responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 47

ابن بابویه، محمد


نویسنده (ها) :
احمد پاکتچی
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 18 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ بابِوِيْه، محمد بن‌ علی‌ بن‌ حسين‌ بن‌ موسی‌ بن‌ بابويه‌ قمی‌، ملقب‌ به‌ شيخ‌ صدوق‌ (ح‌ 305-381 ق‌/ ح‌917-991 م‌)، محدث‌ و فقيه‌ بزرگ‌ شيعۀ اماميه‌، شيخ‌ طوسی‌ در اسانيد الاستبصار (4/ 327، 332) از وی‌ با لقب‌ «عمادالدين‌» ياد كرده‌ است‌.
در مورد زمان‌ و مكان‌ ولادت‌ ابن‌ بابويه‌ اطلاع‌ روشنی‌ در دست‌ نيست‌. جمعی‌ از نويسندگان‌ قرون‌ اخير با تكيه‌ بر برخی‌ روايات‌ تولد ابن‌ بابويه‌ را اندكی‌ پس‌ از سال‌ 305 ق‌ دانسته‌اند (بحرالعلوم‌، 3/ 301؛ موسوی‌ خرسان‌، ص‌ «ط ـ ی»). دونالدسون تولد وی‌ را در 311 ق‌/ 923 م يا چند سالی‌ پيش‌ از آن‌ در خراسان‌ دانسته‌ است (EI2). ابن‌ بابويه‌ در قم‌ در خاندانی‌ اهل‌ دانش‌ پرورش‌ يافت‌ و در خردسالی‌ از محضر مشايخ‌ آن‌ شهر استفاده‌ كرد. ديری‌ نپاييد كه‌ استعداد او در فراگيری‌ علم‌ زبانزد محافل‌ علمی‌ قم‌ گرديد (ابن‌ بابويه‌، كمال‌، 503؛ طوسی‌، الغيبة، 118، 195). از مشايخ‌ ابن‌ بابويه‌ در اين‌ دوره‌ می‌توان‌ پدرش‌ علی‌ بن‌ بابويه‌، محمد بن‌ حسن‌ بن‌ احمد بن‌ وليد، محمد بن‌ علی‌ ماجيلويه‌ و احمد بن‌ علی‌ بن‌ ابراهيم‌ قمی‌ را ذكر كرد (نک‌ : ابن‌ بابويه‌، ثواب‌ الاعمال‌، 15، 17، 40 و ...)، ليكن‌ بررسی‌ اسناد روايات‌ ابن‌بابويه‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ در ميان‌ حدود 250 استاد شناخته‌ شده خود بيش‌ از همه‌ از پدرش‌ و ابن‌ وليد استفاده‌ كرده‌ و تحت‌ تأثير آنها بوده‌ است‌. ابن‌ بابويه‌ در تاريخ‌ نامعلومی‌ قم‌ را ترك‌ كرده‌ و به‌ ری‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ پايتخت‌ آل‌ بويه‌ بود رفته‌ و در اين‌ شهر اقامت‌ گزيده‌ است‌ (نک‌ : همو، كمال‌، 3). تنها اطلاع‌ ما دربارۀ تاريخ‌ سفر وی‌ به‌ ری‌ اين‌ است‌ كه‌ در رجب‌ 339 ق‌ بخشی‌ از روايات‌ علی‌ بن‌ ابراهيم‌ قمی‌ و ديگران‌ را از شريف‌ حمزة بن‌ محمد علوی‌ در قم‌ شنيده‌ (همو، الخصال‌، 11؛ همو، معانی‌، 301؛ همو، عيون‌، 1/ 178) و در رجب‌ 347 ق‌ در ری‌ بوده‌ است‌ (همو، الخصال‌، 641؛ همو، الامالی‌، 193). با ملاحظۀ اينكه‌ ابن‌ وليد كه‌ پس‌ از پدر نزديك‌ترين‌ استاد ابن‌ بابويه‌ به‌ او بوده‌ و به‌ سال‌ 343 ق‌/ 954 م‌ وفات‌ يافته‌ (نجاشی‌، 383)، می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ اين‌ اتفاق‌، علقة ابن‌ بابويه‌ را با قم‌ سست‌ كرده‌ و مقدمۀ هجرت‌ وی‌ به‌ ری‌ را فراهم‌ كرده‌ باشد. به‌ هر حال‌ او در ری‌ از مشايخ‌ آن‌ شهر چون‌ احمد بن‌ محمد بن‌ صقر صائغ‌ و محمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ اسحاق‌ طالقانی‌ حديث‌ شنيده‌ است‌ (ابن‌ بابويه‌، الخصال‌، 429؛ همو، معانی‌، 359).
ابن‌ بابويه‌ در 352 ق‌/ 963 م‌ قصد سفر نمود و با كسب‌ اجازه‌ از ركن‌الدوله‌ امير ری‌ در رجب‌ همين‌ سال‌ راهی‌ مشهد گرديد (همو، عيون‌، 2/ 284). وی‌ طی‌ راه‌ در ماه‌ شعبان‌ در نيشابور بود و از مشايخ‌ بزرگ‌ آن‌ شهر چون‌ عبدالواحد بن‌ محمد بن‌ عبدوس‌ نيشابوری‌، حاكم‌ ابوعلی‌ حسين‌ بن‌ احمد بيهقی‌ و ابو طيب‌ حسين‌ بن‌ ا حمد رازی‌ حديث‌ شنيد (همان‌، 1/ 12، 81، 2/ 240). مدت‌ كوتاهی‌ پس‌ از بازگشت‌ از اين‌ سفر ابن‌ بابويه‌ آهنگ‌ سفر مغرب‌ نمود. وی‌ ظاهراً در اواخر 353 ق‌/ 964 م‌ ری‌ را به‌ قصد سفر حج‌ ترك‌ كرد، به‌ طوری‌ كه‌ در ذيحجۀ همان‌ سال‌ مناسك‌ حج‌ را به‌ جای‌ آورد. در مورد استفاده‌ ابن‌ بابويه‌ از مشايخ‌ حرمين‌ سندی‌ در دست‌ نيست‌، ليكن‌ می‌دانيم‌ كه‌ وی‌ در بازگشت‌ به‌ عراق‌ در اوايل‌ 354 ق‌ در فيد (ميانۀ راه‌ حجاز به‌ عراق‌) با ابوعلی‌ احمد بن‌ ابی‌ جعفر بيهقی‌ ديدار كرده‌ و از او حديث‌ شنيده‌ است‌ (همان‌، 2/ 58). ابن‌ بابويه‌، در ادامۀ مسير خود در همان‌ سال‌ وارد كوفه‌ و بغداد گشته‌ و در هر دو شهر اندك‌ درنگی‌ داشته‌ است‌. درنگی‌ پرثمر در كوفه‌ كه‌ امكان‌ استماع‌ از افزون‌ بر 10 شيخ‌ بزرگ‌ كوفی‌ از جمله‌ ابوالقاسم‌ حسن‌ بن‌ محمد سكونی‌، محمد بن‌ بكران‌ نقاش‌ و احمد بن‌ ابراهيم‌ فامی‌ را برای‌ وی‌ فراهم‌ كرد (همو، الخصال‌، 115؛ همو، التوحيد، 232؛ همو، عيون‌، 1/ 117). در بغداد نيز وی‌ ضمن‌ استماع‌ از مشايخ‌ بزرگ‌ آن‌ شهر چون‌ حافظ محمد بن‌ عمر بن‌ جعابی‌ و حسن‌ بن‌ محمد بن‌ يحيی‌ علوی‌ (نک‌ : همو، الامالی‌، 386؛ همو، كمال‌، 505)، برخی‌ مناظرات‌ ارشادی‌ نيز داشته‌ است‌ (همان‌، 16). همين‌ اقامت‌ كوتاه‌ برای‌ جمعی‌ از مشايخ‌ بغداد چون‌ شيخ‌ مفيد، اين‌ امكان‌ را فراهم‌ كرد كه‌ از وی‌ استماع‌ حديث‌ كرده‌ و اجازه‌ دريافت‌ كنند. وی‌ در همين‌ سال‌ عراق‌ را ترك‌ و در مسير مراجعت‌ به‌ ری‌ وارد همدان‌ شده‌ و از جمعی‌ از مشايخ‌ آن‌ ديار چون‌ قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ عبدويه‌ همدانی‌، احمد ابن‌ زياد بن‌ جعفر همدانی‌ و ابوالعباس‌ فضل‌ بن‌ فضل‌ بن‌ عباس‌ كندی‌ استماع‌ حديث‌ كرده‌ و يا اجازه‌ دريافت‌ كرده‌ است‌ (همو، الخصال‌، 106، 295، 320؛ همو، كمال‌، 369) و سرانجام‌ با ترك‌ همدان‌ به‌ سفر غربی‌ خود خاتمه‌ بخشيد و با توشه‌ای‌ ارزشمند به‌ وطن‌ مراجعت‌ نمود.
نجاشی‌ (ص‌ 389) ورود ابن‌ بابويه‌ به‌ بغداد را بر اساس‌ شنيده‌ها در 355 ق‌/ 966 م‌ دانسته‌ كه‌ مخالف‌ صريح‌ سخن‌ ابن‌ بابويه‌ است‌. برخی‌ از معاصران‌ از سفر ابن‌ بابويه‌ به‌ استراباد و جرجان‌ سخن‌ گفته‌اند (نک‌ : موسوی‌ خرسان‌، 4) كه‌ تنها مبتنی‌ بر حدس‌ بوده‌ و قابل‌ اثبات‌ نيست‌.
ابن‌ بابويه‌ در 367 ق‌/ 978 م‌ راهی‌ سفر مشرق‌ شد. او در 17 و 18 ذيحجه‌ در مشهد بود (ابن‌ بابويه‌، الامالی‌، 103، 106)، سپس‌ به‌ نيشابور رفته‌ و تا شعبان‌ 368 ق‌ در آنجا سكنی‌ گزيد. تصريح‌ به‌ اينكه‌ مجلس‌ 89 از مجالس‌ وی‌ در خانه‌ سيد ابی‌ محمد يحيی‌ بن‌ محمد علوی‌ برگزار شده‌ (همان‌، 487)، با علم‌ به‌ اينكه‌ خانه‌ اين‌ سيد در نيشابور بوده‌ (نجاشی‌، 443؛ ابن‌ عنبه‌، 347) و از محرم‌ تا شعبان‌ 368 ق‌ مجالس‌ 27-93 بدون‌ انقطاع‌ برگزار شده‌، اين‌ مطلب‌ را ثابت‌ می‌كند. وی‌ در 17- 19 شعبان‌ در مشهد بوده‌، و روز 19 شعبان‌ عازم‌ ماوراءالنهر گرديد (ابن‌ بابويه‌، الامالی‌، 521 -536). ابن‌ بابويه‌ در مسير خود از مشهد به‌ تركستان‌ می‌بايست‌ شهرهای‌ سرخس‌، مرو، مرورود، بلخ‌ و سمرقند را به‌ ترتيب‌ پشت‌ سر گذاشته‌ باشد (نک‌ : يعقوبی‌، 279، 291-293). وی‌ در هر يك‌ از اين‌ شهرها درنگی‌ داشته‌ و در سرخس‌ از ابونصر محمد بن‌ احمد سرخسی‌ (ابن‌ بابويه‌، الخصال‌، 197)، در مرو از احمد بن‌ حسين‌ آبی‌ (همو، كمال‌، 433، 476)، در مرورود از محمد بن‌ علی‌ بن‌ شاه‌ و ابويوسف‌ رافع‌ بن‌ عبدالله‌ (همو، الخصال‌، 320، 410، 592)، در بلخ‌ از افراد متعددی‌ چون‌ حسين‌ بن‌ محمد اشناتی‌ و محمد بن‌ سعيد سمرقندی‌ (همو، التوحيد، 68، 96) و در سمرقند از افرادی‌ چون‌ عبدوس‌ بن‌ علی‌ جرجانی‌ و عبدالصمد بن‌ عبدالشهيد انصاری‌ (همو، الخصال‌، 45؛ همو، عيون‌، 2/ 8) استماع‌ حديث‌ كرده‌ است‌. از سمرقند نيز دو سفر به‌ عمق‌ تركستان‌ داشته‌ است‌. در سفری‌ به‌ فرغانه‌ (جنوب‌ شرقی‌ ازبكستان‌ كنونی‌) از جمعی‌ از مشايخ‌ آن‌ ديار چون‌ اسماعيل‌ بن‌ منصور قصار (همو، الخصال‌، 268) و محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ طيفور دامغانی‌ (همو، علل‌، 63) حديث‌ شنيد. ابن‌ بابويه‌ در برخی‌ از قرای‌ فرغانه‌ چون‌ اخسيكت‌ و جبل‌ بوتك‌ (همو، كمال‌، 473) نيز به‌ تحصيل‌ حديث‌ پرداخته‌ است‌. وی‌ در سفر ديگری‌ به‌ منطقۀ ايلاق‌ (اطراف‌ تاشكند كنونی‌) ر اهی‌ گشته‌ و از محضر مشايخی‌ چون‌ حاكم‌ بكر بن‌ علی‌ حنفی‌ (همان‌، 292) و علی‌ بن‌ عبدالله‌ فقيه‌ اسواری‌ (همان‌، 642) استفاده‌ كرده‌ است‌. ملاقات‌ ابن‌ بابويه‌ با شريف‌ محمد بن‌ حسن‌ علوی‌ معروف‌ به‌ نعمة و تأليف‌ كتاب‌ من‌ لايحضره‌ الفقيه‌ برای‌ وی‌ در همين‌ شهر واقع‌ شده‌ است‌ (همو، من‌ لايحضره‌، 1/ 2-3). نظر به‌ اينكه‌ كتاب‌ كمال‌ الدين‌ پس‌ از سفر ماوراءالنهر تأليف‌ شده‌، از مقدمۀ آن‌ (صص‌ 2-4) معلوم‌ می‌شود كه‌ ابن‌ بابويه‌ در بازگشت‌ از ماوراءالنهر برای‌ زيارت‌ مجدداً وارد مشهد شده‌، و سپس‌ به‌ نيشابور رفته‌ و مدتی‌ در آنجا اقامت‌ گزيده‌ است‌. وی‌ در اين‌ دورۀ اقامت‌ خود به‌ تبليغ‌ اعتقاد شيعه‌ در مورد غيبت‌ پرداخته‌ و حداقل‌ بخشی‌ از كمال‌الدين‌ را تأليف‌ كرده‌ است‌. معلوم‌ نيست‌ ابن‌ بابويه‌ كه‌ در نيشابور آرزوی‌ بازگشت‌ به‌ وطنش‌ ری‌ را داشته‌ (همو، كمال‌، 3)، چه‌ زمانی‌ به‌ ری‌ بازگشته‌ است‌، اما می‌دانيم‌ كه‌ تا پايان‌ عمر در ری‌ بوده‌، و در همانجا درگذشت‌ (نجاشی‌، 392) و مقبرۀ وی‌ در ری‌ امروزه‌ معروف‌ و زيارتگاه‌ است‌.

ابن‌ بابويه‌ و كلام‌

ابن‌ بابويه‌ را می‌بايست‌ از نظر فكری‌ از مكتب‌ اخباريان‌ متقدم‌ قم‌ به‌ شمار آورد. صرف‌نظر از چند شخصيت‌ نه‌ چندان‌ برجسته‌، او را بايد آخرين‌ متفكر اين‌ مكتب‌ دانست‌ كه‌ آثارش‌ بخش‌ عمدۀ ميراث‌ اخباريان‌ را تشكيل‌ می‌دهد. مشخصۀ كلی‌ اين‌ مكتب‌ كه‌ به‌ روشنی‌ در آثار ابن‌ بابويه‌ ديده‌ می‌شود، تكيه‌ بر اخبار و احاديث‌ در تعريف‌ مفاهيم‌ و اثبات‌ قضايای‌ كلامی‌ است‌. در واقع‌ كلام‌ ابن‌ بابويه‌ را بايد متون‌ احاديث‌ دانست‌ كه‌ با كمترين‌ تصرف‌ ممكن‌ در قالب‌ يك‌ نظام‌ كلامی‌ ريخته‌ شده‌ و تدوين‌ گشته‌ است‌. اگر چه‌ كلام‌ اخباری‌ ابن‌ بابويه‌ در كليات‌ با كلام‌ ساير مكاتب‌ اماميه‌ همخوانی‌ دارد، اما در مقايسه‌ای‌ بين‌ رسالۀ اعتقادات‌ ابن‌ بابويه‌ و رسالۀ تصحيح‌ الاعتقاد شيخ‌ مفيد كه‌ در نقد آن‌ نوشته‌ شده‌، آشكار می‌شود كه‌ اختلافات‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ در مسائل‌ فرعی‌ وجود دارد. يكی‌ از مهم‌ترين‌ موارد اختلاف‌ مسأله‌ جواز سهو در نماز بر پيامبر (ص‌) است‌. ابن‌ بابويه‌ چون‌ برخی‌ ديگر از بزرگان‌ مكتب‌ اخباری‌ قم‌ نه‌ تنها سهو در نماز را بر پيامبر (ص‌) جايز می‌شمارد، بلكه‌ مخالف‌ اين‌ نظر را به‌ اهل‌ غلو نسبت‌ می‌دهد (من‌ لايحضره‌، 1/ 234- 235؛ مفيد، 65 -66؛ نک‌ : رسالۀ مفيد يا سيد مرتضی‌ در مسألۀ سهو بر پيامبر؛ مجلسی‌، 17/ 122- 129).
ابن‌ بابويه‌ از جنبۀ كلامی‌ با مكاتب‌ و مذاهب‌ متنوعی‌ در برخورد بوده‌ است‌، از طرفی وی‌ با برخی‌ از مكاتب‌ امامی‌ كه‌ از آنها به‌ اهل‌ غلو و اهل‌ تقصير (كوتاهی‌ در حق‌ ائمه‌) تعبير می‌كند، درگير بوده‌ و كتابی‌ تحت‌ عنوان‌ ابطال‌ الغلو و التقصير، در رد اين‌ دو گروه‌ تأليف‌ كرده‌ است‌ (نک‌ : نجاشی‌، 392). بخش‌ ديگری‌ از برخوردهای‌ كلامی‌ وی‌ را مسأله‌ مهدويت‌ تشكيل‌ می‌دهد. ابن‌ بابويه‌ در تبيين‌ مهدويت‌ از ديدگاه‌ اماميه‌ ضمن‌ تأليف‌ آثار متعدد به‌ خصوص‌ مهم‌ترين‌ آنها كمال‌الدين‌ به‌ رد ايرادات‌ معتزله‌، زيديه‌ و ديگر مخالفان‌ پرداخته‌ و سعی‌ بليغی‌ در نقض‌ آراء قائلين‌ به‌ فترت‌ (انفصال‌ رشتۀ امامت‌) و رفع‌ شك‌ اماميان‌ متحير نموده‌ است‌. ديگر از ابعاد كلام‌ ابن‌ بابويه‌ رد اتهاماتی‌ است‌ كه‌ از جانب‌ مخالفين‌ متوجه‌ اماميه‌ می‌گرديد. به‌ عنوان‌ نمونه‌ وی‌ كتاب‌ التوحيد را چنانچه‌ در مقدمۀ آن‌ (ص‌ 17) متذكر شده‌ به‌ منظور رد اتهامات‌ وارده‌ به‌ اماميه‌ در مورد قول‌ به‌ تشبيه‌ و جبر تأليف‌ كرده‌ است‌.
ابن‌ بابويه‌ مانند اكثر مكاتب‌ ديگر امامی‌ بين‌ اهل‌ سنت‌ و ناصبی‌ فرق‌ آشكار گذاشته‌، ضمن‌ احترام‌ به‌ اهل‌ سنت‌ (چنانكه‌ مثلاً از تمجيد مشايخ‌ سنی‌ توسط او برمی‌آيد) ناصبی‌ را كافر شمرده‌ (همو، من‌ لايحضره‌، 3/ 258) و برائت‌ از ظالمين‌ نسبت‌ به‌ ائمه‌ را از واجبات‌ دانسته‌ است‌ (همو، الاعتقادات‌، 40؛ شوشتری‌، 1/ 457). يكی‌ از حركتهای‌ مهم‌ ابن‌ بابويه‌ در كلام‌ اماميه‌ را بايد تدوين‌ آثاری‌ دانست‌ كه‌ نه‌ شكل‌ استدلالی‌ و نه‌ روايی‌، بلكه‌ شكل‌ يك‌ رسالۀ اعتقادی‌ را داشته‌اند. رسالۀ الاعتقادات‌ ابن‌ بابويه‌ در واقع‌ نخستين‌ نمونۀ شناخته‌ شده‌ از اين‌ نوع‌ رسائل‌ در كلام‌ اماميه‌ است‌ كه‌ خود ادامه‌ كار او در مجلس‌ 93 از الامالی‌ (صص‌ 509 -511) و مقدمۀ «الهداية» (ص‌ 46- 48) می‌باشد. اين‌ حركت‌ پس‌ از ابن‌ بابويه‌ نيز توسط سيد مرتضی‌ در بخش‌ اول‌ رسالۀ جمل‌ العلم‌ و العمل‌ و شيخ‌ طوسی‌ در رسالۀ اعتقادات‌ و بعضی‌ ديگر دنبال‌ شد، ليكن‌ دوام‌ چندانی‌ نيافت‌.

ابن‌ بابويه‌ و فقه‌

فقه‌ وی‌ كه‌ نمونه‌ بارزی‌ از مكتب‌ اخباری‌ قم‌ می‌باشد، اساساً تكيه‌ بر حديث‌ دارد. ابن‌ بابويه‌ نه‌ تنها قياس‌ بلكه‌ استنباط و استخراج‌ را نيز غيرمجاز دانسته‌ است‌ (علل‌، 62). آثار فقهی‌ ابن‌ بابويه‌ نيز همچون‌ آثار كلامی‌ وی‌ عمدتاً متشكل‌ از متون‌ احاديث‌ با حفظ يا حذف‌ اسناد آنهاست‌ و البته‌ در پاره‌ای‌ موارد به‌ جای‌ لفظ حديث‌ معنای‌ آن‌ آمده‌ است‌. ابن‌بابويه‌ معمولاً به‌ متن‌ حديث‌ اكتفا می‌كند و از استنباط خودداری‌ می‌ورزد. وی‌ در جمع‌ بين‌ احاديث‌ متعارض‌ روشی‌ دارد كه‌ خود آن‌ را «اصل‌ و رخصت‌» می‌نامد. روش‌ ديگری‌ كه‌ وی‌ در جمع‌ بين‌ احاديث‌ پيشنهاد می‌كند ارجاع‌ احاديث‌ مجمله‌ به‌ احاديث‌ مفسره‌ است‌ (همو، الاعتقادات‌، 47) كه‌ از نظر تاريخ‌ علم‌ اصول‌ قابل‌ ملاحظه‌ می‌باشد. ابن‌ بابويه‌ در مواردی‌ نيز به‌ رد حديث‌ می‌پردازد. مثلاً در بعضی‌ از موارد كه‌ دو حديث‌ متعارض‌ يكی‌ موافق‌ رأی‌ عامه‌ و ديگری‌ مخالف‌ رأی‌ ايشان‌ است‌ حديث‌ مخالف‌ را ترجيح‌ داده‌، حديث‌ موافق‌ را حمل‌ بر تقيه‌ می‌كند (نک‌ : همان‌، 49؛ قس‌: همو، الخصال‌، 531). موارد ديگری‌ نيز به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ ابن‌ بابويه‌ حديثی‌ را در مقابل‌ معارض‌ آن‌ كنار گذارده‌، ليكن‌ علت‌ ترجيح‌ را بيان‌ نكرده‌ و اين‌ احتمال‌ می‌رود كه‌ وی‌ در اين‌ ترجيح‌ بر رجال‌ سند تكيه‌ داشته‌ است‌ (نک‌ : همو، علل‌، 501، 502، 511). ابن‌ بابويه‌ گاه‌ نه‌ فروع‌ فقهی‌، بلكه‌ برخی‌ اصول‌ كلی‌ را بر اخبار آحاد بنا كرده‌ است‌. اگرچه‌ اصل‌ اطلاق‌ پيش‌ از ورود نهی‌ كه‌ او مطرح‌ كرده‌ (الاعتقادات‌، 47)، پس‌ از او نيز به‌ عنوان‌ يك‌ اصل‌ عقلايی‌ توسط مكاتب‌ ديگر فقه‌ امامی‌ پذيرفته‌ شد. ابن‌ بابويه‌ اگرچه‌ در فقه‌ خود مخالف‌ سرسخت‌ قياس‌ و اجتهاد بود، ليكن‌ فقه‌ وی‌ را نبايد يك‌ فقه‌ تعبدی‌، بلكه‌ بايد يك‌ فقه‌ تعليلی‌ به‌ شمار آورد. وی‌ به‌ پيروی‌ از احاديث‌ معتقد بود احكام‌ شرع‌ اغلب‌ تابع‌ مصالح‌ بندگان‌ هستند و اين‌ طرز فكر نه‌ تنها در كتاب‌ علل‌ الشرائع‌ به‌ طور گسترده‌ مطرح‌ شده‌، بلكه‌ حتی‌ در كتاب‌ فقهی‌ من‌ لايحضره‌ الفقيه‌، جا به‌ جا مطرح‌ گشته‌ است‌. ابن‌ بابويه‌ برخی‌ فتاوی‌ شاذ فقهی‌ دارد كه‌ موافقی‌ در شيعه‌ برای‌ وی‌ نمی‌شناسيم‌ (فهرستی‌ از اين‌ فتاوی‌ را موسوی‌ خرسان‌ در ص‌ «أيا» آورده‌ است‌). گاه‌ ديده‌ می‌شود كه‌ فتوای‌ وی‌ در طول‌ زمان‌ دچار تغيير شده‌ است‌. به‌ عنوان‌ نمونه‌ در اين‌ مسأله‌ كه‌ آيا ماه‌ رمضان‌ هميشه‌ 30 روز است‌ يا می‌تواند 29 روز هم‌ باشد، نظر قديم‌ وی‌ چنانكه‌ به‌ صراحت‌ در رسالۀ «المقنع‌» (ص‌ 16) آمده‌ احتمال‌ 29 و 30 می‌باشد و ظاهراً در آن‌ هنگام‌ پيرو نظريۀ رايج‌ در مكتب‌ اخباری‌ قم‌ بوده‌ است‌ (به‌ عنوان‌ نمونه‌ نک‌ : فقه‌ الرضا (ع‌)، 203)، ليكن‌ در آثار متأخر وی‌ چون‌ الخصال‌ (ص‌ 531) و رسالۀ الرد علی‌ الجنيدية (نک‌ : سيد مرتضی‌، 29) به‌ صراحت‌ به‌ 30 روز بودن‌ ماه‌ رمضان‌ فتوی‌ داده‌ است‌.

ابن‌ بابويه‌ و علم‌ حديث‌

چنانكه‌ گذشت‌ وی‌ در طلب‌ حديث‌ بسيار سفر نمود از بسياری‌ مشايخ‌ حديث‌ شنيد و آثار فراوانی‌ در حديث‌ از او باقی‌ مانده‌ است‌. قديم‌ترين‌ توثيقی‌ كه‌ در مورد ابن‌ بابويه‌ در دست‌ داريم‌ توثيق‌ ابن‌ ادريس‌ (ص‌ 288) و پس‌ از او ابن‌ طاووس‌ (كشف‌ المحجة، 123) است‌. ابن‌طاووس‌ (فلاح‌ السائل‌، 11؛ همو، فرج‌ المهموم‌، 129) متذكر شده‌ كه‌ در مورد عدالت‌ وی‌ اتفاق‌ نظر وجود دارد. لقب‌ «صدوق‌» بليغ‌ترين‌ كلمه‌ در بيان‌ امانت‌ وی‌ در روايت‌ است‌. نخستين‌ كسی‌ كه‌ ابن‌ بابويه‌ را صدوق‌ ناميده‌ ابن‌ ادريس‌ (ص‌ 288) است‌، ليكن‌ پس‌ از وی‌ تا زمان‌ شهيد اول‌ (مجلسی‌، 104/ 190) اين‌ لقب‌ شهرت‌ نداشته‌ است‌. برخی‌ از علمای‌ رجال‌ متأخر مراسیل‌ وی‌ را در حكم‌ مسانيد دانسته‌اند (نک‌ : خوانساری‌، 6/ 133؛ مامقانی‌، 3/ 154). ابن‌بابويه‌ خود از ارباب‌جرح‌وتعديل‌ است‌. او در ضبط اسناد، اصطلاحات‌ مربوط به‌ نحوۀ تحمل‌ حديث‌ (كه‌ در آثار وی‌ هويداست‌)، تفكيك‌ لفظ از معنی‌ در مواردی‌ كه‌ حديث‌ واحد با اسناد متعدد ذكر شده‌ (مثلاً نک‌ : كمال‌، 289-294)، روايت‌ حديث‌ واحد با اسناد مختلف‌، مانند حديث‌ اثنا عشر جابربن‌ سمرة از 19 طريق‌ مختلف‌ (الخصال‌، 469-473)، بسيار دقيق‌ است‌. اغلب‌ آثار حديثی‌ ابن‌ بابويه‌ آميخته‌ای‌ از احاديث‌ شيعه‌ با احاديث‌ برگزيدۀ اهل‌ سنت‌ است‌.
ابن‌ بابويه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ محدث‌ نه‌ تنها ميراث‌ عظيمی‌ رابه‌ آيندگان‌ انتقال‌ داده‌ و بخش‌ قابل‌ توجهی‌ از احاديث‌ موجود در كتب‌ روايی‌ مسند شيعه‌ پس‌ از سدۀ 5 ق‌ چون‌ آثار خزاز، مفيد، طوسی‌، ابن‌ رستم‌ طبری‌ و ديگران‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌، بلكه‌ در مورد انتقال‌ آثار گذشتگان‌ به‌ آيندگان‌ نيز نقشی‌ اساسی‌ ايفا كرده‌ است‌، به‌ طوری‌ كه‌ نوری‌ (3/ 524) وی‌ را يكی‌ از 12 تنی‌ دانسته‌ كه‌ سلسلۀ اجازات‌ به‌ ايشان‌ منتهی‌ می‌شود.
ابن‌ بابويه‌ در عالم‌ حديث‌ نه‌ تنها به‌ عنوان‌ ناقل‌، بلكه‌ چنانكه‌ طوسی‌ (الفهرست‌، 157) يادآور شده‌، به‌ عنوان‌ نقاد احاديث‌ و آگاه‌ به‌ رجال‌ مطرح‌ است‌. كتاب‌ معانی‌ الاخبار وی‌ دليل‌ قاطعی‌ بر تبحر او در فقه‌ الحديث‌ و غريب‌ الحديث‌ است‌. نجاشی‌ (ص‌ 391) و طوسی‌ (همانجا) كتابی‌ نيز در مورد غريب‌ حديث‌ پيامبر(ص‌) و علی‌ (ع‌) برای‌ او ذكر كرده‌اند. نقد اسناد برخی‌ احاديث‌ و حكم‌ به‌ غرابت‌ سندی‌ آن‌ در مواضع‌ مختلف‌ از آثار وی‌ ديده‌ می‌شود (نک‌ : ابن‌ بابويه‌، عيون‌، 1/ 200؛ همو، فضائل‌ الاشهر، 63). در زمينۀ رجال‌ نيز وی‌ آثار متعددی‌ داشته‌ (نجاشی‌، 390-392؛ طوسی‌، الفهرست‌، همانجا) و برخی‌ نظريات‌ او در كتب‌ رجالی‌ (به‌ عنوان‌ نمونه‌ ابن‌ داوود، 72، 87، 100، جم‌ ) منعكس‌ شده‌ است‌. در ميان‌ عناوين‌ آثار ابن‌ بابويه‌ عناوينی‌ چون‌ التاريخ‌، مقتل‌ الحسين‌ (ع‌) و تفسير القرآن‌ ديده‌ می‌شود (نجاشی‌، 390، 392؛ طوسی‌، الفهرست‌، همانجا) كه‌ با توجه‌ به‌ شيوۀ وی‌ می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ جنبۀ تاريخ‌ و تفسير روايی‌ داشته‌اند نه‌ درايی‌. در مورد مشايخ‌ ابن‌ بابويه‌ فهرست‌ نسبتاً كامل‌ و دقيقی‌ بالغ‌ بر 211 تن‌ در «حيات‌ الشيخ‌ الصدوق‌» (موسوی‌ خرسان‌، ص‌ «ر اد») آمده‌ كه‌ برخی‌ از آنان‌ در اين‌ مقاله‌ ذكر شده‌اند. در مورد روايت‌ و شاگردان‌ وی‌ فهرست‌ ناقصی‌ در دست‌ است‌ (همو، ص‌ «أه ـ أز») كه‌ از ميان‌ ايشان‌ می‌توان‌ شيخ‌ مفيد محمد بن‌ محمد بن‌ نعمان‌، هارون‌ بن‌ موسی‌ تلعكبری‌، علی‌ بن‌ محمد خزاز و حسين‌ بن‌ عبيدالله‌ بن‌ غضائری‌ را ذكر كرد (برای‌ تكميل‌ فهرست‌ مزبور نک‌ : ابن‌رستم‌، 4، 10، 89؛ منتجب‌الدين‌، 89؛ حسكانی‌، 1/ 192؛ جوينی‌، 2/ 142، 190، 193، 196، 223؛ ذهبی‌، 16/ 304).

آثار

ابن‌ بابويه‌ كثير التأليف‌ بوده‌، چنانكه‌ مثلاً هنگام‌ حضور در ايلاق‌، حدود سال‌ 368 ق‌ به‌ گفتۀ خودش‌ بالغ‌ بر 245 تأليف‌ داشته‌ است‌ ( من‌ لايحضره‌، 1/ 2-3).

آثار چاپی‌

الاعتقادات‌، الامالی‌؛ التوحيد؛ ثواب‌ الاعمال‌ و عقاب‌ الاعمال‌؛ الخصال‌؛ علل‌ الشرائع‌؛ عيون‌ الاخبار الرضا (ع‌)؛ كمال‌الدين‌ و تمام‌ النعمة؛ معانی‌ الاخبار؛ «المقنع‌»؛ من‌ لايحضره‌ الفقيه‌؛ «الهداية»؛ فضائل‌ الاشهر الثلاثة (برای‌ اطلاع‌ از مشخصات‌ اين‌ آثار نک‌ : مآخذ همين‌ مقاله‌). همچنين‌ دو كتاب‌ ديگر وی‌ با عنوانهای‌ صفات‌ الشيعة و فضائل‌ الشيعة يك‌ بار در نجف‌ و يك‌ بار با ترجمۀ فارسی‌ در تهران‌، 1381ق‌، منتشر شده‌ است‌.
بجز اين‌ آثار كتاب‌ مصادقة الاخوان‌ كه‌ در 1325 ش‌ در تهران‌ و در 1976 م‌ در بغداد به‌ كوشش‌ دكتر حسين‌ علی‌ محفوظ به‌ چاپ‌ رسيده‌، هم‌ به‌ او، هم‌ به‌ پدرش‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ و ظاهر روايت‌ مؤلف‌ كتاب‌ از محمد بن‌ يحيی‌ عطار با لفظ «حدثنا» انتساب‌ آن‌ به‌ پدر را تقويت‌ می‌كند (آقابزرگ‌، 21/ 97). مورد ديگر اثری‌ است‌ كه‌ در قم‌ در 1351 ش‌ بر اساس‌ نسخه‌ای‌ خطی‌ از كتابخانۀ ناصريه‌ در لكهنو همراه‌ با ترجمۀ عزيزالله‌ عطاردی‌ با عنوان‌ المواعظ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌، اما اين‌ اثر برخلاف‌ تصور مترجم‌ مزبور چيزی‌ جز نوادر من‌ لايحضره‌ الفقيه‌ نيست‌ و ارتباطی ‌به ‌كتاب ‌مفقود مواعظ كه ‌(نجاشی‌، 391) و طوسی‌ (الفهرست‌، 157) از آن‌ نام‌ برده‌اند ندارد.

آثار خطی‌

1. اثبات ‌النص‌ علی ‌الائمة (ع‌)، دوسلان ‌(شم‌ 2018)، نسخه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ النصوص‌ علی‌ الائمة الاثنی‌ عشر در كتابخانۀ ملی‌ پاريس‌ معرفی‌ كرده‌ و احتمال‌ می‌دهد كه‌ تأليف‌ ابن‌ بابويه‌ باشد. دانش‌ پژوه‌ نيز نسخی‌ را معرفی‌ كرده‌ (مركزی‌، شم‌ 327، 5240؛ مركزی‌ و مركز اسناد، شم‌ 7468) كه‌ انتساب‌ آنها را به‌ ابن‌ بابويه‌ به‌ عنوان‌ احتمال‌ مطرح‌ كرده‌ است‌. آقابزرگ‌ (24/ 179) نيز نسخه‌ای‌ از آن‌ معرفی‌ كرده‌ است‌. به‌ هر حال‌ بخش‌ عمدۀ احاديث‌ آن‌ را شاگردش‌ خزاز در كفاية الاثر نقل‌ كرده‌ است‌؛ 2. الغيبة، اين‌ نام‌ اغلب‌ برهمان‌ كمال‌ الدين‌ اطلاق‌ می‌شود. نسخه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ الغيبة در كتابخانۀ مجلس‌ شورا موجود است‌ (شورا، 14/ 55) كه‌ آغاز آن‌ با كمال‌ الدين‌ (ص‌ 16) تطابق‌ كامل‌ دارد و احتمال‌ اتحاد را مطرح‌ می‌كند؛ 3. الفضائل‌، نسخه‌ای‌ تحت‌ اين‌ عنوان‌ در كتابخانۀ سماوی‌ نجف‌ موجود است‌. (نک‌ : GAS, I/ 549) و نيز نسخه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ فضائل‌ علی‌ (ع‌) در كتابخانۀ مركزی‌ و مركز اسناد دانشگاه‌ تهران‌ (شم‌ 5923) وجود دارد. به‌ هر حال‌ در مورد انتساب‌ اين‌ دو نسخه‌ به‌ ابن‌ بابويه‌ جای‌ ترديد وجود دارد؛ 4 و 5. دو نسخه‌ با عنوانهای «اسماء الله‌ الحسنی» و «حديثٌ‌ جامعٌ‌ للآداب‌ و الحِكَم» در كتابخانۀ مركزی‌ دانشگاه‌ تهران‌ (شم‌ (6)8555 و (9)5923) موجود است‌ كه‌ محتمل‌ است‌ متعلق‌ به‌ ابن‌ بابويه‌ باشد؛ 6. الناسخ‌ و المنسوخ‌ (آقابزرگ‌، 24/ 11).

آثار منسوب‌

عناوين‌حدود200 اثر منسوب‌ به‌ وی‌ در رجال‌ نجاشی‌ (صص‌ 389-392) و طوسی‌ (الفهرست‌، همانجا) و ابن‌ شهر آشوب‌ (صص‌ 111-112) ذكر شده‌ است‌. علاوه‌ بر عناوين‌ مزبور ابن‌ طاووس‌ (فرج‌ المهموم‌، 57؛ همو، اليقين‌، 157) و خود ابن‌ بابويه‌ (من‌ لايحضره‌، 1/ 235) چند عنوان‌ ديگر را ياد كرده‌اند. در ميان‌ اين‌ آثار مهم‌ترين‌ مورد كتاب‌ مدينة العلم‌ می‌باشد. اين‌ كتاب‌ مجموعه حديثی‌ بزرگ‌تر از من‌ لايحضره‌ الفقيه‌ (طوسی‌، الفهرست‌، همانجا) و بنا به‌ قول‌ ابن‌ شهر آشوب‌ (ص‌ 112) بالغ‌ بر 10 جزء بوده‌ است‌ و گفته‌ می‌شود تا زمان‌ شيخ‌ حسين‌ بن‌ عبدالصمد پدر شيخ‌ بهائی‌ موجود بوده‌ و از آن‌ پس‌ مفقود گشته‌ است‌ (آقابزرگ‌، 20/ 251-253).

مآخذ

آقابزرگ‌، الذريعة؛
ابن‌ ادريس‌، محمد، السرائر، قم‌؛
ابن‌ بابويه‌، محمد بن علی، الاعتقادات‌، سنگی‌، تهران‌، 1300 ق‌؛
همو، الامالی‌، بيروت‌، 1400 ق‌/ 1980 م‌؛
همو، التوحيد، به‌ كوشش‌ هاشم‌ حسينی‌ طهرانی‌، تهران‌، 1387 ق‌/ 1967 م‌؛
همو، ثواب‌ الاعمال‌ و عقاب‌ الاعمال‌، به‌ كوشش‌ محمد مهدی‌ حسن‌ خرسان‌، نجف‌، 1392 ق‌/ 1972 م‌؛
همو، الخصال‌، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، قم‌، 1362 ش‌؛
همو، علل‌ الشرائع‌، نجف‌، 1385 ق‌/ 1966 م‌؛
همو، عيون‌ اخبار الرضا (ع‌)، نجف‌، المكتبة الحيدرية؛
همو، فضائل‌ الاشهر الثلاثة، به‌ كوشش‌ غلامرضا عرفانيان‌، نجف‌، 1396 ق‌؛
همو، كمال‌الدين‌ و تمام‌ النعمة، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، تهران‌، 1390 ق‌؛
همو، معانی‌ الاخبار، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، قم‌، 1361 ش‌؛
همو، «المقنع‌»، الجوامع‌ الفقهية، تهران‌، 1276 ق‌؛
همو، من‌ لايحضره‌ الفقيه‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، بيروت‌، 1401 ق‌؛
همو، «الهداية»، الجوامع‌ الفقهية، تهران‌، 1276 ق‌؛
ابن‌ داوود حلی‌، تقی‌الدین حسن، الرجال‌، نجف‌، 1392 ق‌/ 1972 م‌؛
ابن‌ رستم‌ طبری‌، محمد بن حریر، دلائل‌ الامامة، قم‌، 1363 ق‌/ 1944 م‌؛
ابن‌ شهر آشوب‌، محمد بن علی، معالم‌ العلماء، نجف‌، 1280 ق‌/ 1961 م‌؛
ابن‌طاووس‌، علی‌ بن موسی، فرج‌ المهموم‌، قم‌، 1363 ش‌؛
همو، فلاح‌ السائل‌، قم‌، دفتر تبليغات‌ اسلامی‌؛
همو، كشف‌ المحجة، نجف‌، 1370 ق‌/ 1950 م‌؛
همو، اليقين‌، نجف‌، 1369 ق‌/ 1950 م‌؛
ابن‌ عنبه‌، احمد بن علی، عمدة الطالب‌، نجف‌، 1380 ق‌/ 1961 م‌؛
بحرالعلوم‌، سیدمهدی‌، الرجال‌، به‌ كوشش‌ محمد صادق‌ و حسين‌ بحرالعلوم‌، تهران‌، 1363 ش‌؛
جوينی‌، ابراهيم‌ بن محمد، فرائد السمطين‌، به‌ كوشش‌ محمدباقر محمودی‌، بيروت‌، 1400 ق‌/ 1980 م‌؛
حسكانی‌، عبيدالله‌ بن عبدالله، شواهد التنزيل‌، به‌ كوشش‌ محمدباقر محمودی‌، بيروت‌، 1393 ق‌/ 1974 م‌؛
خوانساری‌، محمدباقر، روضات‌ الجنات‌، به‌ كوشش‌ اسدالله‌ اسماعيليان‌، تهران‌، مكتبة اسماعيليان‌؛
ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ الارنؤوط و اكرم‌ البوشی‌، بيروت‌، 1404 ق‌/ 1984 م‌؛
سيدمرتضی‌، علی‌ بن حسین، رسالۀ «الرد علی‌ اصحاب‌ العدد»، رسائل‌ الشريف‌ المرتضی‌، به‌ كوشش‌ احمد حسينی‌، قم‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛
شورا، خطی‌؛
شوشتری‌، قاضی‌ نورالله‌، مجالس‌ المؤمنين‌، تهران‌، 1375 ق‌/ 1956 م‌؛
طوسی‌، محمد بن حسن، الاستبصار، نجف‌، 1375 ق‌؛
همو، الغيبة، با مقدمۀ آقابزرگ‌ طهرانی‌، نجف‌، 1323 ق‌/ 1905 م‌؛
همو، الفهرست‌، به‌ كوشش‌ محمدصادق‌ آل‌ بحرالعلوم‌، نجف‌، المكتبة المرتضوية؛
فقه‌ الرضا (ع‌)، مشهد، 1406 ق‌/ 1986 م‌؛
مامقانی‌، عبدالله‌، تنقيح‌ المقال‌، نجف‌، 1350 ق‌/ 1931 م‌؛
مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت‌، 1403 ق‌/ 1983 م‌؛
مركزی‌، خطی‌؛
مركزی‌ و مركز اسناد، خطی‌؛
مفيد، محمد بن نعمان، «تصحيح‌ الاعتقاد»، اوائل‌ المقالات‌، تبريز، 1371 ق‌/ 1952 م‌؛
منتجب‌الدين‌ رازی‌، علی‌ بن عبیدالله، الاربعون‌ حديثا، قم‌، 1408 ق‌/ 1988 م‌؛
منزوی‌، خطی‌؛
موسوی‌ خرسان‌، سیدحسن‌، «حياة الشيخ‌ الصدوق‌»، مقدمۀ من‌ لايحضره‌ الفقيه‌، 1401 ق‌/ 1981 م‌؛
نجاشی‌، احمد بن علی، رجال‌، به‌ كوشش‌ زنجانی‌، قم‌، 1407 ق‌/ 1987 م‌؛
نوری‌، حسين‌، مستدرك‌ الوسائل‌، تهران‌، 1382 ق‌/ 1962 م‌؛
يعقوبی‌، احمد بن ابی یعقوب، البلدان‌، ليدن‌، 1982 م‌؛
نيز:

De Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883-1895;
EI2, GAS.

احمد پاكتچی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست