اَرْدَبیلی، محمد بن علی (د 1101ق/ 1690م)، رجال شناس شهیر امامی. دربارۀ زندگی و فعالیتهای علمی وی آگاهیهای اندكی موجود است و همان نیز بیشتر بر اساس اطلاعاتی است كه در اجازۀ علامۀ مجلسی به وی آمده، و یا در مطالبی است كه توسط آقا رضی قزوینی بر ظهر نسخۀ جامع الرواة مندرج است. اصل وی از اردبیل بود، ولی خود در نجف و كربلا اقامت داشت (بروجردی، «الف»). مهمترین استاد وی جعفر بن عبدالله بن ابراهیم كمرهای است كه به گفتۀ خود اردبیلی (1/ 153) بر حدیث، تفسیر، فقه و اصول، كلام و حكمت آگاه بوده، و اردبیلی در تمامی این علوم از او بهره بردهاست.از دیگر استادانوی محمد علی بن احمد بن كمالالدینحسین استرابادی را میتوان نام برد (همو، 2/ 152). علامۀ مجلسی نیز از مشایخ اوست و در اجازهای كه در 17 ذیقعدۀ 1098 بهوی داده، از او با عنوان «المولی الفاضل الكامل الصالح... مولانا حاجی محمد اردبیلی» یاد كرده است. ازاینرو میتوان گفت كه وی در آن زمان دارای مدارج بلند علمی بوده است (نك : مجلسی، 122؛ اردبیلی، 2/ 78-79، 549-552). اینكه اردبیلی در چه تاریخی به اصفهان آمده، دانسته نیست. تنها میتوان گفت كه به هنگام صدور اجازۀ مجلسی، نمیبایست سنش از 40سال كمتر بوده باشد(نك : آقابزرگ، الذریعة، 5/ 54). بهروایت آقارضی قزوینی، اردبیلی در كربلا درگذشت (همو، طبقات، 640). اهمیت وی به سبب تألیف كتاب جامعالرواة در موضوع رجال امامیه است. وی در مقدمۀ كتاب خود (1/ 3-6) كوشیده است كه احوال راویان را بر اساس شناخت طبقۀ روایی هر یك از آنان بررسی كند، زیرا بهسبب ناشناخته بودن گروهی از راویان حدیث، شماری از احادیث، غیرقابل اعتماد مینمودند. مؤلف برای برطرفكردن ناآگاهیهای علما از احوال راویان و نیز تبیین نامهای مشترك میان آنان، كتب اربعۀ حدیثی شیعه و نیز الفهرست شیخ طوسی و الفهرست منتجبالدین و همچنین دو مشیخۀ صدوق و طوسی را مورد بررسی قرار داده است. وی ذیل نام هر شخص، ابتدا گفتۀ میرزا محمد استرابادی را در رجال وسیط او (كتاب تلخیص المقال فی تحقیق احوال الرجال) با علامت «مح» میآورد و آنگاه برخی «فوائد» مربوط به طبقۀ آن راوی و نیز برخی مطالب ضروری برگرفته از رجال تفرشی (یعنی نقد الرجال) را در ذیل آن متذكر میشود. در واقع جامعالرواة همچون شرحی بر كتاب تلخیص المقال استرابادی، همراه با اضافاتی از كتابهای دیگر، بهویژه الفهرست منتجبالدین است. همچنین اردبیلی در این كتاب به ذكر برخی علمای متأخر شیعه پرداخته است. بههرروی، كتاب جامع الرواة در تشخیص مشتركات كارایی بسیار دارد. جالب این است كه وی در این كتاب به اختلافات نسخههای كتابهای حدیث در ذكر نام راویان توجه داشته، و آنها را بررسی كرده است. خود وی در پایان مقدمه میگوید: به سبب این كتاب حدود 12 هزار حدیث كه به حسب مشهور نزد علمای امامیه «مجهول»، «ضعیف» و «مرسل» بود، جزء اخبار «معلومۀ الحال» و صحیح واقع شد. گرچه این ادعا اغراقآمیز است، با اینهمه، نباید ارزش این كتاب را در میان كتابهای رجالی امامیه از نظر دور داشت. تاریخچۀ تألیفات رجالشناسی نشان میدهد كه پس از عصر شیخ طوسی و نجاشی، كتابهای معالم العلماء و خلاصةالاقوال علامۀ حلی كمك اندكی به علم رجال امامی كردند و از آن پس گرچه رجال كبیر استرابادی (منهجالمقال) و نیز نقدالرجال تفرشی نوشته شد، اما هیچكدام به اندازۀ جامع الرواة مرجع فقها نبودند. پس از عصر اردبیلی، كتابهای گوناگون در علم رجال نوشته شد (چون تنقیح المقال مامقانی)، اما در عصر اخیر تحقیقات شوشتری در قاموسالرجال و نیز خویی در معجم رجال الحدیث بسیاری از كمبودها را در رجالشناسی امامیه برطرف ساخت. این دو تن در تحقیقات خود نمیتوانستند از تدقیقات اردبیلی بیبهره باشند، بهویژه خویی كه در معجم خود راه اردبیلی را به گونهای دقیقتر و عمیقتر دنبال كرد و ازاینرو شاید تحقیقات رجالی را در عصر اخیر از جامعالرواة بینیاز ساخت. تألیف كتاب جامع الرواة در 19 ربیعالاول 1100 به پایان رسید (اردبیلی، 2/ 552). این كتاب در مدت 25 سال تألیف شده است و آنگاه كه تألیف آن به پایان آمد، شاه سلیمان صفوی دستور داد تا نسخهای بر اساس نسخۀ اصل مؤلف برای وی استنساخ شود و بعد از آنكه كاتب تصمیم به استنساخ نسخه كرد، مؤلف كتاب (اردبیلی) جماعتی از علمای آن دوره را به حجرۀ خود در مدرسۀ مباركیه دعوت كرد و به انشای آنان خطبۀ كتاب را برنوشت. اینان شامل: علامۀ مجلسی، آقاجمال خوانساری، سید علاءالدین گلستانه، میرزا محمدرحیم عقیلی و چند تن دیگر بودند (بروجردی، «ب - ج»، به نقل از آقا رضی قزوینی؛ آقابزرگ، الذریعة، 5/ 55 -56). محدث نوری ضمن ستایش از این كتاب میگوید كه حسین بن ابراهیم قزوینی آن را خلاصه كرده، و در ضمن كتاب خود با عنوان معارج الاحكام درج كرده است (ص 85). كتاب جامع الرواة به اهتمام و دستور آیتالله بروجردی در 2 مجلد به چاپ رسیده است. نسخۀ خط مؤلف نیز در كتابخانۀ دانشگاه تهران نگهداری میشود (مركزی، 2/ 551-555). اردبیلی كتاب دیگری نیز در رجال با عنوان تصحیحالاسانید نوشته بود كه خلاصهای از آن را در انتهای كتاب جامعالرواة خود آورده است (2/ 473-530). این كتاب دربارۀ طرق شیخ طوسی به اصحاب اصول و مصنفات است كه براساس مشیخه و الفهرست وی و نیز اسانید تهذیب الاحكام و الاستبصار جمع آمده است. این كتاب نیز قابل توجه و پر فایده است.