responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2031

اردوان


نویسنده (ها) :
حسن رضایی باغ بیدی - مهرداد قدرت دیزجی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 10 دی 1398
تاریخچه مقاله

اَرْدَوان [ardavān]، نام چند تن از شاهان و شاهزادگان و بلندپایگان ایران قدیم (= فارسی باستان:* اَرتَبانو؛ صورت یونانی: ارتبانوس):

الف ـ دورۀ هخامنشی

1. پسر ویشتاسپ و برادر داریوش یکم (522-486ق‌م). وی در 514ق‌م داریوش را از لشکرکشی بر ضد سکاها برحذر داشت (هرودت، IV/ 83). در 486ق‌م در کشاکش جانشینی داریوش، اردوان حق پادشاهی را از آن خشیارشا (486-465ق‌م) دانست (پلوتارک، مورالیا، VI/ 18). در 480ق‌م در انجمن شاه با بزرگان برای لشکرکشی به یونان، اردوان خطر چنین نبردی را گوشزد کرد، با این‌همه خود در آن لشکرکشی همراه شد (هرودت، 18، VII/ 10-11). به هنگام گذشتن سپاه ایران از هلسپونت، چون اردوان کوشید تا خشیارشا را از ادامۀ نبرد بازدارد، از سوی شاه به شوش بازگردانده شد(همو، VII/ 46-53).
2. پسرِ ارته سوراس، اهل هیرکانیه و فرمانده نگهبانان شاهی دربار خشیارشا. او در 465ق‌م برای رسیدن به پادشاهی به همدستی مهرداد،خواجۀ حاجب‌شاه، خشیارشا را کشت و داریوش، بزرگ‌ترین فرزند شاه را به قتل متهم کرد و سپس اردشیر (اردشیر یکم بعدی، 465-425ق‌م)، فرزند دیگر شاه را بر آن داشت تا انتقام پدر را از او بگیرد (دیودروس، XI/ 69). به نوشتۀ ارسطو (کتاب V، فصل بند 14)، اردوان نخست داریوش و سپس خشیارشا را به قتل رساند. چون اردشیر به پادشاهی رسید، اردوان تا چندی قدرت را در دست داشت، چنان‌که شماری از وقایع‌نگاران (مثلاً نک‌ : مانتو، قطعۀ 70) او را یکی از پادشاهان هخامنشی دانسته‌اند که 7 ماه سلطنت کرده است. پلوتارک («تمیستوکلس»، فصل 27) از اردوان با عنوان هزار پتیش (فرمانده هزار تن) نام برده است که تمیستوکلس سیاستمدار فراری آتن به او پناه آورد. اردوان پس از چندی با همدستی پسرانش درصدد قتل اردشیر و اشغال تخت شاهی برآمد، ولی توسط اردشیر کشته شد (دیودروس، همانجا؛ نیز نک‌ : کتسیاس، بندهای 20, 29-30).
3. کارگزار اقتصاد شاهی در جنوب غربی ایران در روزگار سلطنت داریوش یکم (هَلک، 703؛ ایرانیکا، II/ 646).
4. پسر بغداتو، قاضی ایرانی بابل در زمان داریوش یکم (همانجا).
5. فرمانده ایرانی الفانتین مصر در 486ق‌م (همانجا).
6. شهربان بلخ در روزگار پادشاهی اردشیر یکم که بر اردشیر شورید و در جنگی به دست او شکست خورد (کتسیاس، بند 31).

مآخذ

Aristotle, Politics, tr. H. Rackham, Cambridge/ Massachusets, 1972;
Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C. H. Oldfather, London, 1967;
Hallock, R. T., Persepolis Fortification Tablets, Chicago, 1969;
Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London, 1964;
Ktesias, Persika, ed. F. W. König, Graz, 1972;
Manetho, Aegyptica, tr. W. G. Waddell, London, 1971;
Plutarch, Lives, tr. B. Perrin, London, 1968;
id. Moralia, tr. W. C. Helmbold, London, 1970.

مهرداد قدرت دیزجی

ب ـ دورۀ اشکانی

1. اردوان یکم (127-123 یا 124ق‌م)، پسر فری یاپت و برادر جوان‌تر مهرداد یکم (171- 8/ 137ق‌م) که در حدود 127ق‌م از سوی انجمن مهستان به جانشینی برادرزاده‌اش فرهاد دوم (139 یا 138- 128ق‌م) برگزیده شد. او پس از کشته شدن فرهاد به دست سکاها، به جنگ آنها و تخاریها شتافت، ولی گویا شکست خورد و باجگزار آنها شد (124 یا 123ق‌م). گرفتاری اشکانیان در شرق به هوسیائوسین پادشاه محلی خاراسن د رجنوب بین‌النهرین فرصت داد تا خود را مستقل گرداند. این استقلال تا روزگار پادشاهی مهرداد دوم (124 یا 123- 88 یا 87ق‌م) که خاراسن را بازگرفت، ادامه داشت. سابقاً این اردوان را اردوان دوم می‌خواندند (پیرنیا، 3/ 2247، 2258؛
ایرانیکا، II/ 647).
2. اردوان دوم (11 یا 10- 38ق) که سابقاً اردوان سوم نامیده می‌شد (همانجا). اردوان در میان مردم دَهه بزرگ شد (تاسیت، III/ 387). نجبای اشکانی که از پادشاهی وُنُن یکم (حک‌ 9/ 8م) به سبب اقامت او در روم ناخرسند بودند، اردوان را به سلطنت فرا خواندند. ونن در دومین نبرد با اردوان شکست خورد و به سلوکیه گریخت و اردوان وارد تیسفون شد (یوسفوس، IX/ 39). ونن به ارمنستان گریخت و بزرگان آنجا وی را به سلطنت نشاندند (تاسیت، همانجا). او در آنجا از تیبریوس امپراتور روم یاری خواست، ولی اردوان با گسیل فرستادگانی، روم را تهدید به جنگ کرد. در پی آن شماری از بزرگان ارمنستان با نیروهای خود به اردوان پیوستند و ونن در 16م به سیلانوس حاکم رومی سوریه پناه برد. اردوان ارمنستان را تصرف کرد و حکومت آنجا را به پسرش اُرُد سپرد (یوسفوس، IX/ 41). در 18م گرمانیکوس سردار رومی، ارمنستان را تسخیر کرد و زنو را به سلطنت آنجا نشاند(تاسیت، III/ 473). اردوان سفیرانی نزد گرمانیکوس فرستاد و خواستار صلح و راندن ونن از ارمنستان شد. گرمانیکوس صلح را پذیرفت و ونن را به کیلیکیه فرستاد (همو، III/ 477).
به نوشتۀ یوسفوس (IX/ 183) در 19م برادران آسینئوس و آنیلئوس در رأس گروهی مسلح در بین‌النهرین به باج‌گیری و اعمال سلطه پرداختند و قوای حاکم بابل را شکست دادند. اردوان چون این خبر را شنید با آن دو دیدار کرد و حکومت بابل را به آسینئوس سپرد (همو، IX/ 189, 191). اردوان در 21م در نامه‌ای که متن یونانی آن بر روی قطعه سنگی از مرمر خاکستری در شوش کشف شده است، خطاب به اهالی شوش گزینش بزرگان شهر را از افراد شایسته، و همچنین لغو قانون 3 سال فاصله میان دو انتخاب را تأیید کرد (پیگولوسکایا، 140-141).
اردوان پس از صلح با روم، به لشکرکشی پیروزمندانه‌ای در سرزمینهای همسایه دست زد، از جمله در 34م پس از مرگ زنو به ارمنستان تاخت و پسر خود ارشک را به حکومت آنجا گماشت. چون واکنشی از سوی تیبریوس انجام نگرفت، اردوان کوشید بر کاپادوکیه نیز دست یابد. پس فرستادگانی به مطالبۀ گنجینۀ ونن به سوریه و کیلیکیه فرستاد و مدعی بازگرداندن سرزمینهای شاهنشاهی هخامنشی شد(تاسیت، IV/ 207, 209؛
دیو، VII/ 251). در 35م اشراف پارت احتمالاً بر اثر سیاست تحدید قدرت ایشان توسط اردوان، به رهبری سیناکس و آیدوس در صدد براندازی اردوان برآمدند و از دولت روم تقاضا کردند تا فرهاد شاهزادۀ اشکانی مقیم آن دیار را برای سلطنت به ایران بفرستد. تیبریوس فرهاد را با تجهیزات به کرانه فرات فرستاد. اردوان چون از دسیسه آگاه شد. آبدوس را مسموم کرد و سیناکس را به کارهای گوناگون سرگرم ساخت. فرهاد در این میان در سوریه بیمار شد و درگذشت (تاسیت، IV/ 209). اردوان با ارسال نامه‌هایی تیبریوس را تهدید کرد (سوئتُنیوس، I/ 387).
تیبریوس در 35م مهرداد، شاه ایبری را به حمله به ارمنستان برانگیخت(تاسیت، همانجا؛
دیو، VII/ 253). ارشک، شاه ارمنستان و پسر اردوان، به تحریک مخالفان و به دست ملازمانش کشته شد و آرتاکساتا پایتخت ارمنستان به تصرف ایبریها درآمد. اردوان پسرش اُرُد را برای گرفتن انتقام اعزام کرد. آلبانیاییها و سَرمَتها در صف دشمنان اردوان درآمدند و در این میان سَرمَتها به ارمنستان تاختند، اُرُد در جنگ زخمی شد و اشکانیان شکست خوردند (تاسیت، IV/ 202, 211؛
یوسفوس، IX/ 69, 71).
در 36م نجبای اشکانی به سبب شکستهای اردوان و به تحریک ویتلیوس‌حاکم رومی سوریه بر ضد او شوریدند. اردوان با محافظان خارجی خود به هیرکانیه نزد خویشان خود گریخت. ویتلیوس تیرداد، شاهزادۀ اشکانی را برای پادشاهی به ایران فرستاد و اشراف شورشی با نیروهای خود به او پیوستند (تاسیت، IV/ 217,219؛
یوسفوس، IX/ 73
). اهالی سلوکیه به استقبال تیرداد آمدند و تیرداد حکومت سلوکیه را به انتخاب آنها واگذاشت. تیرداد در تیسفون تاج‌گذاری کرد و دژ محل گنجینه و حرم اردوان را محاصره نمود. هواداران اردوان به هیرکانیه نزد او رفتند و خواستار بازگشت او به سلطنت شدند (تاسیت، IV/ 227, 229). اردوان با سپاهی از دهه‌ها و سکاها به تیسفون شتافت. تیرداد از برابر او عقب نشست و گروهی از سپاه او به اردوان پیوستند و تیرداد به سوریه گریخت (همو، IV/ 231؛
یوسفوس، همانجا). چون تیبریوس از پادشاهی دوباره اردوان آگاه شد، کوشید تا با اردوان روابط دوستانه برقرار سازد و اردوان نیز به آن مشتاق بود. در بهار 37م اردوان بر روی پلی روی فرات با ویتلیوس دیدار کرد و با او به توافق رسید و پسر خود داریوش را به گروگان نزد او فرستاد و هدایای بسیاری پیشکش کرد (یوسفوس، همانجا؛
دیو، VII/ 349, 351). در همین زمان ایزاتس شاه آدیابنه گروهی از خویشان خود را به صورت گروگان نزد اردوان فرستاد. اردوان که بار دیگر مواجه با دسیسه و شورش اشراف شده بود، با همراهان خویش نزد ایزاتس گریخت و اشراف پارت کیناموس را به شاهی برگزیدند. ایزاتس با اشراف مکاتبه کرد و آنها را متقاعد نمود تا اردوان را دوباره به پادشاهی برگزینند و کیناموس خود از اردوان دعوت کرد و بدین‌سان اردوان به یاری ایزاتس دوباره به سلطنت رسید. اردوان برای قدردانی از ایزاتس امتیازات خاص شاهان اشکانی را به او اعطا کرد و او را حاکم نصیبین نمود. اردوان کمی بعد در 38م درگذشت (یوسفوس، IX/ 407, 409 ff.).
3. برادر گودرز دوم (43 یا 44-50 یا 51م) و احتمالاً پسر اردوان دوم. او در 42م همراه همسر و پسرش به دست گودرز کشته شد (تاسیت، IV/ 261؛
ایرانیکا، II/ 649).
4. اردوان سوم (79 یا 80-80 یا 81م)، پسر بلاش یکم (50 یا 51-76 یا 77 یا 79م) و برادر پاکر دوم (77 یا 78-86 یا 87م) که در 79 تا 81م بر سر جانشینی پدر با برادر به کشمکش پرداخت. سکه‌های 4 درهمی که از او بر جای مانده، در 80م در سلوکیه ضرب شده است (کالج، 52؛
سلوود، 295؛
ایرانیکا، همانجا). در زمان سلطنت او مردی رومی به نام ترنتیوس ماکسیموس ادعا کرد که نرون امپراتور پیشین روم است و با پیروان خود به سوی فرات پیشروی کرد. اردوان به سبب کینه‌اش به تیتوس امپراتور روم وی را پناه داد و برای بازگشت به روم او را مجهز ساخت، اما نرونِ دروغین به زودی درگذشت و اردوان نیز در کمتر از یک سال پادشاهی در بین‌النهرین، برافتاد (دیو، VII/ 301؛
سلوود، 296؛
کالج، همانجا).
5. اردوان چهارم(211-224م) پسر بلاش پنجم (190 یا 191 تا 207م) و برادر بلاش ششم(207یا 208-221م). این اردوان قبلاً اردوان پنجم خوانده می‌شد. او پیش از سلطنت حاکم ماد بود (لوکونین، 51-52؛
ایرانیکا، همانجا). در 527 از تاریخ منجمان بابل، 4 سال از سلطنت اردوان گذشته بود (بیرونی، 118)، بنابراین نخستین سال پادشاهی او523 سلوکی یا211م بوده است(بیوار،95). در زمان پادشاهی بلاش‌ششم، اردوان‌سرزمینهای وسیعی را در بین‌النهرین تصرف کرد. هیل از روی سکه‌های بلاش در تاریخ 512م استنباط کرده است که بلاش بر اردوان چیره شده است (لوکونین، 52-53). در 216م کاراکالا امپراتور روم نامه‌ای خطاب به اردوان نگاشت و برای اتحاد دو کشور از دختر او خواستگاری کرد (دیو، IX/ 341؛
هرودیان، I/ 429-433). این نامه نشانۀ آن است که اردوان در این سال به جای برادر نشسته بود، با این‌همه ضرب سکه‌های بلاش تا حدود 213م ادامه داشته است (لوکونین، ایرانیکا، همانجاها). چون اردوان درخواست کاراکالا را پذیرفت، کاراکالا با سپاه روم به سوی ایران شتافت. هنگامی که اردوان بیرونِ تیسفون از او استقبال می‌کرد، سپاهیان روم به ایرانیانِ بی‌سلاح تاخته و کشتار وسیعی کردند و خود اردوان به سختی نجات یافت. کاراکالا با تصرف بین‌النهرین همراه غنایم و اسیران عقب نشست و در سر راه شهرها و روستاها را چپاول و ویران کرد، چنانچه در اربیل آرامگاههای پادشاهان اشکانی را ویران ساخت (دیو، همانجا؛
هرودیان، I/ 435-439). اردوان سپاه خویش را گرد آورد، ولی پیش از تلافی، کاراکالا در 217م نزدیک ادسا به دست یکی از افرادش کشته شد (دیو، IX/ 349؛
هرودیان، I/ 451, 457).
طبق نوشتۀ «رویدادنامۀ اربیل»، اردوان به رومیها حمله برد و بسیـاری از شهرهـای استـان بیت ـ ارامـای را بـه آتش کشید (پیگولوسکایا، 123). ماکرینوس به ملاحظۀ سپاه عظیم اردوان، اسرای ایرانی را نزد او فرستاد و پیشنهاد صلح کرد، ولی اردوان پیشنهاد او را نپذیرفت و از وی خواست تا دژها و شهرهای ویران را بازسازی کند، از بین‌النهرین خارج شود و غرامت ویرانی آرامگاههای شاهان اشکانی را بپردازد.
جنگ طرفین 3 روز ادامه یافت و ماکرینوس شکست خورد (دیو، IX/ 399, 401؛
هرودیان، I/ 461-465) و به اردوان پیام فرستاد که کاراکالا مرده است و او مایل است اسیران ایرانی را بازگرداند، همه ثروت غارت شده را پس دهد و آماده تحکیم صلح است. اردوان صلح را پذیرفت و ماکرینوس هدایا و پول هنگفتی اعطا کرد (دیو، IX/ 403؛
هرودیان، I/ 465, 467).
در اواخر سلطنت اردوان، بابک سرپرست آتشکدۀ استخر و پسرش اردشیر در پارس شوریدند. اردشیر پارس،کرمان، سواحل خلیج فارس، اصفهان و خوزستان را تسخیر کرد و در 224م در طی سه جنگ با اردوان وی را شکست‌داد و کشت(طبری،2/ 38-40). این رویداد در سنگ نگاره‌های اردشیر در نقش رستم که اردوان زیر اسب اردشیر افتاده، و در فیروزآباد که با نیزۀ اردشیر روی زمین غلتیده است، دیده می‌شود (لوکونین، 72، 74، 308-309). کارنامۀ اردشیر بابکان (ص 6 بب‌ ) تصویر دیگری به دست می‌دهد: اردوان که اردشیر را به دربار خود فرا خوانده است، با شنیدن پیشگوییهای ناگوار از آینده خویش و فرار اردشیر به تعقیب و تنبیه او می‌پردازد. اردشیر سپاهی گرد می‌آورد و پس از 4 ماه بر اردوان پیروز می‌شود و او را می‌کشد.

مآخذ

بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛
پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، 1366ش؛
پیگولوسکایا، ن.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمه عنایت‌الله رضا، تهران، 1372ش؛
طبری، تاریخ؛
کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش صادق هدایت، تهران، 1318ش؛
لوکونین، و. گ.، تمدن ایران ساسانی، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1372ش؛
نیز:

Bivar, A. D. H., «The Political History of Iran under the Arsacides», The Cambridge History of Iran, vol.III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
Colledge, M. A. R., The Parthians, London, 1967;
Dio, Roman History, tr. E. Cary, London, 1955;
Herodian, Roman History, tr. C. R. Whittaker, London, 1969;
Iranica;
Josephus, The Jewish Antiquities, tr. L. H. Feldman, London, 1969;
Selwood, D., «Parthian Coins», The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
Suetonius, The Lives of the Caesars, tr. J. C. Rolfe, London, 1970;
Tacitus, The Annals, tr. J. Jackson, London, 1969.

مهرداد قدرت دیزجی

ج ـ دورۀ ساسانی

1. شهربان دماوند در زمان سلطنت شاپور یکم (241-279م). نام او در کتیبۀ شاپور، در کعبۀ زردشت به صورت اردوان دنباوند آمده است (لوکونین، 103).
2. سردار ایرانیِ روزگارسلطنت شاپور دوم(309- 379م) و از خاندان کارن(یوستی،157). شاپور در 364م ادارۀ امور ارمنستان را به وی و سیلاکس سپرد و به آن دو فرمان داد که شهر آرتوگراسا، محل خزانۀارشک،شاه سابق ارمنستان را ویران کنند. آن دو با سپاه خود شهر را محاصره کردند، اما موفق به تصرف آن نشدند (آمیانوس، XXVII/ 5-6). در این زمان پاپا، پسر ارشک نزد والنس، امپراتور روم رفت. اردوان و سیلاکس با اعزام فرستادگانی نزد والنس از او خواستند که پاپا را به عنوان شاه آنها نزد ایشان بفرستد. والنس پاپا را به ارمنستان فرستاد. شاپور چون این خبر را شنید، به ارمنستان لشکر کشید و اردوان، سیلاکس و پاپا از بیم او به لازیکا گریختند(همو،XXVII/ 8-11). پاپا به تحریک شاپور، اردوان و سیلاکس را کشت و سر آنها را به نشانۀ تسلیم برای شاپور فرستاد (همو، XXVII/ 14).
3. سردار ایرانی روزگار پادشاهی خسرو یکم انوشیروان (531- 579م) و هرمز چهارم (579-590م) (یوستی، 32).

مآخذ

لوکونین، و. گ.، تمدن ایران ساسانی، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1372ش؛
نیز:

Ammianus Marcellinus, Rerum gestarum libri, tr. J. C. Rolfe, London, 1972;
Justi, F., Iranisches Namenbuch, 1963.

مهرداد قدرت دیزجی

د ـ شاهزادۀ مانوی

شاهزاده‌ای از مبلغان دین مانی در سدۀ 3م. پس از آن که مانی از شاپور اول، شاهنشاه ساسانی (حک‌ 240-270م) اجازه گرفت که آزادانه دین خود را تبلیغ کند، هیئتهایی را برای تبلیغ به مناطق مختلف گسیل کرد. باتوجه به متون مانویِ سُغدی و فارسی میانه، در آن هنگام که مانی در شهرستان حُلوان، بر سر راه مدائن به همدان بود، یکی از آموزگاران مانوی را به نام اَمّو که زبان و خط پارتی را می‌دانست، به همراه شاه‌زاده اردوان، چند دبیر و یک تذهیب‌گر کتاب، برای تبلیغ دین به اَبَرشهر در شمال شرق قلمرو ساسانیان فرستاد.
از موفقیتهای این گروه تبلیغی، مانوی کردن شاه قَرچ (یا قَرچستان) بود که احتمالاً محلی در جنوب غربی بلخ بوده است. ظاهراً اردوان از شاهزادگان خاندان سرنگون شدۀ اشکانی بوده است (آسموسِن، 21؛
بویس، 2. 40-42؛
زوندرمان، 27, 39؛
لیو، 106-107؛
هنینگ، 94).

مآخذ

Asmussen, J. P., Manichaean Literature, Delmar/ New York, 1975;
Boyce, M., A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica, vol.IX, Tehran/ Liège, 1975;
Henning, W. B., «Mitteliranisch», Handbuch der Orientalistik, vol. IV(1), Leiden/ Köln, 1958;
Lieu, S. N. C., Manichaeism in the Later Roman Empire and Medieval China, Tübingen, 1992;
Sundermann, W., Mitteliranische manichäische Texte kirchengeschichtlichen Inhalts, Berlin, 1981.

حسن رضایی باغ‌بیدی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2031
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست