidzadeh, Y., «The Land of Aratta», Journal of Near Eastern Studies, Chicago, 1976, vol.XXXV;
Sumner, W., «Excavations at Tall-i Malyān, 1971-1972», Iran, London, 1974, vol. XII;
Tosi, M., «Excavations at Shahr-i Sokhta, a Chalcolithic Settlement in the Iranian Sīstān», East and West, Rome, 1968, vol. XVIII, nos. 1-2.

ندا اخوان‌اقدم

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 942
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست