responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 758

حمیری، ابوالعباس

نویسنده (ها) : احمد پاکتچی

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

حِمْیَری، ابوالعباس عبدالله بن جعفر (د پس از ۲۹۸ ق/ ۹۱۱ م)، از محدثان برجستۀ امامیه در سده ۳ ق/ ۹ م و یکی از چهره‌های مؤثر در قوام مذهب اثناعشری در دورۀ غیبت صغرى. نجاشی نسب پدرش را جعفر بن حسین بن مالک بن جامع آورده (ص ۲۱۹؛ یا جامع بن مالک، همو، ۳۵۴)، اما ابن‌بابویه در ذکر نسبت او، مکرر تنها با نسب کوتاه شده عبدالله بن جعفر بن جامع یاد کرده است (مثلاً عیون ... ، ۲/ ۹، کمال ... ، ۶۵۶؛ عمادالدین، ۱۰۱). ظاهراً این بدان معناست که وی نزد قمیان به ابن جامع شهرت داشته است (نیز نک‌ : طوسی، رجال، ۳۸۴).

نسبت حمیری او به قبیلۀ حمیر از قبایل یمنی باز می‌گردد، اما دربارۀ خاستگاهش بیشتر نمی‌دانیم. منابع رجالی به او نسبت قمی نیز داده‌اند (نجاشی، ۲۱۹؛ طوسی، الفهرست، ۱۶۷، رجال، ۴۰۰) و نجاشی او را شیخ قمیان و چهرۀ وجیۀ قم شمرده است (همانجا)؛ این اشارات نشان از توطن او در قم دارد که محتمل است خاستگاه او یا وطن ثانوی‌اش باشد. مروری بر زیست مشایخ او می‌تواند ما را با پاسخ این پرسش نزدیک سازد. در حالی که به قرینۀ استماع حمیری از ابن شمون (د ۲۵۸ ق) و طیالسی (د ۲۵۹ ق) وی چندی پیش از ۲۵۹ ق/ ۸۷۳ م برای تحصیل در عراق بوده است (نک‌ : حمیری؛ ۱۳۰؛ ابن‌قولویه، ۲۸۱)، مشایخ معلوم الوفات او در قم و ری، متأخرتر از مشایخ عراقی اویند. مثلاً حمیری از سهل بن زیاد آدمی عالم بزرگ ری که تا اندکی پس از ۲۵۵ ق زنده بوده (نجاشی، ۱۸۵)، استماعی نداشته است و عموم مشایخ او در قم و ری، کسانی چون برقی (د ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق) و ابوحاتم رازی (د ۲۷۷ ق) و هم نسلان آنان بوده‌اند که حدود یک نسل نسبت به مشایخ عراقی او تأخر رتبه دارند. به اینها باید افزود که حمیری و فرزندان او تنها شخصیتهای شناخته شده از قبیلۀ حمیر در رجال قم‌اند، روایتی از خود او نشان می‌دهد که در برابر خاندان اشعریان و آل طلحه، وی در قم رجلی منفرد بوده است (طوسی، الفهرست، ۸۲)؛ در حالی که رجال حمیری در کوفه و بصره سابقه‌ای دراز دارند (مثلاً نک‌ : بخاری، ۵/ ۱۳۵، ۳۷۷؛ باجی، ۱/ ۵۰۶؛ خطیب، ۱۲/ ۶۸؛ ذهبی، ۱۵/ ۱۳). بر مبنای فرضِ یاد شده، حمیری در اوایل دهۀ ۲۶۰ ق، ظاهراً پس از وفات برخی از مهم‌ترین مشایخش چون ابوهاشم جعفری (د ۲۶۱ ق) و محمد بن حسین بن ابی الخطاب (د ۲۶۲ ق) عراق را ترک کرد و به قم درآمد و در طی دهه‌های ۲۶۰ و ۲۷۰ ق به تحصیل خود در قم و ری ادامه داد. در ۲۷۸ ق، وی در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان در کنار عالمانی از اشعریان و آل طلحه، رجلی معتبر محسوب می‌شده است (طوسی، همانجا).

بر این پایه، دور نیست که گفته شود خاستگاه حمیری از عراق و احتمالاً شهر کوفه بوده و او در برهه‌ای متأخر از حیات خود راه به سوی قم جسته است. در دهه‌های اخیر سدۀ ۳ ق، با افزوده شدن فشار بر شیعیان در عراق، قم مأمنی از آن چالشها به دور مانده و مأمنی برای عالمان امامی بوده است.

در مروری بر مشایخ، باید گفت وی در کوفه از رجالی برجسته چون محمد بن خالد طیالسی د ۲۵۹ ق (حمیری، همانجا؛ نجاشی، ۱۶۸) ساکن صحرای جرم و محمد بن حسین بن ابی الخطاب همدانی د ۲۶۲ ق (ابن‌قولویه، ۸۹؛ نجاشی، ۸۹) دانش اندوخت و از رجال دیگر چون ایوب بن نوح نخعی (کلینی، ۴/ ۱۷۴)، احمد بن حسین صیقل (ابن‌بابویه، کمال، ۳۲۴)، احمد بن میثم بن ابی نعیم (دلائل الامامة، ۴۵۴)، جعفر بن محمد بن مالک فزاری (ابن‌بابویه، عیون، ۱/ ۵۱؛ همو، کمال، ۳۱۱)، حسن بن علی ابن مغیره (طوسی، الفهرست، ۱۸۹؛ ابن‌طاووس، الاقبال ... ، ۳/ ۶۵)، سندی بن محمد جهنی (حمیری، ۵۷؛ نجاشی، ۴۳۰) خواهرزادۀ صفوان بن یحیى، محمد بن عبدالحمید عطار (ابوغالب، ۶۰؛ ابن‌بابویه، «مشیخة ... »، ۴۲۵)، محمد بن فضیل کوفی (دلائل الامامة، همانجا)، و از رجال فطحیه از محمد بن ولید خزاز کوفی (حمیری، ۱۶۸؛ نجاشی، ۱۴۳) و معاویة بن حکیم (ابن‌بابویه، الخصال، ۲۷۰)، حدیث شنید. او ظاهراً مدتی را نیز در بغداد سپری کرد و در آنجا محضر چند تن از اصلی‌ترین استادانش چون داوود بن قاسم ابوهاشم جعفری، د ۲۶۱ ق (صفار، ۳۵۸؛ طبرسی، فضل، ۲/ ۹۸)، محمد بن عیسی بن عبید یقطینی (ابن‌بابویه، کمال، ۳۴۶؛ نجاشی، ۳۳۴)، هارون بن مسلم (حمیری، ۱؛ نجاشی، ۸۰)، احمد بن هلال عبرتائی، د ۲۶۷ ق (ابن‌بابویه، علل ... ، ۱/ ۲۴۴؛ ابن‌عیاش، ۹) و حسن بن ظریف بن ناصح (حمیری، ۸۶؛ کلینی، ۱/ ۵۲۷) را دریافت و افزون بر آنان، از کسانی چون احمد بن محمد بن اسحاق کرخی (صفار، ۳۵۵)، علی بن سلیمان بن رشید (دلائل الامامة، ۴۳۵؛ طوسی، الامالی، ۲۲۴)، محمد بن اسحاق ابن خانبه کرخی (نجاشی، ۳۴۶)، محمد بن حسن بن شمون بصری، د ۲۵۸ ق (ابن‌قولویه، ۲۸۱)، محمد بن فضل بغدادی (طوسی، تهذیب ... ، ۶/ ۱۱۰)، موسی بن جعفر بن وهب بغدادی (ابن‌بابویه، الامالی، ۵۵۱؛ الاختصاص، ۷۹)، یعقوب بن یزید انباری (ابن‌بابویه، همان، ۷۹؛ نجاشی، ۱۳۴)، و دوستش محمد بن عثمان عمری از نواب چهارگانه (ابن‌بابویه، «مشیخة»، ۵۱۰) حدیث شنید.

پس از آمدن به قم، وی از محضر سرآمدانی از محدثان، چون ابراهیم بن هاشم قمی عالم مهاجر از کوفه (ابن‌بابویه، الامالی، ۲۷۲، الخصال، ۲۹۵)، احمد بن محمد برقی (ابن‌قولویه، ۱۱۱؛ ابن‌بابویه، الامالی، ۹۲)، احمد بن محمد بن عیسى اشعری (ابن‌قولویه، ۴۳؛ ابن‌بابویه، همان، ۲۸۳) و محمد بن عبدالجبار قمی (ابن‌بابویه، «مشیخة»، ۴۲۵؛ نجاشی، ۱۴۹) دانش آموخت و از بسیاری کسان مانند احمد بن اسحاق قمی (همو، ۱۰۸)، احمد بن حمزة بن الیسع قمی (کلینی، ۳/ ۵۵۲؛ طوسی، تهذیب، ۴/ ۴۶)، بنان (عبدالله) بن محمد بن عیسى اشعری (ابن‌بابویه، ثواب ... ، ۸۳؛ مفید، ۲۷۹)، حسن بن علی زیتونی اشعری (ابن‌بابویه، کمال، ۲۳۲)، حسین بن عبدالله صغیر (ابن‌قولویه، ۲۵۳؛ طوسی، تهذیب، ۶/ ۴۳)، حسین (حسن) بن مالک قمی (کلینی، ۷/ ۶۰؛ ابن‌بابویه، من لا یحضر ... ، ۳/ ۴۳۴)، ریان بن صلت اشعری (همو، عیون، ۱/ ۲۰۷؛ نجاشی، ۱۶۵)، عباس بن معروف اشعری (ابن‌طاووس، مهج ... ، ۳۳۴-۳۳۵)، علی بن اسماعیل قمی (ابن‌بابویه، «مشیخة»، ۴۲۳؛ نجاشی، ۱۸۷)، علی بن عبدالله بن صلت قمی (همو، ۲۱۷)، عمران بن موسى خشاب (ابن‌قولویه، ۸۷)، محمد بن احمد بن ابی قتاده (خزاز، ۲۷۷)، محمد ابن علی ابوسمینه صیرفی مهاجر از کوفه (نجاشی، ۷۲)، محمد بن عیسی اشعری (ابن‌عیاش، ۱۳؛ مفید، ۱۵۰) رئیس قمیان در عصر خود، محمد بن هارون قمی (نجاشی، ۱۹۲) از رجال مستثنى از نوادر الحکمة و موسی بن (حسن بن) عامر اشعری (طوسی، رجال، ۴۴۹، الفهرست، ۲۴۵) حدیث شنید.

وی باید چندی در ری نیز تحصیل کرده باشد، زیرا برخی از چهره‌های امامی اهل ری مانند سلمة بن خطاب براوستانی (نجاشی، ۱۸۷)، صالح بن ابی حماد رازی (ابن‌بابویه، عیون، ۱/ ۴۸؛ طوسی، الغیبة، ۱۴۳) و علی بن محمد کلینی مشهور به علّان (ابن‌بابویه، کمال، ۴۸۳) و رجالی نامدار از اهل سنت چون ابوحاتم رازی، د ۲۷۷ ق (طوسی، رجال، ۴۴۸، الفهرست، ۲۲۴) در میان مشایخش دیده می‌شود.

استماع حمیری از شیوخ دیگر شهرها، مانند ابراهیم بن مهزیار اهوازی عالم خوزستان (کلینی، ۱/ ۴۸۶؛ ابن‌بابویه، الخصال، ۸۰)، عمرکی بن علی بوفکی، عالم نیشابور (نجاشی، ۳۰۳)، عمر بن علی عبدی اهل رقه (خزاز، ۲۵۵؛ حسن بن سلیمان، ۱۲۱)، شریف عبدالله بن حسن عریضی اهل مدینه (نجاشی، ۲۵۲) و حسین بن علی بن کیسان صنعانی عالم یمنی (طوسی، الاستبصار، ۱/ ۳۳۳، تهذیب، ۲/ ۳۰۸، ۷/ ۳۷۶، ۹/ ۳۵۵) ممکن است در یکی از شهرهای یاد شده یا در حین مناسک حج بوده باشد.

 

رابطه با ائمه (ع) و نواب

دربارۀ صحبت او با ائمه (ع) اقوال مختلف است؛ کشی و نجاشی از صحبت او با هیچ‌یک از ائمه (ع) سخن نگفته‌اند؛ در رجال منسوب به برقی نام او تنها در شمار اصحاب امام حسن عسکری (ع) آمده (ص ۶۰)، در حالی که شیخ طوسی او را با نام مشهورش ضمن اصحاب امام هادی و امام عسکری (ع) (رجال، ۳۸۹، ۴۰۰) و با نام ابوالعباس حمیری ذیل اصحاب امام رضا (ع) آورده است (همان، ۳۷۰). منابع رجالی متأخر هم متفاوت رفتار کرده‌اند: فاصلۀ زمانی او از امام رضا (ع) موجب شده است تا هیچ‌کس صحبت او با آن امام را تکرار نکند (قس: اردبیلی، ۲/ ۲۹۷)، اما برخی چون علامۀ حلی تنها بر صحبت امام عسکری (ع) تأکید کرده (ص ۱۹۴)، و برخی دیگر صحبت امام هادی (ع) را نیز تأیید کرده‌اند (مثلاً اردبیلی، ۱/ ۴۷۸).

آنچه اسانید موجود در کتب حدیث به ما نشان می‌دهند، آن است که حمیری با هیچ‌یک از ائمه به‌جز امام حسن عسکری (ع) دیدار حضوری نداشته است و حتى دربارۀ این امام، یادکردی نه در مجامیع مشهور، بلکه در نوشته‌هایی چون «کتاب عتیق غروی» وجود دارد (به نقل مجلسی، ۹۹/ ۲۳۸) و شاید همین ویژگی است که اطمینان نجاشی را جلب نکرده است. نمونه‌ای از مکاتبه با امام هادی (ع) دربارۀ سواره نماز خواندن پیامبر (ص) دیده می‌شود (طوسی، تهذیب، ۳/ ۲۳۱)، اما مکاتبات او با امام عسکری (ع) بسیار گسترده بوده، و نمونه‌های متعدد آن در جوامع حدیثی مضبوط گشته است (مثلاً کلینی، ۵/ ۴۴۷؛ ابن‌بابویه، من لا یحضر، ۳/ ۴۷۶، ۴۸۸؛ طوسی، همان، ۲/ ۳۶۲، الاستبصار، ۴/ ۱۶۱). برخی مکاتبات وی با یکی از دو امام با کنایه نیز در منابع دیده می‌شود (مثلاً کلینی، ۵/ ۱۳۹؛ طوسی، تهذیب، ۶/ ۷۵) و نجاشی به نسخه‌ای اشاره دارد که صورت مدون نامه‌نگاریهای او با ائمه (ع) و توقیعات آنان بوده است (ص ۲۲۰).

وی در سال ۲۶۰ ق، به هنگام وفات امام حسن عسکری (ع) و دعوی برادرش جعفر برای جانشینی، از شخصیتهای محوری در رد امامت جعفر و دعوت به امامت فرزند غایب امام عسکری (ع) بوده است (نک‌ : ابن‌بابویه، کمال، ۴۷۶-۴۷۷؛ قس: ابن‌حمزه، ۶۰۹-۶۱۱). در همین راستا، وی در ترویج روایات ناظر به تولد و کودکی امام، مانند روایت حکیمه خاتون اهتمام داشته است (نک‌ : ابن‌بابویه، کمال، ۵۰۷).

در دورۀ نواب اربعه، نقش حمیری قابل توجه است؛ در دورۀ نایب اول عثمان بن سعید عمری، حمیری با او مراوده داشت و به وی نزدیک‌تر از کسانی چون احمد بن اسحاق اشعری بود که خود در شمار وکلای ممدوح محسوب بودند (کلینی، ۱/ ۳۲۹؛ نیز ابن‌بابویه، کمال، ۴۳۵، ۴۴۱). بر اساس یک روایت از خودِ حمیری، وی در این دوره از طریق عمری با امام زمان (ع) مکاتباتی داشت و پاسخ نامه‌ها را به خط امام دریافت می‌کرد (طوسی، الغیبة، ۳۶۲). وی خود یادآور می‌شود که بسیار در باب جلالت مقام عثمان عمری سخن می‌گفته است (همان، ۳۵۵).

پس از درگذشت عثمان عمری، حمیری کسی بود که به سبب آشنایی با خط امام، شهادت داد عهد جانشینی محمد بن عثمان عمری به جای پدرش به همان خطی است که از امام غایب (ع) می‌شناخته است (طوسی، همانجا). به هر روی، در سالهای بعد، حمیری با محمد بن عثمان عمری رابطه‌ای مستحکم داشت (نک‌ : ابن‌بابویه، کمال، ۴۴۰؛ طوسی، الغیبة، ۳۶۴) و برخی از توقیعات صادر شده بر دست وی را او روایت کرده است (مثلاً ابن‌بابویه، کمال، ۵۱۰). از آنجا که وفات محمد عمری در ۳۰۴ یا ۳۰۵ ق/ ۹۱۶ یا ۹۱۷ م واقع شده است (طوسی، همان، ۳۶۶) و حمیری در ماجرای جانشینی حسین بن روح نوبختی به عنوان نایب سوم حاضر نیست، و اینکه در ۳۰۳ ق، این محمد پسر حمیری است که اجازه روایت قرب الاسناد را داده است (آقابزرگ، ۱۵۳)، وی بایستی در اواخر نیابتِ عمری از دنیا رفته باشد. روایتی در الثاقبِ ابن حمزه، با وجود آشفتگی که در متن آن وجود دارد، اگر به صورت جزء روایت قابل اعتماد باشد، حکایت از آن دارد که وی در رأس هیئتی برای پرداخت وجوهات شیعیان قم و جبال به عراق رفته بود و در مسیر بازگشت، در همدان به تبی سخت مبتلا شد و همانجا وفات یافت (ص ۶۰۹-۶۱۱). این روایت آشفته، همچنین سخن از آن دارد که از سوی امام مهدی (ع)، خبر مرگش پیشاپیش به وی داده شد و حنوط و کفنش از سوی امام اعطا شد (همانجا).

حمیری نه تنها خود در مکاتبه با ائمه (ع) مداومت داشته، بلکه بخش مهمی از منقولات او را متن مکاتبات دیگران با ائمه، به خصوص امام هادی (ع) تشکیل داده است، مانند مکاتباتی با آن امام از محمد بن احمد بن مطهر (کلینی، ۵/ ۵۶۳)، حسن بن علی صنعانی (همو، ۶/ ۹۸؛ طوسی، تهذیب، ۲/ ۳۰۸)، محمد بن فضل بغدادی (همان، ۶/ ۱۱۰)، محمد بن جزك (همان، ۳/ ۲۱۶)، علی بن شعیب (همان، ۷/ ۳۲۱)، حسن بن مالك قمی (ابن‌بابویه، من لا یحضر، ۳/ ۴۳۴)، علی بن ریان (طوسی، همان، ۳/ ۳۰۹) و ایوب بن نوح (ابن‌بابویه، همان، ۳/ ۴۳۵؛ طوسی، همان، ۵/ ۲۷۲) و مکاتباتی با امام مهدی (ع) از محمد بن صالح همدانی (ابن‌بابویه، کمال، ۴۸۳).

 

تعلقات مکتبی

دورۀ حضور حمیری در قم، دقیقاً دوره‌ای است که اختلاف دو مکتب هشام بن سالم و هشام بن حکم به اوج خود رسیده بود و همین امر حمیری را نیز در این‌ منازعه درگیر می‌کرد. وی در رویارویی با منازعات سعد بن‌ عبدالله‌ و علی ‌بن ‌ابراهیم ‌قمی ‌که در غالب دفاعیه‌ها و ردیه‌هایی از دو مکتب در مقابل یکدیگر بروز یافته بود (نجاشی، ۱۷۷- ۱۷۸، ۲۶۰)، حمیری بدون‌ آنکه ‌خود را به‌طور مستقیم ‌درگیر منازعه‌ سازد، وارد میدان ‌گشته‌ و به‌ تألیف‌ کتابی‌ روشنگرانه‌ در تبیین ‌اندیشه‌های مذهبی ‌هشام ‌بن ‌حکم ‌و هشام ‌بن ‌سالم‌ و مقایسۀ دیدگاههای آنان در چند مسئلۀ محوری پرداخته ‌است‌.

نجاشی عنوان نوشتۀ حمیری را چنین ضبط کرده‌ است‌: کتاب‌ ما بین ‌هشام ‌بن ‌الحکم ‌و هشام ‌بن ‌سالم ‌و (پیشنهاد اصلاح به «فی») القیاس‌ و الارواح ‌و الجنة و النار و الحدیثین ‌المختلفین ‌(همو‌، ۲۲۰)، به این معنا که ‌حمیری در کتاب ‌خود به ‌بررسی ‌اختلاف ‌هشامیـن ‌در ۴ موضوع کلامـی‌ ـ فقهـی‌ (حجیت‌ قیاس‌)، مباحث ارواح و بهشت و جهنم‌، و حدیثین ‌مختلفین پرداخته است‌.

شواهدی وجود دارد که از تعلق خاطر حمیری به مکتب هشام ابن حکم حکایت دارد؛ از جمله اخباری که وی در ستایش بلیغ از یونس بن عبدالرحمان نقل کرده است (نک‌ : کشی، ۴۸۶؛ نجاشی، ۴۴۷) و برخی از مشایخ مؤثر در شخصیت علمی وی، مانند محمد بن عیسی بن عبید، از هواداران اصلی آن مکتب بودند. حرکت‌ حمیری در ارائۀ یک‌ مطالعۀ مقایسه‌ای میان‌ اندیشۀ هشامین‌ و فارغ‌ از تندرویها و برخوردهای پرحرارت ‌سعد بن عبدالله‌، بدون‌ آنکه‌ چیزی دربارۀ محتوای کتاب‌ او بدانیم‌، می‌تواند در کنار نوشتۀ علی بن ابراهیم قمی در دفاع از مکتب هشام بن حکم جای گیرد. حتى اگر اختلافاتی‌ میان‌ حمیری و علی بن ابراهیم مفروض گرفته شود. چهرۀ علمی‌ تنوع‌گرا و غیر بومی عبدالله ‌بن ‌جعفر حمیری نیز، قرینه‌ای دیگر بر ترجیح ‌این ‌احتمال ‌است ‌که ‌علی ‌بن ‌ابراهیم ‌به ‌عنوان شخصیتی با اصالت ‌و آموزش کوفی و مهاجر به‌ قم‌، برای حمیری قابل‌ درک و قابل ‌احترام ‌بوده ‌است‌.

 

محفل درسی و فعالیت حدیثی

مجموع شواهد نشان می‌دهد که حمیری در طول ۳ دهۀ اخیر از سدۀ ۳ ق تا حدود ۲۹۷ ق، در قم به عنوان مدرس فعالیت داشته و تعلیم شاگردان و تألیف آثارش در همان شهر بوده است. به گفتۀ نجاشی وی چندی پس از ۲۹۰ ق وارد کوفه شد و اهل کوفه احادیث بسیاری از او شنیدند (ص ۲۱۹). این قدوم باید در ۲۹۷ ق یا اندکی پیش از آن رخ داده باشد و این سالی است که در یادداشتهای کودکیِ ابوغالب زراری برای آمدن حمیری ضبط شده است (ابوغالب، ص ۳۸- ۳۹؛ قس: همو، ۴۶). وی در سال ۲۹۸ ق، در اقامتی در کربلا نیز محفلی برای تعلیم حدیث داشته است ( الاختصاص، ۲۱۰). نمی‌دانیم آیا حمیری از این سفر به قم بازگشته است یا نه، اما دیری پس از آن نزیسته، و انتقال نیابت از محمد بن عثمان عمری به حسین بن روح نوبختی در ۳۰۴ یا ۳۰۵ ق را شاهد نبوده است.

مهم‌ترین شاگردان حمیری قمی‌اند و در میان آنان نام رجال برجسته‌ای چون احمد بن محمد بن یحیى عطار قمی (ابن‌عیاش، ۹؛ نجاشی، ۵۹، ۲۲۰)، علی بن ابراهیم قمی (کشی، ۲۲۲)، علی بن حسین ابن‌بابویه قمی والدِ صدوق (ابن‌بابویه، التوحید، ۴۱۲؛ ابن‌قولویه، ۲۲۷)، محمد بن حسن ابن ولید قمی (ابن‌بابویه، معانی ... ، ۱)، محمد بن حسن صفار قمی (صفار، ۲۶، ۶۱، جم‌ )، محمد بن علی بن محبوب اشعری (طوسی، تهذیب، ۲/ ۳۶۲)، محمد بن قولویه قمی (ابن‌قولویه، ۶۶)، محمد بن یحیى عطار قمی (کلینی، ۱/ ۳۲۹؛ ابوغالب، ۷۷) و فرزندش محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری (حمیری، ۱؛ کلینی، ۶/ ۳۵۸) دیده می‌شود (نیز نک‌ : طوسی، رجال، ۴۲۴، ۴۳۷، الاستبصار، ۳/ ۲۰۱). سعد بن عبدالله اشعری رئیس محدثان قم که خود از اقران حمیری است، گاه برخی احادیث خاص را از او روایت کرده است (ابن‌بابویه، علل، ۲/ ۶۰۳؛ طوسی، الاستبصار، ۱/ ۳۳۳).

از شاگردان کوفی او ابن عُقدۀ همدانی (د ۳۳۲ ق) (خزاز، ۲۵۹) عالم جارودی و ابوغالب زراری (د ۳۶۸ ق) (ابوغالب، ۳۸، ۴۶؛ نجاشی، ۱۱۹) عالم بزرگ آل اعین قابل ذکرند و از دیگر شاگردان بزرگش، محمد بن همام اسکافی (د ۳۳۶ ق) (ابن‌همام، ۳۰؛ نجاشی، ۸) عالم بغداد و علی بن محمد بن فیروزان (کشی، ۴۸۶، ۶۰۵)، محدث قمیِ مقیم کش، شایسته نامبری‌اند (نیز نک‌ : خصیبی، ۳۶۴؛ کشی، ۲۲۲؛ ابن‌بابویه، علل، ۱/ ۱۷۲-۱۷۳؛ طوسی، رجال، ۴۴۵؛ ابن‌طاووس، الیقین، ۱۸۸).

 

به هر روی، به عنوان یک محدث دو رجالی مهم امامیه، نجاشی و شیخ طوسی او را ثقه دانسته‌اند (نجاشی، ۲۱۹؛ طوسی، رجال، ۴۰۰).

افزون بر تدریس و تألیف، دیگر جنبه از فعالیت حمیری در عالم حدیث امامیه، نقش کلیدی او در روایت طیف وسیعی از کتب حدیثی قدما و انتقال آن به نسلهای بعدی که بازتاب آن در اسانید ارائه شده در فهارس امامیه دیده می‌شود (مثلاً ابوغالب، ۳۸- ۳۹، ۴۶-۶۵، جم‌ ؛ ابن‌بابویه، «مشیخة»، ۴۲۴، ۴۲۵، جم‌ ؛ طوسی، الفهرست، ۶۰، ۶۵، جم‌ ؛ نجاشی، ۸، ۱۳، جم‌ ). در میان این مرویات، برخی کتب ویژه مانند کتاب انا انزلناه فی لیلة القدر از حسن بن عباس بن حریش (همو، ۶۰-۶۱) به عنوان اثری بحث‌انگیز در حوزۀ مسما به غلو، آثاری از نصر بن مزاحم منقری و عامر بن کثیر سراج از رجال زیدیه (همو، ۲۹۴؛ ابن‌طاووس، فلاح ... ، ۱۳۸) و نسخه‌هایی از سفیان بن عیینه و قاضی ابوالبختری از رجال عامه (نجاشی، ۱۹۰، ۴۳۰) نیز دیده می‌شود که نشان از گشادگی دست حمیری و نیز توسع مشرب او در نقل آثار دارد.

در میان انبوه احادیثی که حمیری روایت کرده و علو سند در بسیاری از آنها، هم مواردی از پدیده رفع سند (مثلاً کلینی، ۶/ ۳۳۲؛ ابن‌قولویه، ۴۹۲) و هم نسیان یا عدم ذکر نام شیخِ خود (مثلاً همو، ۷۱، ۱۱۳، ۱۴۲) دیده می‌شود.

 

آثـار

تنها اثر باقی مانده از حمیری، قرب الاسناد است متضمن احادیثی با اسانید عالی از ائمه (ع) که مانند مسانید اهل سنت، بر اساس یکایک ائمه و نه ترتیب موضوعی مدون گشته، و البته هر بخش یک مبنای موضوعی نسبی در ترتیب احادیث دارا ست. تألیف این کتاب ادامۀ تألیفی با همین نام از استادش محمد بن عیسی بن عبید است (نجاشی، ۳۳۴).

فهارس متقدم به وضوح آن را به حمیری نسبت داده‌اند (همو، ۲۱۹؛ طوسی، الفهرست، ۱۶۸)، اما از آنجا که کتاب به روایت پسر محمد بوده، ابن‌ادریس آن را به محمد نسبت داده (۳/ ۶۲۴) و گاه این انتساب از سوی برخی دیگر تکرار شده است (نک‌ : استرابادی، ۷۹؛ مجلسی، ۱/ ۷). بخش برجای مانده از قرب الاسناد، تنها در بردارندۀ احادیث امامان صادق، کاظم و رضا (ع) است، اما نجاشی به بخش مربوط به امامان جواد و مهدی (ع) نیز اشاره کرده (ص۲۲۰) و ابن‌طاووس که در سدۀ ۷ ق/ ۱۳ م نسخۀ کامل‌تری در اختیار داشته، از بخشهای مربوط به امامان باقر، جواد و مهدی (ع) نیز در آثار مختلف خود نقل کرده است (نک‌ : کلبرگ، 310؛ قس: مدرسی، I/ 324)، اما نقلیات ابن‌ادریس از همین بخشهای موجود است (۳/ ۲۲۵). حمیری در تألیف خود شماری از نسخه‌های قدیم آثار امامیه را مورد استفاده قرار داده، و به نحوی قابل بازیابی در آن به ودیعه نهاده است که بر اهمیت این کتاب در بازشناسی میراث متقدم حدیث امامیه می‌افزاید (نک‌ : مدرسی، I/ 241, 323-324, 362-363). بخش بازمانده از قرب الاسناد، یک بار به صورت سنگی در تهران‌، مکتبة نینوی الحدیثة، بدون تاریخ و بار دیگر به کوشش مؤسسۀ آل البیت (ع) در قم، ۱۴۱۳ ق منتشر شده است.

اثر دیگر حمیری با عنوان الدلائل (ابوغالب، ۶۴؛ طوسی، الفهرست، ۱۶۷؛ نجاشی، ۲۱۹)، نوشته‌ای به سبک کتب دلائل الامامة، و مشتمل بر دلائل و معجزات پیامبر (ص) و ائمه اثنا عشر بوده است (ابن‌طاووس، فتح ... ، ۷۲)؛ نسخ این کتاب تا سدۀ ۷ ق باقی بوده، چنان‌که ابن‌طاووس این کتاب را در اختیار داشته و مکرر از آن نقل کرده است (نک‌ : کلبرگ، 139؛ نیز نقل اربلی، ۲/ ۳۲۰).

كتاب الغیبة و الحیرة (نجاشی، ۲۱۹) که عنوان آن در ضبط ابن بُطّۀ قمی، الغیبة (طوسی، همان، ۱۶۸) و در ضبط دیگر الفترة و الحیرة آمده (همانجا)، از نخستین آثار امامیه در باب غیبت و شبهه‌های پدیدآمده برای شیعیان در این باره است که ظاهراً نسخه‌های آن تا سدۀ ۵ ق باقی بوده و احتمال می‌رود طیف گسترده‌ای از احادیث دربارۀ غیبت که نعمانی در الغیبة، ابن‌بابویه در کمال‌الدین و طوسی در الغیبة از طریق حمیری نقل کرده‌اند، برگرفته از همین اثر باشد.

مجموعه‌ای از توقیعات و مکاتبات رجال که با عنوان المسائل و التوقیعات (همانجا، ۱۶۸) یا مسائل ابی محمد و توقیعات (نجاشی، ۲۲۰) از آن یاد شده، ظاهراً مربوط به مکاتبات با امام حسن عسکری (ع) بوده و نسخۀ آن تا سدۀ ۷ ق موجود بوده است (نقل: ابن‌طاووس، فرج ... ، ۱۱۵؛ نک‌ : کلبرگ، 371).

دیگر آثار منسوب به وی عبارت‌اند از: كتاب الامامة، كتاب التوحید و الاستطاعة و الافاعیل و البداء ( التوحید و البداء و الارادة و الاستطاعة و المعرفة)، كتاب الطب، کتاب العظمة و التوحید، كتاب فضل العرب، کتاب ما بین هشام بن الحکم و هشام بن سالم و ( فی) القیاس و الارواح و الجنة و النار و الحدیثین المختلفین، و كتاب المسائل (مسائل ابی محمد) (نجاشی، ۲۱۹-۲۲۰؛ طوسی، الفهرست، ۱۶۷- ۱۶۸؛ نیز برای التوقیعات، نک‌ : ابن‌طاووس، فرج، ۱۱۵؛ کلبرگ، ۳۷۱). به اینها مجموعۀ مدون از مکاتبات شخصی او با امام مهدی (ع) به دست محمد بن عثمان عمری (طوسی، الفهرست، ۱۶۸؛ نجاشی، ۲۲۰) و برخی اجزاء حدیثی را که در اختیار ابوغالب زراری بوده است، باید افزود (ابوغالب، ۷۷، جم‌ ).

 

فرزندان حمیری

از حمیری چهار فرزند برجای ماند که گفته می‌شد همگی با امام مهدی (ع) مکاتباتی داشته‌اند (نجاشی، ۳۵۵). از آن میان جعفر، حسین و احمد نام چندی از خود باقی نگذاردند (همانجا)، جز آن که شیخ طوسی نامی از جعفر در شمار اصحاب امام هادی (ع) برده است (طوسی، رجال، ۳۸۴) که درستی آن با تردید روبه روست؛ اما از آن میان محمد از چهره‌های شناخته در حدیث امامیه بود (طوسی، الفهرست، ۲۳۶، رجال، ۴۳۹، جم‌ ).

ابوجعفر محمد بن عبدالله حمیری، که به عنوان یک محدث در منابع رجالی توثیق شده است (نجاشی، ۳۵۴)، هم در روایت آثار پدر نیز نقشی به سزا داشت (آقابزرگ، همانجا)، و هم در ترویج آثار متقدمان به روایت پدر اهتمام می‌ورزید (مثلاً نک‌ : نجاشی، ۴۵۳، ۴۵۹، جم‌ )؛ اما به ندرت می‌توان روایاتی از وی فراتر از روایات پدر بازجست (مثلاً نک‌ : ابن‌قولویه، ۱۱۶؛ مشهدی، ۵۶۷). نجاشی از او با تعبیر کاتب امام مهدی (ع) یاد کرده است و اشاره دارد که پرسشهایی در باب مسائل شریعت از آن حضرت پرسیده بوده است (ص ۳۵۵).

از مشایخ او فراتر از پدرش تنها اندکی کسان چون حسن بن علی بن زکریا عدوی (ابن‌قولویه، همانجا) و ابوعلی حسن بن اشناس (مشهدی، همانجا) در اسانید بازتاب یافته‌اند.

شاگردان و راویان او که در اسانید بازتاب یافته، عبارت‌اند از: احمد بن داوود بن علی قمی (طوسی، تهذیب، ۲/ ۲۲۸)، ابوغالب احمد بن محمد زراری از شاگران پدرش (همو، الامالی، ۱۸۹)، احمد بن هارون فامی (ابن‌بابویه، التوحید، ۸۰؛ طوسی، رجال، ۴۴۵، ۴۴۸، الفهرست، ۲۳۷؛ عمادالدین، ۱۰۰)، جعفر بن حسن کوفی (ابن‌حجر، ۲/ ۱۱۳)، جعفر بن حسین مؤمن قمی ( الاختصاص، ۷۹؛ طوسی، همان، ۴۴۵، الفهرست، همانجا)، جعفر بن محمد ابن‌قولویه قمی (ابن‌قولویه، همانجا؛ مفید، ۱۳۶؛ طوسی، تهذیب، ۶/ ۲۲)، جعفر بن محمد بن مسرور (ابن‌بابویه، الامالی، ۳۹۱)، حسن بن حمزه طبری (مفید، ۲۵۳؛ طوسی، الامالی، ۲۲؛ عمادالدین، ۱۱۹)، علی بن حاتم قزوینی (نجاشی، ۲۷۴، ۲۹۴، جم‌ )، علی بن حسین بن شاذویه (ابن‌بابویه، همان، ۱۵۹؛ نیز نک‌ : طبرسی، فضل، ۲/ ۱۷۸)، محمد بن ابراهیم نعمانی صاحب الغیبة (نعمانی، ۹۷)، ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی (طوسی، الغیبة، ۱۶۴؛ مشهدی، ۵۶۷؛ ابن‌طاووس، فلاح، ۲۸۷)، محمد بن یعقوب کلینی صاحب کافی (کلینی، ۶/ ۳۵۸) محمد بن علی بن زنجویه قمی (مشهدی، همانجا). ابن‌مهجنار نیز در ۳۰۴ ق از او اجازه روایت قرب الاسناد را گرفته است (آقابزرگ، ۱۵۳). تدوینگر بحث‌انگیز تفسیر قمی نیز با تعبیر حدثنی از او نقلی کرده است (قمی، ۲/ ۳۰۹). به هر روی، اهمیت برخی از راویان او نشان از جایگاه مهم محمد در حدیث امامیه دارد.

نسبت قمی که در منابع به تکرار برای محمد تثبیت شده، حکایت از توطن وی در قم دارد (نک‌ : طوسی، رجال، ۴۳۹؛ نجاشی، ۳۵۴)، اما یادکردی در رجال نجاشی نشان می‌دهد که وی با محافل ری و بغداد ارتباطی استوار داشته است (ص۳۵۵).

طوسی نام او را در فهرست مؤلفان امامیه آورده و اشاره دارد که وی دارای آثار متعددی بوده است ( الفهرست، ۲۳۷) که موضوع آنها افزون بر حدیث، ناظر به مباحث در کیهان‌شناسی روایی و جغرافیا نیز هست. عناوین شناخته از آثار او عبارت‌اند از: كتاب الحقوق، كتاب الاوائل، كتاب السماء، كتاب الارض، كتاب المساحة و البلدان، كتاب ابلیس و جنوده و كتاب الاحتجاج (نجاشی، ۳۵۴-۳۵۵). مجموعه‌ای مدون از مکاتبات وی با امام مهدی (ع) نزد شیعیان تداول داشته است (نک‌ : ابن‌غضائری، ۱۲۴؛ نجاشی، ۳۵۵؛ طوسی، الغیبة، ۳۷۴؛ نقل: طبرسی، احمد، ۲/ ۳۰۱-۳۰۳، ۳۱۵).

 

مآخذ

آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، نوابغ الرواة فی رابعة المئات (طبقات اعلام الشیعة، قرن ۴)، به کوشش علی‌نقی منزوی، بیروت، ۱۳۹۰ ق/ ۱۹۷۱ م؛ ابن‌ادریس‌، محمد، السرائر، قم، ۱۴۱۰ ق؛ ابن‌بابویه‌، محمد، الامالی‌، قم، ۱۴۱۷ ق؛ همو، التوحید، به‌کوشش هاشم حسینی تهرانی‌، تهران، ۱۳۸۷ ق‌/ ۱۹۶۷ م‌؛ همو، ثواب الاعمال‌، به‌کوشش محمد مهدی حسن خرسان‌، نجف، ۱۳۹۲ ق‌/ ۱۹۷۲ م‌؛ همو، الخصال‌، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، قم‌، ۱۳۶۲ ش؛ همو، علل الشرایع‌، نجف، ۱۳۸۵ ق‌/ ۱۹۶۶ م‌؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع‌)، بیروت، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۴ م؛ همو، کمال الدین‌، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ ق‌؛ همو، «مشیخة الفقیه‌»، همراه ‌ج ‌۴ فقیه ‌من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، به‌کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ ق؛ همو، معانی‌ الاخبار، به‌کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، قم‌، ۱۳۶۱ ش‌؛ همو، من‌ لایحضره ‌الفقیه‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ ق؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، احمد، لسان المیزان‌، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ ق‌؛ ابن‌حمزه‌، عبدالله، الثاقب فی المناقب‌، به کوشش نبیل رضا علوان، قم، ۱۴۱۲ ق؛ ابن‌طاووس‌، علی‌، الاقبال بالاعمال الحسنة‌، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۴ ق؛ همو، فتح الابواب، به کوشش حامد الخفاف، قم، ۱۴۰۹ ق؛ همو، فرج المهموم‌، نجف، ۱۳۶۸ ق؛ همو‌، فلاح السائل‌، قم‌، دفتر تبلیغات‌اسلامی؛ همو، مهج الدعوات‌، چ‌سنگی‌، ایران‌، ۱۳۲۳ ق‌؛ همو، الیقین‌، به کوشش انصاری، قم، ۱۴۱۳ ق؛ ابن‌عیاش جوهری، احمد، مقتضب الاثر، قم‌، ۱۳۷۹ ق‌؛ ابن‌غضائری، احمد، رجال، به کوشش محمدرضا جلالی، قم، ۱۴۲۲ ق؛ ابن‌قولویه‌ قمی، جعفر بن محمد، کامل‌ الزیارات، به‌ کوشش‌ جواد قیومی، قم، ۱۴۱۷ ق‌؛ ابن‌همام اسکافی، محمد، التمحیص، قم، مدرسة الامام المهدی (ع)؛ ابوغالب زراری‌، احمد، رسالة فی‌ آل اعین‌، به‌کوشش محمدعلی ابطحی‌، اصفهان‌، ۱۳۹۹ ق‌؛ الاختصاص‌، منسوب به‌ شیخ‌ مفید، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، قم‌، ۱۴۱۳ ق؛ اربلی، علی بن عیسى، کشف الغمة، بیروت، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵ م؛ اردبیلی‌، محمد بن علی، جامع الرواة، بیروت، ۱۴۰۳ ق‌/ ۱۹۸۳ م‌؛ استرابادی، محمدامین‌، الفوائد المدنیة، به کوشش رحمت‌الله رحمتی، قم، ۱۴۲۴ ق؛ باجی، سلیمان، التعدیل و الجرح، به کوشش ابولبابه حسین، ریاض، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م؛ بخاری، محمد، التاریخ‌الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ ق‌/ ۱۹۷۸ م‌؛ برقی، احمد، «الرجال»، همراه رجال ابن‌داوود حلی، به کوشش جلال‌الدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ ش؛ حسن‌ بن‌ سلیمان حلی، مختصر بصائر الدرجات‌، نجف‌، ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م‌؛ حمیری، عبدالله‌، قرب الاسناد، به کوشش مؤسسۀ آل البیت (ع)، قم، ۱۴۱۳ ق؛ خـزاز، علی‌، کفـایة الاثر، قـم، ۱۴۰۱ ق‌؛ خصیبی، حسین، الهدایة الکبرى، بیـروت، ۱۴۱۱ ق/ ۱۹۹۱ م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ ق‌؛ دلائل الامامة، منسوب به‌ ابن‌رستم ‌طبری، قم، ۱۴۱۳ ق؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام النبلاء، به‌کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت، ۱۴۰۵ ق‌/ ۱۹۸۵ م‌؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات‌، تهران، ۱۴۰۴ ق‌؛ طبرسی‌، احمد، الاحتجاج‌، به‌کوشش محمدباقر موسوی خرسان‌، نجف، ۱۳۸۶ ق‌/ ۱۹۶۶ م‌؛ طبرسی‌، فضل‌، اعلام الورى، به کوشش مؤسسه آل البیت (ع)، قم، ۱۴۱۷ ق؛ طوسی‌، محمد، الاستبصار، به‌کوشش حسن موسوی خرسان‌، تهران، ۱۳۶۳ ش‌؛ همو، الامالی‌، قم، ۱۴۱۳ ق؛ همو، تهذیب الاحکام‌، به‌کوشش حسن موسوی خرسان‌، تهران، ۱۳۶۴ ش‌؛ همو، رجال‌، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۵ ق؛ همو، الغیبة، به‌کوشش ‌عبادالله ‌طهرانی ‌و علی‌احمد ناصح‌، قم، ۱۴۱۱ ق‌؛ همو، الفهرست‌، به‌کوشش‌جواد قیومی، قم، ۱۴۱۷ ق؛ علامه حلی‌، حسن، خلاصة الاقوال، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۷ ق‌؛ عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفى، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۲۰ ق؛ قمی‌، علی‌، التفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، نجف، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ ق‌؛ کشی‌، محمد، معرفة الرجال‌، اختیار طوسی‌، به‌کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ش‌؛ کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران‌، ۱۳۹۱ ق؛ مجلسی‌، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت‌، ۱۴۰۳ ق‌/ ۱۹۸۳ م‌؛ مشهدی، محمد، المزار الکبیر، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۹ ق؛ مفید، محمد، الامالی‌، به‌کوشش‌حسین استاد ولی و علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۴۱۳ ق‌؛ نجاشی، احمد، رجال، به‌ کوشش‌ موسى‌ شبیری‌ زنجانی، قم، ۱۴۰۷ ق‌؛ نعمانی، محمد، الغیبة، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۷ ق؛ نیز:

 

Kohlberg, E., A Medieval Muslim Scholar at Work: Ibn Tawus and his Library, Leiden etc., 1992; Modarressi, H., Tradition and Survival: A Bibliographical Survey of Early Shi’ite Literature, Oxford, 2003.

احمد پاکتچی

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 758
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست