responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1620

افسران حزب توده ایران، سازمان


نویسنده (ها) :
مجید رهبانی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 14 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

‌افسران حزب تودۀ ایران، سازمان \sāzmān-e afsarān-e hezb-e tūde-ye īrān\، تشکیلات نظامی وابسته به حزب تودۀ ایران (ح 1321-1333 ش). پس ‌از اشغال ایران در شهریور 1320، برکناری رضاشاه از سلطنت و بازشدن فضای سیاسی، حزب تودۀ ایران (ه‌ م) در مهرماه آن سال تأسیس شد. با گسترش‌یافتن فعالیتهای این حزب، گرایش به اندیشۀ چپ در ایران رو به فزونی گذاشت. به‌تدریج گروهی از افسران ارتش به دفتر حزب در تهران مراجعه، و تقاضای عضویت کردند. رهبری حزب از بیم عواقب این کار، تصمیم گرفت که ارتباط با افسران هوادار، خارج از حزب صورت گیرد. در میان این افراد شماری افسر جوان، تحصیل‌کرده و خوش‌نام دیده می‌شدند و بعضی از آنها، مانند سروان هوایی محمدباقر آگهی، سروان هوایی ابوالحسن رحمانی و سرهنگ عزت‌الله سیامک، سابقۀ عضویت در حزب کمونیست ایران یا تحصیل در شوروی را نیز داشتند و برخی دیگر، مانند سرهنگ عبدالرضا آذر، هنگام تحصیل در اروپا با مارکسیسم آشنا شده بودند. گروه دیگر افسرانی بودند که پیش‌تر هواخواه آلمان و مخالف متفقین و شوروی به‌ شمار می‌آمدند، ازجمله گروه افسران ملی‌گرای پیرامون خسرو روزبه، سروان توپخانه. این گروه در آغاز در یک حوزۀ حزبی سازمان داده شدند که نخستین مسئول آن آرداشس آوانسیان بود. سپس این مسئولیت به عبدالصمد کامبخش، خلبان اخراجی از ارتش، سپرده شد (نظری، 38؛ کیانوری، خاطرات، 86؛ اکتشافی، 45؛ آوانسیان، 264؛ خسروپناه، سازمان ... ، 20).
تشکیلات نظامی طی سالها، برای حزب تودۀ ایران نقش «سپر و شمشیر» را داشت؛ سپری دفاعی برای کسب اطلاع، پیشگیری از حملات سازمان‌دهی‌شده به حزب و خنثى یا کم‌اثر ساختن آن، و شمشیر برای دفاع در برابر این حملات و در صورت لزوم، واردآوردن ضربۀ متقابل. اما ایجاد چنین تشکیلاتی، خود نشان‌دهندۀ تناقضی ساختاری بود: تناقض میان فعالیت‌ قانونی و در چارچوب قانون اساسی ــ آن‌گونه که حزب مدعی آن بود ــ و تشکیل سازمانی نظامی و مخفی و نفوذ در نیروهای نظامی و انتظامی کشور، با علم به ممنوع‌بودن عضویت نظامیان در احزاب و گروههای سیاسی بر طبق قانون. از چگونگی تبدیل حوزۀ نظامیان به تشکیلات افسران و ساختار این تشکیلات در سالهای نخست فعالیت آن اطلاع دقیقی در دست نیست، اما قراین حاکی از آن است که دست‌کم از 1321 ش حوزۀ مخصوص نظامیان حزب وجود داشته است. به‌گفتۀ خسرو روزبه، در بهار 1323 ش، اعضای این حوزه تصمیم گرفتند انتخاباتی برگزار کنند و هیئت اجرائیه‌ای برای سازمان مخفی خود برگزینند. سرهنگ عبدالرضا آذر، سروان خسرو روزبه، سروان محمدباقر آگهی، ستوان یوسف مرتضوی، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد، ستوان عبدالحسین آگاهی و ستوان هوشنگ طغرایی برای این منظور انتخاب شدند. اینان کمیسیون تشکیلات را با 3 تن نخست ایجاد کردند که مسئولیت ادارۀ سازمان نظامی را بر عهده گرفت (زیبایی، 624). در این دوره، سرهنگ آذر را می‌توان مسئول اول سازمان نظامی به‌ شمار آورد. کامبخش نیز همچنان رابط هیئت اجرائیۀ تشکیلات با کمیتۀ مرکزی حزب توده بود. افسران برای عضوشدن باید چند مرحله را با موفقیت پشت سر می‌گذاشتند و پس از آن به عضویت آزمایشی، و سپس رسمی پذیرفته می‌شدند. وظیفۀ اعضا در وهلۀ نخست، تبلیغ در مراکز نظامی و انتظامی، جذب اعضای جدید، و یاری‌رساندن به فعالیت حزب در سراسر کشور بود (شفایی، 64؛ خسروپناه، همان، 26-27).
در مرداد 1324، سازمان نظامی درگیر عملیات ماجراجویانه‌ای شد که بدون تأیید کمیتۀ مرکزی حزب به اجرا درآمد و «قیام افسران خراسان» نام گرفت (نک‌ : ه‌ د، افسران خراسان، قیام). حزب تودۀ ایران در واکنش رسمی خود، هرگونه دخالتی را در ماجرای خراسان تکذیب کرد و آن را واکنشی طبیعی در برابر فساد رایج در تشکیلات ارتش و دسته‌بندیهای درونی آن نامید (خسروپناه، همان، 72-73). افسران دستگیرشده محاکمه شدند و حکمهای به‌نسبت سبکی گرفتند. از ماجرای خراسان چند ماهی نگذشته بود که در 21 آذر 1324، فرقۀ دموکرات آذربایجان به رهبری میرجعفر پیشه‌وری اعلام خودمختاری کرد و کنترل بخش وسیعی از شمال غرب کشور را به دست گرفت (نک‌ : ه‌ د، دموکرات آذربایجان، حزب).
شکست فرقۀ دموکرات آذربایجان، رهبری حزب تودۀ ایران را در شرایط دشواری قرار داد؛ از یک‌سو با اعتراض اعضای اصلاح‌طلب و بسیاری از هواداران حزب مواجه شد، و از سوی دیگر نزد افکار عمومی و نیروهای سیاسی ملی و ترقی‌خواه به تجزیه‌طلبی و دنباله‌روی از سیاست اتحاد شوروی متهم گردید. اصلاح‌طلبان حزب توده که خلیل ملکی سرآمد آنان بود، خواستار دگرگونی در ساختار رهبری حزب و انحلال سازمان نظامی به‌مثابۀ ارگانی مغایر با اساسنامه و مرام‌نامۀ حزب شدند. نورالدین کیانوری که پس ‌از خروج کامبخش از کشور، رابط مرکزیت حزب با سازمان نظامی شده بود، دستور انحلال را به خسرو روزبه، مسئول تشکیلات سازمان ابلاغ کرد، اما اعضای هیئت اجرائیۀ سازمان نظامی با انحلال خود موافقت نکردند و دستور حزب را اقدامی عجولانه و ناشی از ترس دانستند (زیبایی، 626؛ کیانوری، خاطرات، 86). سازمان نظامی که به‌هنگام برپایی غائلۀ آذربایجان چند صد عضو داشت، نیروهای خود را به‌تدریج از دست داده بود. هیئت اجرائیه تصمیم گرفت با انتخاب عده‌ای از افسران معتمد و وفادار، تشکیلات مستقلی جدا از حزب پدید آورد و به حیات خود ادامه دهد. از فعالیتهای این تشکل تا پیوستن دوبارۀ آن به حزب تودۀ ایران اطلاع دقیقی در دست نیست، و ظاهراً در این دوره فعالیتهای معمول، مانند عضوگیری اعضای جدید، و تشکیل حوزه‌ها و آموزش کادرها ادامه داشته است.
در اردیبهشت 1326، خسرو روزبه به اتفاق 7 تن از دوستان وفادارش (ابوالحسن عباسی، حسام لنکرانی، صفیه حاتمی، ناصر صارمی، سیف‌الله همایون‌فرخ، منوچهر رزم‌خواه و ابراهیم پرمان) گروهی را برای قتلهای سیاسی تشکیل دادند. این گروه در خارج از سازمان نظامی ایجاد شده بود و جز روزبه و عباسی، دیگر اعضای آن نظامی نبودند. قتل محمد مسعود، مدیر نشریۀ مرد امروز، در 22 بهمن 1326 به‌دست همین گروه، به‌دستور روزبه، و بدون اطلاع رهبری حزب صورت گرفت. گروه روزبه پس ‌از این قتل، فعالیت خود را به فراهم‌ساختن امکانات چاپ و نشر برای تشکیلات افسران محدود کرد (زیبایی، 437).
در اردیبهشت 1327، پس ‌از برگزاری دومین کنگرۀ حزب تودۀ ایران، مذاکره بین سازمان افسران و نورالدین کیانوری، به‌نمایندگی از رهبری جدید حزب، آغاز شد. در نهایت در تابستان همان سال تصمیم گرفته شد که سازمان افسران ضمن حفظ تشکیلات مستقل خود، تحت رهبری سیاسی حزب قرار گیرد. در 1329 ش، بار دیگر مسئلۀ الحاق کامل سازمان به حزب مطرح، و این‌بار عملی گردید (همو، 627- 628). از آن پس سازمان نظامی حزب با نام سازمان افسران حزب تودۀ ایران به فعالیت پرداخت. این سازمان نیز مانند سلف خود، دارای ساختار تشکیلاتی حزبی بود، شامل هیئت اجرائیه، حوزۀ مسئولان، حوزۀ رسمی، حوزۀ آزمایشی و هوادار. در اساسنامۀ سازمان که در فروردین 1332 به‌تصویب رهبری حزب رسید، این تشکیلات «یکی از واحدهای سازمانی حزب تودۀ ایران» به ‌شمار آمده است ( کتاب ... ، 68 بب‌ ). سازمان افسران پس ‌از این الحاق، به‌سرعت رو به رشد نهاد و شبکه‌های کاملی در نیروهای نظامی و انتظامی تهران و برخی شهرستانها تشکیل داد. تشکیلات سازمان دارای 7 شاخه بود: شاخۀ دانشکدۀ افسری، شاخۀ پزشکی و فنی، شاخۀ افسران صف، شاخۀ نیروی هوایی، شاخۀ افسران اداری، شاخۀ افسران شهربانی و شاخۀ افسران ژاندارمری. هیئت دبیران سازمان نیز 5 شعبه داشت: شعبۀ تشکیلات، شعبۀ اطلاعات، شعبۀ تعلیمات، شعبۀ تبلیغات و شعبۀ مالی. هر شاخه یک حوزۀ مسئولان، و هر حوزۀ مسئولان چند حوزۀ رسمی داشت. شمار اعضای هر حوزه 3 تا 6 تن بود، و چنان‌که عدۀ اعضا افزایش می‌یافت، به حوزه‌های فرعی تقسیم می‌شد. سازمان همچنین حوزه‌هایی را مخصوص شماری از همسران افسران عضو تشکیل داده بود (همان، 83-84، 298-310).
در بهمن 1327، پس ‌از سوء‌قصد به شاه و متهم‌شدن حزب تودۀ ایران به دخالت در آن، این حزب غیرقانونی اعلام شد. شماری از رهبران آن دستگیر، و عده‌ای دیگر متواری شدند و دفترها و باشگاههای حزب تعطیل گردید. برخی از افسرانی که از مدتها قبل مظنون به عضویت در تشکیلات نظامی حزب بودند، برای ادامۀ خدمت به مناطق جنوبی کشور اعزام، و در واقع به گونه‌ای تبعید شدند، اما این تبعید به افسران امکان داد تا تشکیلات خود را در میان افسران دیگر شهرها گسترش دهند.
در 24 آذر 1329، سازمان افسران به درخواست کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران، طرح فرار رهبران زندانی حزب را از زندان قصر تهران اجرا کرد. رهبری این اقدام را غلامحسین فروتن (رابط وقت کمیتۀ مرکزی حزب و هیئت اجرائیۀ سازمان افسران)، سرهنگ محمدعلی مبشری (مسئول شعبۀ تشکیلات سازمان افسران) و ستوان یکم شهربانی حسین قبادی بر عهده داشتند و از همکاری افسرانی از نیروی هوایی و نیز افراد گروه خسرو روزبه بهره گرفتند. در این عملیات، 9 تن از رهبران حزب به همراه روزبه از زندان گریختند و در مکانهای امنی که گروه روزبه فراهم ساخته بود، مخفی شدند (فروتن، 193-197، زیبایی، 511-513).
در اسفند 1330 مأموران ادارۀ آگاهی به‌طور اتفاقی وارد خانـۀ ستوان یکم خلبان حسین مرزوان شدند که محل برگزاری جلسه‌های هفتگی هیئت دبیران سازمان افسران بود. در میان افرادی که برای بازرسی اسناد و مدارک کشف‌شده به محل اعزام شدند، دو عضو سازمان افسران (سرهنگ حبیب‌الله فضل‌اللٰهی و سروان محمد پولاددژ) حضور داشتند. آن دو توانستند برخی از مدارک به‌ دست آمده را از بین ببرند. در پی این ماجرا چند افسر بازداشت، و چند تن دیگر متواری شدند (همو، 524). کشف تصادفی این خانه، نگرانیها را نسبت به نفوذ حزب تودۀ ایران در ارتش و بی‌توجهی دولت وقت به فعالیتهای آن بیشتر کرد.
سازمان افسران، به‌مثابۀ بخشی از تشکیلات حزب تودۀ ایران، در دورۀ جنبش ملی‌شدن صنعت نفت ایران همان مواضع سیاسی حزب را داشت و در واقعۀ 30 تیر 1331 (ه‌ م) نقشی فعلاً ناشناخته ایفا کرد. برخی از افسران از مقابلۀ واحدهای خود با تظاهرات‌کنندگان و تیراندازی به‌سوی آنان خودداری کردند، اما در این‌باره که آیا این تمرد به‌دستور رهبری سازمان بوده است یا ابتکار شخصی خود افسران، نظر قطعی وجود ندارد (امیرخسروی، 329-336). با این حال، این واقعه و تغییر مواضع حزب توده در قبال دکتر مصدق، این نتیجه را در پی داشت که توجه سازمان افسران به توطئه‌های در دست طراحی بر ضد دولت، به‌ویژه در داخل نیروهای نظامی و انتظامی، جلب شد. افسران توده‌ای کوشیدند تا به درون دسته‌بندیهای مخالف دکتر مصدق و وابستگان به دربار ارتش نفوذ کنند. حزب تودۀ ایران از 30 تیر 1331 تا 25 مرداد 1332 از راههای مختلف بارها از توطئۀ کودتا در ارتش، و گاه با ذکر جزئیات خبر داد. برخی واکنشهای دولت دکتر مصدق، مانند اعلام خبر کشف توطئۀ کودتا در 21 مهر 1331، یا بازداشت برخی از افسران عالی‌رتبۀ ارتش را براساس همین اطلاعات دانسته‌اند؛ همچنین کشف توطئۀ 25 مرداد 1332 را حزب توده به سازمان افسران نسبت می‌دهد و مطلع‌ساختن به‌موقع رئیس دولت، و خنثى‌ساختن آن را از موفقیتهای خود می‌داند (میزانی، 166- 168).
اما 3 روز پس ‌از این کودتای شکست‌خورده، کودتای 28 مرداد 1332 صورت گرفت. سازمان افسران نتوانسته بود این کودتا را مانند کودتای پیشین کشف کند. به‌رغم همۀ تفسیرهای مختلف، به‌ویژه از سوی وابستگان به حزب توده، در این باره (امیرخسروی، 535 بب‌ )، در روز وقوع کودتا و به‌رغم آمادگی قبلی، واکنشی از جانب سازمان افسران دیده نشده است. ظاهراً سازمان افسران در انتظار دریافت دستوری از سوی رهبری حزب مانده بود که هیچ‌گاه نرسید. در مواردی، از اقدام فردی برخی افسران بر ضد کودتاگران، البته به ابتکار شخصی خود آنان و بدون دستور سازمانی، سخن رفته است (خسروپناه، سازمان، 172-173).
رهبری حزب تودۀ ایران از کودتا تا کشف سازمان افسران، از هم پاشیده، درگیر اختلاف و در حال تغییر بود، و زیر فشار اعضا و هوادارانی قرار داشت که حزب را به انفعال و بلاتکلیفی در برابر کودتا متهم می‌کردند و خواستار واکنش بودند. حزب سرانجام مسئولیت اصلی این کار را بر عهدۀ سازمان افسران قرار داد. نخستین اقدام سازمان افسران، تشکیل ستاد مقابله با کودتا با مشارکت اعضایی از درون خود بود. بررسی امکان تدارک مقاومت مسلحانه در گیلان و مازندران به نتیجۀ مثبتی نرسید. برقراری ارتباط و چند نوبت مذاکرۀ فرستادگان حزب (علی متقی و سرهنگ علی‌اکبر چلیپا) با سران ایل قشقایی، که همچنان از دکتر مصدق حمایت می‌کردند، نیز بی‌نتیجه ماند (زیبایی، 603-621). سازمان به‌طور هم‌زمان، آموزشهای پارتیزانی اعضای غیرنظامی را آغاز کرد که دست‌چین شده، و معتمد حزب توده بودند. مسئولیت آموزشها با سرگرد جعفر وکیلی، مسئول شعبۀ تعلیمات سازمان افسران بود. برنامۀ ساختن نارنجک، که پس‌ از تیر 1331 در دستور کار شبکه‌ای از افسران مهندس و زیرنظر کیانوری آغاز شده بود، با جدیت ادامه یافت و به‌رغم بروز سانحۀ انفجار نارنجک در هنگام آزمایش، و مجروح و معلول‌شدن سرگرد لطفعلی مظفری، سرانجام در پایان تابستان 1332 ش به نتیجه رسید و ظاهراً هزاران نارنجک ساخته شد (همو، 578- 579؛ کیانوری، خاطرات، 298- 299؛ اکتشافی، 91-101). با این حال، ستاد مقابله با کودتا جز برپایی چند تظاهرات موضعی ناموفق از عهدۀ اقدامی گسترده و موفق برنیامد. و پس‌ از مدت کوتاهی به‌ناگزیر منحل شد ( کتاب، 93). چند تن از اعضای سازمان افسران به اقدامات محدود ایذایی دست زدند که بیشتر جنبۀ تبلیغاتی داشت، مانند آتش‌زدن هواپیماها در پادگان قلعه‌مرغی تهران در شهریور 1332 (اکتشافی، 49-50)، و ایجاد حریق در ناو ببر در مهر 1332، که در پی این اقدام، 3 نظامی هوادار حزب اعدام شدند.
سازمان افسران در اجرای نقش زره محافظ تشکیلات مخفی، در رده‌های مختلف ارتش، شهربانی، فرمانداری نظامی تهران و مخابرات ارتش نفوذ کرده، و به امکانات به‌نسبت مهمی دست یافته بود (کیانوری، حزب ... ، 56). خنثى‌ساختن عملیات فرمانداری نظامی و دستگاههای اطلاعاتی، تأمین‌کردن پشتیبانی امنیتی از فعالیت مخفی حزبی، از بین بردن مدارک حزبی که به دست مأموران امنیتی می‌افتاد، برقراری ارتباط با بازداشت‌شدگان و مبادلۀ اطلاعات با آنها، یاری‌رساندن به دستگیرشدگان و در صورت امکان آزادساختن آنان، و کشف عوامل نفوذی در صفوف حزب، ازجملۀ کارهایی است که سازمان افسران در این دوره انجام داد. همچنین این سازمان برای چندمین بار موفق شد خسرو روزبه را که در شهر ری دستگیر شده بود، رها سازد. طرحی برای رهاساختن دکتر مصدق از زندان تهیه شد و به اطلاع او رسید، اما با مخالفت وی روبه‌رو گردید (ورقا، 65؛ امیر‌خسروی، 838). دکتر حسین فاطمی، وزیر خارجۀ دکتر مصدق، در یکی از مخفی‌گاههای سازمان افسران به سر می‌برد (کیانوری، خاطرات، 295-296؛ کتاب، 39، 92-93؛ امیرخسروی، 833-835). سرگرد پولاددژ، معاون ادارۀ تجسس رکن 2، چندبار خبرچینان نفوذی رکن 2 را در حزب شناسایی کرد. افسران سازمان در عملیات قتل این افراد ــ که با رکن 2 و شهربانی همکاری کرده بودند ــ شرکت داشتند. کشتن جاسوسان و خبرچینان، به دستور رهبری حزب، و توسط شعبۀ اطلاعات انجام شد (زیبایی، 548-554).
از 28 مرداد 1332 تا 21 مرداد 1333 تنی چند از افسران سازمان بر اساس شناساییهای قبلی یا خبرچینی جاسوسان نفوذی دستگیر شدند (خسروپناه، سازمان، 205-206). ضربۀ اساسی و نابودکننده در 21 مرداد 1333 فرود آمد. در این روز سروان اخراجی ابوالحسن عباسی، عضو هیئت اجرائیۀ سازمان افسران و یار نزدیک خسرو روزبه، دستگیر شد ( کتاب، 309-310). عباسی از پناهگاههای اعضای مهم و دفترهای سری تشکیلات باخبر بود (زیبایی، 634). بنا به دلایلی که چندان قطعی نیست، مسئولان سازمان افسران محل دبیرخانه و بایگانی را تغییر ندادند و برای پنهان‌ساختن رهبران، یا هشیارساختن اعضا از خطر اقدامی نکردند. به‌گزارش سرهنگ محسن مبصر (بعدها سپهبد)، عباسی تحت بازجوییهای سخت، 9 روز مقاومت کرد و سپس اطلاعات خود را زیر شکنجه بازگفت. فرمانداری نظامی و رکن 2 به محل دبیرخانۀ سازمان افسران دست یافتند و دفترچه‌های رمز سازمان را ــ حاوی اطلاعات مربوط به اعضا ــ به دست آوردند. دفترها و مخفیگاههای سازمان افسران کشف، و شمار زیادی از افسران عضو ظرف مدت کوتاهی دستگیر شدند. چند افسر که در مراکز حساسی مانند رکن 2 و فرمانداری نظامی نفوذ کرده بودند، کوشیدند تا ضربه‌ها را محدود و کم‌اثر کنند، ولی پس ‌از مدت کوتاهی خود ناچار به فرار و اختفا شدند. همۀ اعضای هیئت دبیران و هیئت اجرائیه، جز خسرو روزبه، دستگیر شدند. بازجوییها و شکنجه‌های شدید در محل لشکر 2 زرهی در تهران روزها ادامه یافت و به دستگیریهای بیشتر انجامید. سرهنگ مبشری، ابداع‌کنندۀ رمز ترکیبی مثلثاتی که دفترچه‌های رمز سازمان افسران با آن نوشته شده بود، زیر شکنجه‌های دشوار و پس ‌از اقدام ناموفق به خودکشی، سرانجام کلید رمز را به خط خود در اوراق بازجویی نوشت ( کتاب، 109). دستگیری گستردۀ اعضا در تهران و شهرستانها پس ‌از کشف رمزها آغاز شد. رهبری حزب برای مخفی‌ساختن اعضای به دام نیفتادۀ سازمان اقدامی نکرد و برای پنهان‌شدن و گریختن آنها دستوری نداد. رهنمود حزبی به افسران، حضوریافتن بر سر کار و ماندن به انتظار بازداشت بود. ظاهراً این‌طور می‌پنداشتند که هر چه شمار دستگیرشدگان و شرکای جرم بیشتر باشد، خطر اعدام کمتر می‌شود. تا مهرماه 1333، به‌جز 37 تن که به ابتکار خود مخفی شدند و از کشور گریختند، بیش از 500 افسر، یعنی تقریباً همۀ اعضای سازمان افسران حزب توده، در سراسر ایران دستگیر شدند (کیانوری، خاطرات، 335 بب‌ ؛ زیبایی، 847- 848).
حزب تودۀ ایران، افزون بر سازمان افسران، تشکیلات مشابهی نیز برای درجه‌داران عضو حزب به وجود آورده بود که از کم و کیف آن اطلاع دقیقی در دست نیست. در ضمائم کتاب کمونیزم در ایران، اسامی 89 عضو سازمان درجه‌داران حزب تودۀ ایران به چاپ رسیده است. گفته شده است که با کشف سازمان افسران از آغاز دستگیریها، سازمان درجه‌داران به‌سرعت واکنش نشان داد، مدارک اعضا را از بین برد، حوزه‌های خود را تعطیل کرد و مانع از کشف و دستگیری درجه‌داران عضو شد. نظر دیگری بر آن است که چنین چیزی واقعیت ندارد و تشکیلات درجه‌داران در بهار 1334 کشف و متلاشی شده است (خسروپناه، «درباره ... »، 343).
در مهرماه 1333، نخستین جلسۀ دادگاه افسران سازمان نظامی حزب تودۀ ایران به‌صورت غیرعلنی آغاز بـه کار کرد. 26 افسر، ازجمله سرهنگ سیامک، سرهنگ مبشری، سرگرد وکیلی و چند افسر دیگر و یک غیرنظامی مرتبط با سازمان، به نام مرتضى کیوان، که با فعالیتهای ادبی‌اش معروف بود، به اعدام محکوم شدند و حکم دربارۀ آنها اجرا شد. 50 افسر دیگر که به اعدام محکوم شده بودند، حکمشان با یک درجه تخفیف به حبس ابد تخفیف یافت. 376 افسر هم به زندانهای ابد تا 18 ماه محکوم شدند ( کتاب، 345-371؛ زیبایی، 826-846).
پس ‌از انهدام تشکیلات سازمان افسران، چاپخانۀ مخفی بزرگ و انبار مهمات و نارنجکهای ساخت حزب در داوودیۀ تهران کشف شد و در مدتی کمتر از 3 سال، تشکیلات حزب تودۀ ایران در داخل کشور به‌کلی از هم پاشید. آخرین بازماندۀ سازمان افسران حزب تودۀ ایران، خسرو روزبه، در تیرماه 1336 دستگیر، و در اردیبهشت 1337 تیرباران شد.
پس ‌از انقلاب 1357 ش و فعالیت دوبارۀ حزب تودۀ ایران در داخل کشور، باز هم این حزب به سازمان‌دهی مخفی شماری از افسران و درجه‌دارانی دست زد کـه تازه به حزب پیوسته بودند. برخـی اعضای قدیم سازمـان افسران هم در سازمـان‌دهی جدید همکاری داشتند. مسئولیت سازمان‌دهی و ارتباط با اعضای نظامی جدید به کادرهای سازمان مخفی حزب، عمدتاً اعضای غیرنظامی تشکیلاتی به نام سازمان نوید، سپرده شد (حزب ... ، 688- 689). در نتیجه نمی‌توان این تشکیلات را ادامۀ سازمان افسران حزب تودۀ ایران یا تجدید حیات آن به شمار آورد.

مآخذ

اکتشافی، پرویز، خاطرات سرگرد هوایی پرویز اکتشافی، به ‌کوشش حمید احمدی، تهران، 1381 ش؛
امیرخسروی، بابک، نظر از درون به نقش حزب تودۀ ایران، تهران، 1375 ش؛
آوانسیان، اردشیر، خاطرات سیاسی، به‌ کوشش علی دهباشی، تهران، 1378 ش؛
چپ در ایران به روایت اسناد ساواک: سازمان افسران حزب توده، تهران، 1380 ش؛
حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی (1320- 1368)، تهران، 1387 ش؛
خسروپناه، محمدحسین، «دربارۀ سازمان درجه‌داران حزب تودۀ ایران»، سازمان حزب تودۀ ایران از درون و دربارۀ سازمان درجه‌داران حزب تودۀ ایران، به کوشش همو، تهران، 1380 ش؛
همو، سازمان افسران حزب تودۀ ایران، تهران، 1377 ش؛
زیبایی، علی، کمونیزم در ایران یا تاریخ مختصر فعالیت کمونیستها در ایران، تهران، 1343 ش؛
شفایی، احمد، قیام افسران خراسان و سی‌ و هفت سال زندگی در شوروی، تهران، 1365 ش؛
فروتن، غلامحسین، یادهایی از گذشته، به کوشش علی دهباشی، تهران، 1380 ش؛
کتاب سیاه (دربارۀ سازمان افسران توده)، تهران، 1334 ش؛
کیانوری، نورالدین، حزب تودۀ ایران و دکتر محمد مصدق، چاوشان نوزایی کبیر (مل‌ ‌)؛
همو، خاطرات، تهران، 1371 ش؛
میزانی، فرج‌الله، تجربۀ 28 مرداد، سلام سوسیالیسم (مل‌ ‌)؛
نظری، حسن، گماشتگیهای بدفرجام، تهران، 1376 ش؛
ورقا، ماشاء‌الله، در سایۀ بیم و امید: رویدادهایی از سازمان افسران وابسته به حزب تودۀ ایران، تهران، 1382 ش؛
نیز:

Chawoshan, www.chawoshan.mihanblog.com;
SalamSocialism, www. salam-socialism.blogfa.com.

مجید رهبانی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1620
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست