responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1324

اسلاو


نویسنده (ها) :
بخش اقوام
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 10 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اِسلاو \ [e]slāv\ ، بزرگ‌ترین گروه قومی و زبانی اروپا، متعلق به خانوادۀ زبانی هندواروپایی. اسلاوها بیشتر در اروپای شرقی و جنوب شرقی ساکن‌اند و نیز در سراسر بخش شمالی آسیا، تا اقیانوس آرام، گسترده‌اند. آنان را معمولاً به اسلاوهای شرقی (عمدتاً روسها، اوکراینیها و روسهای سفید)، اسلاوهای غربی (عمدتاً لهستانیها، چکها، اسلواکها و وِندها یا سُربها) و اسلاوهای جنوبی (عمدتاً صِربها، کرواتها، اسلووِنیاییها و مقدونیه‌ایها) تقسیم می‌کنند. از نظر قوم‌شناختی، وحدتی میان اسلاوها دیده نمی‌شود، زیرا آنان در دوره‌های گوناگون تاریخی، با اقوام مختلف، ازجمله گروههای ترک ـ تاتار، ژرمنها، فنلاندیها، مغولها، یونانیها و طوایف ایلوریایی (ایلیریایی) درآمیخته‌اند. از سوی دیگر، بلغارها که اسلاوتبار نیستند و همچون مجارها، منشأ چندقومیتی دارند، به زبانی اسلاوی سخن می‌گویند و غالباً جزو اسلاوهای جنوبی شمرده می‌شوند.
بنابر یکی از نظریه‌های مهم دربارۀ خاستگاه اسلاوها، نیاکان آنان طوایفی بودند که از عصر نوسنگی، به‌تدریج جلگه‌های واقع در دامنه‌های شمالی کوههای کارپات را در جنوب لهستان و غرب اوکراین کنونی، اشغال کردند. شباهتهای اسلاوهای نخستین با بالتهای نخستین، به ارائۀ نظریۀ وجود یک دوران اسلاوی ـ بالتیِ نخستین انجامیده است.

اسلاوها را از نظر مذهبی، از دیرباز به دو دستۀ اصلی تقسیم کرده‌اند: دسته‌ای که به کلیسای ارتدکس شرقی وابسته‌اند (روسها، بیشتر اوکراینیها، برخی از روسهای سفید، صربها و مقدونیه‌ایها) و دستۀ وابسته به کلیسای کاتولیک رُمی (لهستانیها، چکها، اسلواکها، کرواتها و اسلووِنیاییها، برخی از اوکراینیها و بیشتر روسهای سفید). این تقسیم‌بندی در کاربرد الفبای سیریلی از سوی گروه نخست (که البته شامل همۀ اوکراینیها و روسهای سفید می‌شود) و الفبای لاتین از سوی گروه دوم، بیشتر آشکار است. چندین اقلیت دینی و مذهبی، همچون مسلمان، یهودی و مسیحیِ پرُتستان نیز در میان اسلاوها یافت می‌شود (دربارۀ دین اسلاوها پیش از مسیحیت، نک‌ : ه‌ د، اسلاوی، دین).
اسلاوها در دوران پیش از تاریخ، در آسیا سکونت داشتند و به‌دنبال غلبۀ اقوام ایرانیِ سَکا و سَرمَتی بر آنها در هزارۀ سوم یا دوم پیش از میلاد، به بخشهای مسکونی اروپای شرقی مهاجرت کردند. بعدها اقوام بسیاری که بر اثر فشار اوضاع اقتصادی و نیز فشار هونها، آوارها و گوتها ناگزیر به مهاجرت شده بودند، از سرزمینهای اروپاییِ اسلاوها گذشتند یا در آنها اقامت گزیدند. در میانۀ هزارۀ نخست پیش از میلاد، اقوام سِلت در کرانه‌های علیای رود اُدِر، و اقوام ژرمن در کرانه‌های سفلای رودهای ویستول و ادر ساکن شدند. این مهاجرتها معمولاً به جابه‌جایی اسلاوها نمی‌انجامید. سرانجام، حرکت ژرمنها به سوی غرب در سده‌های 5 و 6م موجب مهاجرت گستردۀ اسلاوها شد. اسلاوها در غرب به سرزمین میان رود ادر و رودهای اِلبه و زاله، در جنوب به بوهِـمیا، مُراویا، مجارستان و نواحی بالکان، و در شمال به کرانه‌های علیای رود دنیِپِر رهسپار شدند. با پایان گرفتن این مهاجرتها، نخستین آثار پیدایش سازمان حکومتی ــ با شهریاری (پرَنسی) در رأس و خزانه و نیرویی دفاعی ــ و تمایز طبقاتی در میان اسلاوها دیده شد.
در سده‌های پس از این مهاجرتها، احساس وحدت چندانی میان اقوام گوناگون اسلاو پدید نیامد. اسلاوهای غربی زندگی سیاسی و فرهنگی خود را با الگوی عمومی اروپاییان سازگاری دادند. آنان بیش از هر قوم اسلاو دیگری، دگرگونیهای فلسفی، سیاسی و اقتصادی مغرب زمین، مانند نظام زمین‌داری (فئودالیسم)، انسان‌گرایی (اومانیسم)، عصر نوزایی (رنسانس)، جنبش اصلاح دینی (پرُتستانیسم)، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی را تجربه کردند. اما روسها و اسلاوهای ساکن بالکان، پس از آنکه سرزمینهایشان به تصرف مغولان و ترکان عثمانی درآمد، قرنها از داشتن تماس نزدیک با جامعۀ اروپایی محروم ماندند. آنان نظام دیوان‌سالاری و ارتش‌سالاری خودکامه‌ای پدید آوردند که موجب عقب‌ماندن رشد طبقات متوسط شهرنشین، و تداوم یافتن نظام سِرف‌داری (گونه‌ای نظام ارباب ـ رعیتی) شد و استیلای حکومت بر همۀ جنبه‌های زندگی فردی را پابرجاتر ساخت.
گاه وحدتی کم‌رنگ میان اسلاوها پدید آمده است. جنبش اتحاد اسلاوها (پان اسلاویسم) در سدۀ 19م در میان روشن‌فکران، دانشمندان و شاعران بالید، ولی بر جنبه‌های عملی سیاست تأثیر چندانی نداشت. ملیتهای مختلف اسلاو خط‌مشی خود را بر پایۀ آنچه منافع ملی خود می‌انگاشتند، تعیین می‌کردند. این خط‌مشیها در برابر دیگر ملتهای اسلاو غالباً سخت خصمانه، و در برابر غیراسلاوها دوستانه بود. حتى اتحادیه‌های سیاسی سدۀ 20م، مانند یوگسلاوی، همواره با احساسات سازش و توافق قومی یا فرهنگی همراه نبود. پس از جنگ جهانی دوم، اشتراک در نظام کمونیستی نیز اتحادی فراتر از اتحاد سیاسی و اقتصادی در سطح بالای حکومتی، میان این ملتها پدید نیاورد.

مآخذ

CE, 6th edition (under «Slavs»);
EA, 2006 (under «Slavic peoples»);
EB, 2010;
ME, 2008 (under «Slavic peoples»).

بخش اقوام

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1324
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست