نویسنده (ها) :
حسن رضایی باغ بیدی
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 5 دی 1398 تاریخچه مقاله
اُرْموری [ormūrī]، زبان طایفۀ ایرانیتبار ارمور در افغانستان و پاکستان که سخنگویانش آن را برگستا یا برگیستا نیز مینامند (گریرسن، 123). ارموری از زبانهای ایرانی نو جنوب شرقی است ( ایرانیکا، I/ 512؛ کیفر، 453) و دو گویش دارد: 1. ارموری لوگر در حوالی بَرَکی ـ برک در استان لوگر در جنوب کابل؛ 2. ارموری کانیگُرام در وزیرستان در شمال غربی دیرۀ اسماعیل خان در پاکستان (ارانسکی، 157- 158؛ پروشانی، 466؛ کیفر، 446-447). گسترۀ رواج ارموری در گذشته بسیار بیش از این بوده، اما این زبان در بسیاری از مناطق به فراموشی سپرده شده و جای خود را به فارسی یا پشتو داده است. برخی به غلط زبان ارموری را جزو گویشهای پامیری به شمار آوردهاند (برای مثال، نک : پروشانی، 465-466؛ یارشاطر، 20)، در صورتی که گویشهای پامیری شاخهای از زبانهای ایرانی شمال شرقی هستند ( ایرانیکا، I/ 511). اطلاعات مربوط بهگویش لوگر محدود میشود به فهرستهای کوتاه واژگانی که لیچ (1838م) و رورتی (1864م) گرد آورده بودند (گریرسن، همانجا؛ مُرگنستیرنه، I/ 309). بجز آن لیچ 43 جمله را نیز با ترجمه فراهم آورده بود (کیفر، 446). بررسی این جملات نشان میدهد که در گویش لوگر تمایز جنس از میان رفته، صورتهای جمع اسامی سادهتر شده و شمار صفات مفعولی بیقاعده نیز کاهش یافته است (مرگنستیرنه، I/ 314). دستور گویش کانیگرام را، که کهنتر از گویش لوگر است (همو، I/ 313)، در اواخر سدۀ 19م غلام محمدخان در کتابی با عنوان قواعد برگستا گرد آورده است. بخشی از این کتاب به زبان اردو و بخشی دیگر به زبان پشتو ست (گریرسن، 124). ارموری کانیگرام دارای یک حرف تعریف معین (a-)، دو جنس مذکر و مؤنث (همو، 129) و دو شمار مفرد و جمع (همو، 132) است. مهمترین نشانههای جمع اینها ست: iـَ برای اسامی بیجان، inـَ برای اسامی جاندار، -úna برای واژههای دخیل از زبانپشتو، -ān و ā(h)- برای واژههایدخیل از فارسی. بهعلاوه، گاه برایجمع بستن کلمات از پدیدههایی چون هماهنگی مصوتها، کامیشدگی و جز آن استفاده میشود (کیفر، 450-451). صفت با موصوف خود از لحاظ جنس و شمار مطابقت میکند (گریرسن، 139). این زبان حالت دستوری ندارد و روابط میان کلمات را به وسیلۀ حروف اضافۀ پیشایند بیان میکند (همو، 136). ارموری دارای4 دسته ضمایر متصلاست: 1. فاعل فعل لازم و مفعول فعل متعدی درزمانهایی که ازصفت مفعولی ساختهمیشوند؛ 2. مفعول فعل متعدی در زمانهایی که از صفت مفعولی ساخته نمیشوند؛ 3. فاعل فعل متعدی درزمانهایی که از صفت مفعولی ساخته میشوند؛4. بهعنوان صفتملکی به همراه اسامی(همو،145-146). صرف فعل بر پایۀ دو مادۀ مضارع وماضی است. مادۀ ماضی (= صفت مفعولی) بیشتر با مصدر یکسان است. از مادۀ مضارع برای ساختن آئوریست (در ترجمه غالباً معادل مضارع التزامی و گاه مضارع ساده)، امر، زمان حال (= آئوریست به اضافۀ bū) و زمان آینده (= آئوریست به اضافۀ sū) استفاده میشود. از مادۀ ماضی، ماضی استمراری (با استفاده از ادات bū)، آیندۀ کامل (با استفاده از ادات sū)، ماضی نقلی، ماضی بعید، وجه امکانی ماضی، شرطی حال و شرطی ماضی ساخته میشود (همو،153). از مهمترین ویژگیهای نحوی ارموری تقدم مضافٌالیه بر مضاف و گسترش عبارتهای اضافی به سمت چپ است، مانند: ta moālem ta IJwān šāgerd a-šer ketāb «کتابِ خوبِ شاگردِ جوانِ معلم» (کیفر، 451). ارموری تنها زبان ایرانی نو است که اصطلاح تخصصی دین زردشتی را برای «خواندن» و «مطالعه کردن» به صورت aw-(h) (قس: اوستایی aiwi-ah-) حفظ کرده است (مرگنستیرنه، I/ 312, 388). واژگان ارموری کانیگرام بسیارتحت تأثیر گویش وزیری پشتو بوده، اما ارموری لوگر تحت تأثیر دیگر گویشهای پشتو و بیشتر تحت تأثیر فارسی بوده است (همو، I/ 314). شواهدی از تماس با زبانهای دَردی هم در ارموری مشاهده میشود، مانند: لوگر grâm «روستا» (همو، I/ 318). ارموری خط و ادبیات مکتوب ندارد و برای نگارش آن از خط پشتو یا فارسی استفاده میشود (گریرسن، 127).
Grierson, G. A., Linguistic Survey of India, vol. X, Specimens of Languages of the Eranian Family, Delhi/ etc., 1921; Iranica; Kieffer, Ch. M., «Le parāčī, l’ōrmuŗī et le groupe des langues iraniennes du Sud-Est», Compendium linguarum Iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989; Morgenstierne, G., Indo-Iranian Frontier Languages, Oslo, 1973. حسن رضایی باغبیدی