responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 779

استرالیا، بومیان


نویسنده (ها) :
بخش زبان شناسی - بخش اقوام - بخش ادیان، اساطیر و عرفان
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 28 اسفند 1398
تاریخچه مقاله

اُسترالیا، بومیانِ \ bumiyān-e ost[o]rāliyā\ ، مردمـان بومی اصلی استرالیا و تاسمانی که از نژاد جغرافیایی اُسترالوئیدند. بنابر برآوردها، در اواخر سدۀ 18م، یعنی هنگام آغاز مهاجرت اروپاییان به این سرزمین، شمار بومیان از 300هزار تا یک میلیون تن بوده است و آنان به حدود 500 قبیله تقسیم می‌شده‌اند که هریک دارای قلمرو مشخص و زبان یا گویش خاص خویش بوده است.
شواهد باستان‌شناختی موجود در استرالیا نشان‌دهندۀ مسکونی بودن این سرزمین از دست‌کم 42 هزار سال پیش است. بومیان طی یک یا چند دوره، احتمالاً هم از طریق اتصال خشکی میان استرالیا و گینۀ نو (که امروزه به زیر آب رفته است)، و هم ــ در جایی که پیوند زمینی نبوده است ــ با کَلَک یا قایق، به این سرزمین آمده‌اند. آنان در یکی از دفعات مهاجرت خویش، دینگو (گونه‌ای سگ) را نیز با خود به استرالیا آوردند.
بومیان استرالیا کشت و زرع نمی‌کردند و استرالیا هم چارپایان مناسب دامداری نداشت؛ از این رو، آنان با گردآوری خوراک و شکار زندگی می‌کردند؛ ولی لزوم دسترسی به منابع آب شیرین، شعاع عملشان را محدود می‌کرد. در میان بومیان در سراسر این قاره، گونه‌ای دادوستد تجاری گستردۀ میان‌گروهی وجود داشته است. با افزایش جمعیت آنها، گروههای فرعی به جست‌وجوی منابع جدید آب شیرین برآمدند که «گذرگاهها»ی قهرمانان اسطوره‌ای و مسیرهای «دادوستد» حاکی از سمت‌وسوی این مهاجرتهاست.

هر قبیلۀ بومی استرالیا متشکل از چندین گروه محلی بود که در صورت تکافوی مواد خوراکی، بیشتر ایام سال را با هم بـودند. قلمرو هـر گـروه، که عضویـت در آن از طـریـق فرزندان پسر تـداوم داشت، بر گرد چشمه یا آبگیری متمرکز بود که نیاکان آن گروه از آغاز، پیرامون آن سکونت اختیار کرده بودند. پایه‌گذاران اقامتگاههای ثانوی و فرزندان آنها، صرف‌نظر از بُعد زمانی و مکانی و تفاوت در آداب و سنن، همواره از خویشاوندان گروه اصلی و فرزندان آن به‌شمار می‌آمدند. رفتارهای متقابل در نظامی که جایگاه هرکس در آن با خویشاوندی تعیین می‌شد، بر مبنای پیوندهای غیرمستقیم، ولی شناخته‌شدۀ خویشاوندی (در صورت وجود)، تعلق به نسلی مشخص، عضویت در کلانها (طایفه‌ها) و وابستگی شعائری تعریف می‌شد. در بیشتر استرالیا، خویشاوندان به 2، 4 یا 8 گروه تقسیم می‌شدند و روابطشان با یکدیگر بر پایۀ قوانین مربوط به تبـار و ازدواج ــ که معمولاً بر برون‌همسری استوار بود ــ قرار داشت. این تقسیم‌بندیها در عصر جدید نیز میان گروههای سنتی پایدار است.
برای نمونه، قبیلۀ کاریِرا به 2 شاخه یا گروه محلی تقسیم می‌شود که هریک 30 عضو دارد و به 4 طبقه یا بخش دسته‌بندی می‌شوند. عضویت در هر بخش مطالبات آیینی و سرزمینی خاص خود را به دنبال خواهد داشت. نیمی از مردان هر شاخه به 2 بخش کاریمرا و بورونگ تقسیم می‌شوند، و نیمۀ دیگر شاخه به 2 بخش پالپِری و باناکا. ازدواج در این بخشها برون‌همسری است و از قوانین ویژه‌ای پیروی می‌کند؛ یعنی مردان کاریمرا باید با زنان پالیری ازدواج کنند و فرزندان آنها بورونگ خواهند بود. پسران در همان شاخۀ پدر می‌مانند، بنابراین، ترکیب شاخه‌هاست که تنوع نسلها را می‌سازد.
بومیان از جزئیات مربوط به قلمرو هر قبیله و زمان و مکانی که گردآوری خوراک مجاز بود، اطلاع دقیق داشتند و این اطلاعات در شیوۀ سنتی محاسبۀ فصلها خلاصه می‌شد. آنها بسته به منطقۀ جغرافیایی، 5 تا 8 فصل داشتند که ویژگیهای آب‌وهوایی معمول، و نوع خوراک قابل گردآوری از مشخصات آن بود.
اساطیر بومیان استرالیا در رقص، موسیقی، شعر و دیگر آثار هنری آنان بازتاب دارد. این اسطوره‌ها در سرودهایی برجای مانده است که دارای بیانی شاعرانه و ساختاری آهنگین، و از لحاظ زبان و موسیقی، پیچیده‌اند. برای بازگوکردن این اساطیر، تصویرهایی بر اشیاء مقدس و حتى بر سلاحهایی چون بومرَنگ نقاشی یا کنده‌کاری می‌شود و سرودهای اساطیری را بر آنها می‌خوانند. در مراسم آیینی، بدن بازیگران را نقاشی می‌کنند و طرحهایی اساطیری بر روی سنگ، پوست درخت و زمین نقاشی یا حک می‌شود. نقاشی هم مانند آوازخوانی و رقصی که در جشنهای مخصوص بومیان یا در مکانهای سرّی انجام می‌شود، ممکن است برای لذت‌بردن باشد. در مناطق گوناگون، مکاتب هنری و موسیقایی مختلف وجود دارند و شکل و تزیینات ابزارها و سلاحها نیز متفاوت است.
تماس با اروپاییان، از سیاست «آرام‌سازی اجباری» استعمارگران سدۀ 19م گرفته تا گرایشهای کنونی به جذب بومیان در جمعیت شهرنشین، فرهنگ بومیان را دستخوش دگرگونیهای ریشه‌ای کرده است. زمانی باور بر این بود که بومیان سرانجام از میان خواهند رفت و از این رو، در اواخر دهۀ 1920 و اوایل دهۀ 1930م اقامتگاههایی برای آنها برپا شد. امروزه همۀ بومیان شهروند کشور استرالیا به‌شمار می‌آیند.

در دهه‌های اخیر، گروههایی نیمه‌بومی در جنوب کشور بر پیوستن بومیان به جامعۀ استرالیا، و نه همگون‌شدن با آن، پافشاری می‌کنند؛ یعنی حفظ هویت بومیان به‌عنوان نماد جایگاه اجتماعی منحصربه‌فردشان که آنها را از دیگر استرالیاییها متمایز می‌کند. در مناطق شمالی، بومیان بیشتر همّ خود را متوجه مسائل مربوط به مالکیت و ادارۀ زمینهایشان کرده‌اند.
شمار بومیان استرالیا به‌سبب سلب مالکیت بر زمینهایشان، تنگ‌دستی، نابسامانی فرهنگی، و مرگ ناشی از بیماریهایی که اروپاییان به این سرزمین آوردند، رو به کاهش بود؛ اما امروزه، رشد جمعیت آنان به‌مراتب بیش از استرالیاییان اروپایی‌تبار است. در سرشماری 2001م، نزدیک به 410 هزار تن خود را از بومیان استرالیا معرفی کردند که این شمار، کمتر از 2٪ جمعیت این کشور را تشکیل می‌داد. نرخ بیکاری در میان بومیان 6 برابر میانگین ملی، و میانگین دستمزدشان نیز نصف دیگر استرالیاییهاست.

مآخذ

CE, 6th edition (under «Australian Aborigines»);
EA, 2006;
EB, 2008 (under «Australian Aborigine»);
ME, 2008 (under «Aboriginal Australians»).

بخش اقوام

دین

دین بومیان استرالیا دربر گیرندۀ معتقدات، اساطیر، شعائر و در کل، آیینهای دینی آنان است که به‌رغم تفاوتها، می‌توان آنها را به‌سبب شباهتهای بسیار، همچون مجموعۀ واحدی بررسی کرد. یکی از وجوه اصلی و مشترک در این آیینهای گوناگون، اعتقاد به «رؤیابینی»، یا «عصر رؤیا» است.

در دین بومیان استرالیا، آدمی از طریق رؤیابینی می‌تواند با قلمرو روحانی ارتباط برقرارکند و از آن نیرو بگیرد. جهانهای روحانی، طبیعی و انسانی از طریق اساطیر، رقصها و دیگر شعائر دینی به هم می‌پیوندند و نظم کیهانی را پدید می‌آورند. به باور آنان، روح هر کودک از جهان «رؤیاها» فراز آمده، و به جنین جان بخشیده است. «عصر رؤیا» عصری است که جهان، در آن شکل گرفته است؛
عصری که ارواح نیاکان استرالیاییان در زمین (در استرالیا) در سیر و سیاحت بودند. این ارواح، که به مجموعۀ آنان وُندجینا گفته می‌شود، از زمین برآمدند. آنها صفات انسانی، حیوانی و الٰهی داشتند و به هرجا که می‌خواستند، می‌رفتند. همانها بودند که خود را به شکل گونه‌های مختلف جانداران درآوردند، همانند آدمیان به زاد و ولد پرداختند و نظم و انتظام اجتماعات را به وجود آوردند. گهگاه این‌گونه اندیشیده می‌شود که آنان هنوز هم در تندر و آذرخش حضور دارند.
به باور بومیان استرالیا، میان نیای انسان و حقایق طبیعی گوناگون ارتباط استواری برقرار است. در میان بومیان، هر کلان یا گروه اجتماعی فشرده، شامل گیاهان، جانوران یا اشیائی طبیعی از نوع ویژه‌ای نیز هست که رابطۀ نزدیکی با اعضای انسانی گروه دارند و مردم از آسیب رساندن به آنها یا خوردنشان جداً خودداری می‌کنند. آن نیاکان اساطیری در این وجودها تجسم عینی و واقعی دارند و آنها توتِم این مردمان‌اند. توتمها ممکن است اجتماعی، فردی یا صرفاً آیینی باشند. هر جانور، گیاه یا پدیدۀ طبیعی می‌تواند نزد مردمانی توتم به‌شمار رود. توتم را ممکن است از پیشینیان به ارث برند یا از طریق رؤیا یا پیشگویی بشناسند. شعائری بسیار مهم با توتم گروه مرتبط است؛
رقصنده‌ها غالباً رفتار جانور یا وضع گیاه را تقلید می‌کنند و هدف اصلی از این شعائر، تضمین جاودانگی آن توتم است.
شعائر در دین بومیان استرالیا اهمیت بسیار دارد. از جملۀ آنها شعائر مربوط به حاصلخیزی است. یکی از اشیاء آیینی که در این شعائر به کار می‌رود، رَنگگا ست که در اصل، نماد اندام جنسی مذکر بوده است؛
اما رنگگاهای امروزین ممکن است معرف اشیاء و گونه‌های توتمی، اندامهای انسانی، و نیاکان هم باشند. کیش پرستش کونَپیپی (مادر) نیز به شیوه‌ای مشابه، همان علاقه به چرخۀ حاصلخیزی را نشان می‌دهد. کونپیپی زنی پیوسته آبستن است که از زهدان او همۀ انسانها در عصر رؤیا زاده شده‌اند و او وظیفه دارد گونه‌های جانداران را پیوسته تجدید کند. در شعائر این آیین، باوری وجود دارد که زمینِ رقص، زهدانِ «مادر» است؛
نمادهای نشانگر اندامهای نر و ماده در این زمین نصب می‌شود و مبادلۀ زنان و هدایا در آن، به همراه آمیزش آیینی انجام می‌گیرد. به این طریق، ضرب‌آهنگ زاد و ولد انسان و چرخۀ فصلها حفظ می‌شود.
مناسک تشرف در میان بومیان استرالیا ویژۀ مردان است. هر رابطه‌ای با اعمال و اشیاء مقدس برای زنان و کودکان ممنوع، و کیفر سرپیچی از این ممنوعیت، مرگ است؛
آنها باید در جایی باشند که حتى آواز مردان نیز به گوششان نرسد. رنگ‌آمیزی و نقاشی بدن، رقصیدن، ختنه‌کردن، دندان‌کشیدن و پرهیز از غذاهای خاص از جمله اعمال این مراسم است؛
اما مهم‌تر از همه، آگاه‌کردن تشرف‌یافتگان از سنتهای مقدس قبیله است. از این پس، جهانی که فرد تشرف‌یافته در آن حرکت می‌کند، پرمعنا و مقدس است، زیرا وجودهای فوق طبیعی در کار آمده، و آن را تغییر شکل داده‌اند.
زنان هم دارای مراسم، آوازها و مناسک سرّی خاص خودند که عمدتاً با «جادوی عشق» مرتبط است؛
گرچه اهداف دیگری را، چون امور مربوط به قاعدگی، شفای بیماران و فیصله دادن به نزاعها، نیز دربر دارد. مردان و (معمولاً) بچه‌ها را در این آیینها راه نمی‌دهند، چون حضور آنها تأثیر شعائر را از بین می‌برد.
پزشک ـ ساحر یا شَمَن واسطۀ مردم و جهان فوق طبیعی است. چگونگی آموزش‌یافتن او کاملاً شناخته‌شده نیست؛
هرچند خود وی غالباً معتقد است که نیروهایش متکی بر سنگهایی (معمولاً درّ کوهی) است که ارواح، پس از «مردن» و دوباره زنده‌شدنِ او، در بدنش پنهان کرده‌اند. ارواح می‌توانند او را در سفری که در «جهان رؤیا» صورت می‌گیرد، به آسمان ببرند. او سه خویش‌کاری دارد: 1. تشخیص و درمان بیماریها، که تقریباً همیشه نتیجۀ افسون یا خباثتهای دیگر شمرده می‌شوند؛
روشهای شمن شامل درمانهای ساده، تلقین و «بازیابی نفس» است؛
2. تماس با جهان روحانی یا جهان ارواح درگذشتگان؛
3. اقدام به «بازجویی» برای معلوم‌کردن علت مرگ افراد؛
به عبارت دیگر، یافتن منشأ افسون مرگبار.
پس از مرگ، روح ممکن است به جایگاه خود در آسمان، آن سوی دریا، یا به جزیره‌ای رهسپار شود. بسیاری از آنان معتقدند که انسان دو نفس دارد: یکی نفسِ از پیش موجود، که «نفسِ سرمدیِ عصرِ رؤیا»ست و می‌تواند دوباره حلول کند؛
و دیگری، نفس آزاد که ممکن است تبدیل به شبحی بدخواه شود و باید تمهیداتی برای حفاظت در برابر او به‌کار بست.
عصر رؤیا زمانِ آغاز است، یعنی زمانی که دنیای بومیان در آن شکل گرفت و برقرار شد. در سراسر استرالیا، دین بستگی خاصی با «وجود اعلا» ندارد و هدفش فعلیت بخشیدن دوباره به
رویدادهای «عصر رؤیا»ست. «نیای بزرگ» ازلی ارتباط مستقیمی با حیات مردمان ندارد و پس از عصر رؤیا، زمانی که پیوند با آسمان قطع شد و مرگ به جهان آمد، تنها نوع بی‌مرگیِ دست‌یافتنی برای بومیان استرالیایی همانا تجسد دوبارۀ نیاکان و بازگشت پیاپی آنان به زندگی بود.

مآخذ

A Dictionary of Comparative Religion, ed. S. G. F. Brandon, London, 1971 (under «Australian Aborigine Religion»);
Abingdon Dictionary of Living Religions, ed. K. Crim et al., Nashville (TN), 1981 (under «Oceanic Tribal Religions», 1);
EA, 2006;
EB, 1989 (under «Australian Aborigine»);
ME, 2005 (under «Dreaming, The»).

بخش ادیان، اساطیر و عرفان

زبان

خانوادۀ زبانهای بومیان استرالیا دارای بیش از 200 زبان است که در استرالیا و چند جزیرۀ کوچک نزدیک آن، کم‌وبیش 50 هزار تن به آنها سخن می‌گویند. بسیاری از زبانهای این خانواده پیش‌ازاین از میان رفته‌اند و به برخی نیز تنها گروههایی از سالخوردگان سخن می‌گویند، که شمارشان رو به کاهش است؛
ولی ازاین‌میان، چند زبان هنوز زنده و پویاست.
خانوادۀ زبانهای بومیان استرالیا خانواده‌ای منفرد است که با دیگر خانواده‌های زبانی رابطۀ خویشاوندی عموماً پذیرفته‌شده‌ای ندارد. ازاین‌میان، زبان بیابان غربی و نیز زبان مابویاگ (زبان رایج در جزایر تنگۀ تورِس غربی) بیشترین سخن‌گو را دارند.
زبانهای این خانواده را به 25 تا 30 زیرخانواده تقسیم می‌کنند کـه در دوگروه پـامـا ـ نیـونگان و غیر پاما ـ نیونگان جای می‌گیرند. 90٪ این زبانها جـزو گروه غیر پـاما ـ نیونگان، و متعلق به شمال و شمال غربی استرالیا هستند؛
اما گسترۀ آنها تنها 8/ 1 استرالیا را دربـرمی‌گیرد و گـروه پـاما ـ نیـونگان نیز 8/ 7 باقی‌ماندۀ استرالیا را دربر دارد. این توزیع نامتعارف را نتیجۀ انتشار زبانی به نام استرالیایی مشترک می‌دانند که حدود 5 تا 6 هزار سال پیش، از نقطه‌ای در شمال غربی استرالیا به سراسر نقاط دیگر، به‌جز مناطق شمال و شمال غربی، گسترش یافت.
از ویژگیهای بارز زبانهای استرالیایی شباهت فراوان در نظام آوایی و هماهنگی بسیار در دستور زبان آنهاست، ولی واژه‌های این زبانها چندان شباهتی با هم ندارند.
دستور زبانهای استرالیایی عموماً بسیار پیچیده‌اند. تصریف عمدتاً با وندافزایی صورت می‌گیرد. برخی از این زبانها تا 9 حالت دستوری برای اسم دارند. از ویژگیهای بسیاری از این زبانها افزودن نشانه‌هایی به‌صورت پسوند به نخستین واژۀ هرجمله، یا به ادوات ویژه‌ای است که ربطی به فعل ندارند و بدین ترتیب، فاعل و مفعولِ فعل را مشخص می‌کنند. ویژگی دیگر، افزودنِ پسوند اِرگِتیو یا عاملی، به اسمها و ضمیرهاست تا کنندۀ کاری که با فعل متعدی به آن اشاره شده است، مشخص شود.
فعل در زبانهای بومیان استرالیا باب مجهول ندارد. همچنین در این زبانها به‌جای حروف اضافۀ پیشایند، از حروف اضافۀ پسایند استفاده می‌شود. در بیشتر این زبانها، اسم دارای سه شمار مفرد، مثنى و جمع است.
نظامهای آوایی در زبانهای استرالیایی بسیار شبیه همدیگرند. بیشتر آنها دارای مجموعه‌های مشابه صامتهای انسدادی و خیشومی در 4 تا 6 نقطۀ مختلف تولید آوا هستند. همچنین، بسیاری از آنها انسدادیهای واک‌دار و بی‌واک را از هم متمایز نمی‌کنند و صامتهای سایشی ندارند. بیشتر این زبانها دستگاه مصوتیِ سه‌عضوی (a, i, u) دارند.

مآخذ

CE, 6th edition (under «Australian languages»);
EB, 1986, 2008 (under «Australian Aboriginal languages»).

بخش زبان‌شناسی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 779
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست