responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1101

اسقولوفندریون


نویسنده (ها) :
یونس کرامتی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 6 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اِسقولوفَندریون \ esqulufand[a]riyun\ ، یا سقولوفندریون، اسقولوقندریون، نیز زنگی‌دارو، گیاهی چندساله (پایا) از جنس (سَردۀ) آسپلِنیوم و تیرۀ (خانوادۀ) سِپُرزدارویان، از شاخۀ سرخسها، با نام علمی آسپلِنیوم اِسکولوپِندریوم (برابر با فولیتیس اسکولوپندریوم، اسکولوپندریوم وولگاره یا اسکولوپندریوم اُفیسیناله = اسقولوفندریون اصلی).
اسقولوفندریون گیاهی است بی‌گل و ساقه (در واقع با ساقۀ زیرخاکی)، که برگهای آن مستقیماً از ریشۀ گیاه می‌رویند. این برگها نوک‌تیز، موجی و خمیده‌اند، دم‌برگی کوتاه و پوشیده از کُرک دارند و به درازای 20 تا 40 سانتی‌متر و پهنای 4 تا 5 سانتی‌متر می‌رسند؛ رویۀ بالایی این برگها سبزرنگ، و رویۀ زیرینشان، به تعبیر گیاه‌شناسان کهن، به سرخی می‌زند و در واقع، دارای یک رگ‌برگ اصلی و نوارهای برآمدۀ سرخ‌رنگی است که تقریباً بر محور برگ، عمودند. وجه نام‌گذاری اسقولوفندریون نیز به شکل سطح زیرین برگهای آن باز می‌گردد که به هزارپا می‌ماند؛ از این‌رو، یونانیان اسقولوفندریون را به هزارپا (در یونانی: σκολόπενδρα، لفظاً به معنی «دارندۀ 44 پا») تشبیه کرده‌اند (لیدِل، ذیل σκολόπενδρ-α؛ «فرهنگ لاتین...»، ذیل scolopendra؛ «فرهنگ انگلیسی...»، ذیل scolopendrium، scolopendra و scolopendria؛ ابن‌سمجون، 126، که این وجه نام‌گذاری را از ابن‌جلجل نقل کرده است؛ نیز نک‌ : ابوالخیر، 444، که ضمن اشارۀ درست به این وجه نام‌گذاری، شمار این نوارها را نیز 44 یاد کرده است؛ نیز ابن‌بیطار، تفسیر...، مقالۀ سوم، شم‌ 129 و شرح لکتاب...، مقالۀ سوم، شم‌ 126، که این واژه را نه یونانی، که لاتین و به معنی 44 پا دانسته است؛ قس: همان، مقالۀ دوم، شم‌ 13، که تلویحاً اسقولوفندریون را یونانی، و برابر جنتوبادس لاتین می‌داند).

این گیاه سایه‌پسند است و در سنگلاخها، کنار چشمه‌ها، دیوارۀ چاهها و جاهایی می‌روید که معمولاً در سایه قرار دارند (ابن‌سمجون، ابوالخیر، همان‌جاها؛ ادریسی، 411؛ ابن‌بیطار، الجامع...، 20؛ غسانی، 36؛ حاجی زین عطار، 224؛ حکیم مؤمن، 23؛ عقیلی، 129؛ نیز گل‌گلاب، 307؛ مظفریان، 408-409؛ میرحیدر، 348-349). اسقولوفندریون به‌صورت خودرو در استانهای مازندران، گیلان و گلستان دیده شده است (مظفریان، میرحیدر، همان‌جاها؛ ماهوان، 287).
دیوسکوریدس نام این گیاه را در مقالۀ سوم کتاب خود، ذیل اسپلنوس آورده است (ابن‌بیطار، تفسیر، شرح، همان‌جاها). اسقولوفندریون را در عربیِ اندلسی عُقرُبان، در مصر کفّ‌النَّسر و نیز در جاهای گوناگون، به‌سبب سودمندی آن برای طحال، «حشیشةالطّحال» می‌نامیده‌اند (همان‌جاها؛ ابوالخیر، 444، 554؛ ابن‌سمجون، ابن‌بیطار، الجامع، همان‌جاها؛ حاجی زین عطار، 30، 224). این گیاه امروزه بیشتر به زنگی دارو، نام محلی شیرازی آن (همو، 30؛ حکیم مؤمن، همان‌جا؛ عقیلی، 129)، مشهور است. حاجی زین عطار (همان‌جا) وجه نام‌گذاری عامیانه‌ای برای اسقولوفندریون آورده است که بر پایۀ آن، «سقولو به لغت یونان گاوی بُوَد در دریا که چون به ساحل آید، این حشیش بخورد و گویند آن گاو طحال ندارد و قندریون به معنی «طحال نبودن» است و به‌سبب تأثیر این در گدازانیدن سپرز، این نام را نهاده‌اند».
گویا داروشناسان شرق جهان اسلام، پیش از انتشار الجامع ابن‌بیطار، از ماهیت این گیاه آگاهی چندانی نداشته‌اند؛ از این‌رو، گاه اسقولوفندریون را نام دیگر «بیخ [ریشۀ] کَبَرِ رومی» یا همان «بیخ زبوده» دانسته‌اند (اخوینی بخاری، 477، 754؛ بیرونی، 45، که این دیدگاه را از تفسیر صهاربخت نقل کرده است؛ نک‌ : کاسانی، 56) و برخی دیگر آن را گونه‌ای از عُنصُل= اَشقیل خوانده‌اند (نک‌ : رازی، 82، که گوید این مطلب را در یک واژه‌نامۀ دارویی(ثبت الاسماء) دیده است؛ نیز بیرونی، همان‌جا، به نقل از ابومعاذ جوامکانی از قراباذین شاپور بن سهل و نیز به نقل از رازی در الحاوی؛ نیز حکیم مؤمن، 23-24)؛ اما حاجی زین عطار هر دو دیدگاه را رد کرده است (همان‌جا).

پزشکان و داروشناسان دورۀ اسلامی طبع این گیاه را، با اختلافهای بسیار، گرم و خشک در درجۀ اول یا دوم، گرم در درجۀ اول و خشک در درجۀ دوم و گاه گرم در درجۀ دوم و خشک در درجۀ سوم دانسته‌اند و بر آن بوده‌اند که این گیاه برطرف‌کنندۀ سختی سپُرز (طحال)، مدرّ، و دفع‌کنندۀ سنگ کلیه و مثانه است و در درمان یرقان، سودمند، و بهترینش آن است که برگ‌هایی روشن‌تر یا سنگین و سرخ‌تر دارد (رازی، 81-82؛ ابن‌سمجون، همان‌جا؛ ابن‌سینا، 386؛ ابومنصور، 190؛ ابن‌زهر، 191، 439، 449؛ جرجانی، 463-464؛ ادریسی، ابن بیطار، الجامع، حکیم مؤمن، غسانی، همان‌جاها؛ عطار هارونی، 208؛ حاجی زین عطار، 224؛ عقیلی، 129-130).
اصحاب خواص (آنان که خواص شگفت‌انگیز برای سنگها و گیاهان قائل می‌شوند) برآن‌اند که چون برگ این گیاه بر زنی آویخته شود، از بارداری وی جلوگیری می‌کند (رازی، 81؛ ابن‌وافد،163 ؛ ابن‌بیطار، الجامع، ابن‌سینا، همان‌جاها). ابن‌وافد، از قول کسانی که چنین پنداشته‌اند، افزوده است: هر که خواهد آن را چنین به کار بَرد، شایسته است که آن را در روزی (روز پس از محاق یا نخستین روز ماه قمری) بیاویزد که شب پیش از آن، ماه در آسمان نباشد (همان‌جا؛ نیز غسانی، همان‌جا).

مآخذ

ابن‌بیطار، عبدالله بن احمد، الجامع لمفردات، مطبعة العامرة، بولاق، 1291ق/ 1874م، ج3؛
همو، تفسیر کتاب دیاسقوریدوس، به‌کوشش ابراهیم بن‌مراد، بیروت، 1989م؛
ابن‌زهر، عبدالملک، التیسیر فی المداواة و التدبیر، به‌کوشش میشیل خوری، دمشق، 1403ق/ 1983م؛
ابن‌سمجون، حامد، جامع الادویة المفردة، چ تصویری، به‌کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت،1412ق/ 1992م، ج 4؛
ابن‌سینا، القانون فی الطب، مطبعة العامرة، بولاق، 1294ق/ 1877م، ج 1؛
ابن‌وافد، عبدالرحمـان، الادویة المفردة، بـه‌کوشش احمد حسن بسج، بیروت، 1420ق/ 2000م؛
ابوالخیر اشبیلی، عمدة الطبیب فی معرفة النبات، به‌کوشش محمد عربی خطّابی، بیروت، 1995م؛
ابومنصور موفق بن علی هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، به‌کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346ش؛
اخوینی بخاری، ربیع بن احمد، هدایة المتعلمین فی الطب، به‌کوشش جلال متینی، مشهد، 1344ش؛
ادریسی، محمد بن محمد، الجامع لصفات أشتات النبات و ضروب أنواع المفردات، چ تصویری، به‌کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1415ق/ 1995م، ج 2؛
بیرونی، ابوریحان، الصیدنة فی الطب، به‌کوشش عباس زریاب، تهران، 1370 ش؛
جرجانی، اسماعیل بن حسین، ذخیرۀ خوازمشاهی، چ تصویری، به‌کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1355ش؛
حاجی زین عطار، علی بن حسین، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، به‌کوشش محمدتقی میر، تهران، 1372ش؛
حکیم مؤمن، محمد، تحفۀ حکیم مؤمن، به‌کوشش احمد روضاتی، تهران، 1402ق؛
رازی، محمد بن زکریا، الحاوی فی الطب، دائرةالمعارف العثمانیة، حیدرآباد دکن، 1374-1390ق/ 1955-1970م، ج 21؛
شرح لکتاب دیاسقوریدوس فی هیولی الطب، به‌کوشش آلبرت دیتریش، گوتینگن، 1408ق/ 1988م؛
عطار هارونی، داوود بن ابونصر، منهاج الدکان و دستور الاعیان، به‌کوشش حسن عاصی، بیروت، 1412ق/ 1992م؛
عقیلی خراسانی، محمدهادی، مخزن الادویة، کلکته، 1260ق/ 1844م (ب چ تهران، 1371ش)؛
غسانی، محمد بن ابراهیم، حدیقة الأزهار فی ماهیة العشب و العقار، به‌کوشش محمد عربی خطّابی، بیروت، 1410ق/ 1990م؛
کاسانی، ابوبکر بن علی، ترجمۀ کهن فارسی [و بازنگاری] صیدنۀ بیرونی، به‌کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358ش؛
گل‌گلاب، حسین، گیا، تهران، 1356ش؛
ماهوان، احمد، فرهنگ گیاهان ایران، مشهد، 1381ش؛
مظفریان، ولی‌الله، فرهنگ نامهای گیاهان ایران، تهران، 1375ش؛
میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، 1375ش، ج 3؛
نیز:

Liddell, H. G. & R. Scott, Greek-English Lexicon, Oxford etc., 1990;
Oxford Latin Dictionary, ed. P. G. W. Glare, Oxford etc., 1982;
The Oxford English Dictionary, 2nd edition, Oxford, 1989.

یونس کرامتی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست