responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1571

افراسیاب


نویسنده (ها) :
سعید عریان
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 13 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

افراسیاب \afrāsiyāb\، پادشاه توران‌زمین، و از شخصیتهای شاهنامۀ فردوسی. در منابع، نام او به‌صورتهای دیگری چون فراسیاک، فرنگرسین، فراسیاب، فراسیاف، فراسیاو، فراسیاپ، فراسیاون، فراسیافک، فراسیاوک، فراسیات، فرنکرسینا، و فرنک بن فیش نیز آمده است (یوستی، 103؛ بارتولمه، 986؛ ابوعلی مسکویه، 1 / 12، نیز حاشیۀ 7؛ بیرونی، 104؛ ثعالبی، 111؛ فردوسی، شاهنامه، 2 / 11، الشاهنامه، 1 / 82؛ ابن‌عنبه، 12).
افراسیاب پسر پشنگ و از نوادگان تور بود که نسبش به فریدون، پادشاه پیشدادی، می‌رسید. دربارۀ سلسلۀ اجداد، فرزندان و نسب او، منـابع مختلف روایـات گوناگونی نقـل کرده‌اند (نک‌ : فردوسی، شاهنامه، 2 / 10؛ مسعودی، 1 / 221؛ نیز ابن‌عنبه، بیرونی، همانجاها؛ بندهش، 198؛ حمدالله، 60، 85؛ یوستی، 103, 394).
بنا بر برخی از روایات، اهریمن می‌خواست که ضحاک، اسکندر و افراسیاب جاودانه و بی‌مرگ شوند، ولی هرمزد این جاودانگی را تغییر داد، چنان‌که اهریمن جاودانگی جمشید، فریدون و کاووس را تغییر داده بود (مینوی خرد، 23-24)؛ و برپایۀ روایتی دیگر، افراسیاب پیش‌از «مردمی»‌شدن، دیو بود و چون نتوانست طبیعت خود را دگرگون کند، رستگار نشد (دینکرد، 106؛ مناش، 113).
دربارۀ مدت سلطنت افراسیاب، روایتهای مختلفی وجود دارد: برخی آن را 200، و شماری هم 400 سال ذکر کرده‌اند (فردوسی، همان، 1 / 81-84). او 12 سال بر ایران تسلط و فرمانروایی داشت (بندهش، 206؛ حمزه، 8، 10، 34) که در این دوران ایرانشهر را بلاهای بسیار، چون آفت، تنگ‌دستی، خشک‌سالی و ویرانی رسید (بندهش، 181-182؛ ثعالبی، 124).
بنابر پاره‌ای از منابع، نبرد افراسیاب با ایران از زمان منوچهر آغاز می‌شود (بندهش، همانجا؛ ابوعلی مسکویه، 1 / 12؛ ابن‌عنبه، 28؛ بیرونی، 220؛ ثعالبی، 107). اما برخی دیگر از منابع (فردوسی، شاهنامه، 2 / 11؛ حمدالله، همانجا) این رویداد را به روزگار نوذر نسبت می‌دهند.
بنابر متنهای پهلوی، افراسیاب آتش ورجاوندی کرکوی را در زرنگ (سیستان) نشانید، و پس‌از راندن منوچهر به پدشخوارگر، سپندارمذ را به زنی خواست. سپندارمذ در زمین آمیخت و افراسیاب نیز از پی ویران‌کردن زرنگ، آن آتش را فرونشاند (بندهش، 105؛ متون ... ، 22).
افراسیاب 3 بار برای به دست آوردن فرّۀ آریایی از دریای فراخکرت، همت گماشت و یک بار نیز در کاخ خود برای اَرِدْویسور اناهید (اناهیتا) قربانی کرد، اما توفیقی نیافت (یشتها، 1 / 251، 2 / 341-343). کاخ یا هنگ افراسیاب، و یا به‌روایت بندهش (ص 180-181)، مان (خانۀ) افراسیاب کاخی در زیرِ زمین بود که افراسیاب آن را برای حفاظت خود به قرینۀ کنگ‌دژ سیاوش ساخته بود. این قصر ارتفاعی برابر با 000‘ 1 مرد و نیز 100 ستون داشت. در سقف آن ستاره، ماه و خورشید مصنوعی تعبیه شده بود تا شب نیز همانند روز روشن باشد. در این کاخ، 4 رود آب، می، شیر و ماستِ زده جریان داشت («ائوگمدئچه»، 42-43). نام این قصر در شاهنامه «بهشت گنگ» آمده است (نک‌ : فردوسی، همان، 5 / 298).
در متنهای پهلوی آمده است که اگر فرمانروایی به بیوراسپ (ضحاک) و افراسیاب نرسیده بود، آن‌گاه اهریمن گجسته آن فرمانروایی را به خشم می‌داد و چنانچه فرمانروایی به خشم می‌رسید، بازپس‌گرفتن آن تا رستاخیز و تن ‌پسین امکان نداشت؛ زیرا خشم، تنومند (دارای تن مادی) نیست (مینوی خرد، 44). همچنین آمده است که ایرانیان در هنگام فرمانروایی زینگاو ــ تازی بداندیشی که زهر در چشم داشت و با بدچشمی، دیگران را می‌کشت ــ افراسیاب را خواستند؛ او نیز بازگشت، زینگاو را کشت و خود بر ایرانشهر فرمانروایی کرد (بندهش، 182).
بنابر شاهنامه، در پایان جنگ بزرگ که به شکست کامل توران انجامید، افراسیاب به غاری دور از دسترس پناه برد و در همان‌جا به‌دست پیری عابد، به نام هوم، دستگیر شد و کیخسرو گردن او را زد (نک‌ : فردوسی، همان، 5 / 365-375).

مآخذ

ابن‌عنبه، احمد، الفصول الفخریة، به‌ کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهـران، 1363 ش؛
ابـوعلی مسکویه، احمـد، تجـارب الامم، بـه کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1365 ش؛
«ائوگمدئچه»، پرسشنیها، دستنویس ر 41، به کوشش یحیى ماهیار نوابی و کیخسرو جاماسپ‌اسا، شیراز، 1355 ش؛
بندهش، دست‌نوشتۀ TD1، چ تصویری، تهران، بی‌تا؛
بیرونی، آثار الباقیه؛
ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به‌ کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900 م؛
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛
حمزۀ اصفهانی، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1346 ش؛
فردوسی، شاهنامه، مسکو، 1966-1967 م؛
همو، الشاهنامه، ترجمه و اختصار فتح بن علی بنداری، به کوشش عبدالوهاب عزام، تهران، 1970 م؛
متون پهلوی، به کوشش جاماسپ ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛
مسعودی، علی، مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1365 ش؛
مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1364 ش؛
یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347 ش؛
نیز:

Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961;
Dinkard, ed. D. M. Madan, Bombay, 1911;
Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963;
Menasce, J. de, Le Troisième livre du Dēnkart, Paris, 1973.

سعید عریان

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1571
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست