نویسنده (ها) :
فرامرز حاج منوچهری
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بابِل، عَلَمی جغرافیایی که ذکر آن در قرآن کریم در داستان هاروت و ماروت آمده، و در آن به حضور این دو فرشته برای «تعلیم» آدمیان اشاره شده است (بقره/ 2/ 102). بدون توجه به داستان هاروت و مارت، گفتنی است که براساس غالب روایان، این سرزمین که در زمان حضرت سلیمان(ع)، پیامبر بنیاسرائیل (یا ادریس(ع)، ﻧﻜ : سیوطی، 1/ 99)، محل هبوط این فرشتگاه برای آموزش به آدمیان بوده است؛ حائز اهمیت است که مفسران، غالباً تعلیم را به مفهوم آموزش سحر و جادو، یا انگیختن فتنه میان زن و مرد یاد کردهاند (مثلاً طبرسی، 1/ 337؛ بغوی، 1/ 129)، حال آنکه در دستهای از روایت، بابل در واقع همان محل آزمایش این دو فرشته (در برخی روایات 3 فرشته، ﻧﻜ : ثعلبی، 44). به عنوان نمایندۀ فرشتگان در نظر گرفته شده است، تا آشکارگردد که ایشان تا چه حد دارای توان مقابله با شهوت دنیوی هستند (سیوطی، 1/ 97-98). در برخی از روایات چنین مییابیم که پس از عدم موفقیت فرشتگان در آزمایش الهی، بابل به عنوان مکانی برای عذاب دنیوی ایشان در نظر گرفته میشود و آنان تا ابد در میان چاهی در بابل، گرفتار در عذابند، (ﻧﻜ : ثعلبی، 44-45؛ قزوینی، 304؛ حمدالله، 37؛ سیوطی، 1/ 96ﺑﺒ ). براساس رویات یاد شده، بابل به سبب شدت رواج شهوات دنیوی در آن، محلی برای آزمایش الهی و جایگاه عذاب خداوندی است. از سوی دیگر اشارۀ مفسران به سحر ورزی، فتنهانگیزی و اعمال ناشایست این دو فرشته (در برخی روایات، دو کافر: سیوطی، 1-96) در بابل، و نیز روایاتی که در عراق (نامی متأخر و جایگزین برای بابل) را با ثروت و نشانههای فریبندۀ این جهانی وصف میکند (مثلاً ﻧﻜ : همانجا)، و گاه آن را سرزمین سحر و جادو میخواند (طبرسی، 1/ 339؛ ابوعمید، 1/ 218)، چهرهای خاص در از میان سرزمین ترسیم نموده است. شاید همۀ این روایات، بابل سرزمین ملعون نامیده شده است ویا اینکه چرا حضرت علی(ع) از نماز گزاردن در آن خودداری نمودهاند (ابوداوود، 1/ 132؛ صنعانی، 1/ 415؛ ابوعبید، 1/ 218-219). از دیدگاه جغرافی نویسان مسلمان، بابل یکی از اقالیم 7گانه است که در میان دیگر اقالیم جای دارد و غالباً آن را با خونیرث اسطورههای ایرانی یکی دانستهاند (مسعودی، التنبیه...، 35؛ ابوعبید، 1/ 219). برپایۀ روایات، بابل از قدمتی بسیار برخوردار بوده و نخستینبار حضرت نوح(ع) و آن را با آبادان ساخته، و پس از طوفان، در این سرزمین ساکن گشته است و در پی او، اخلاف وی به ساخت شهرها در آن پرداختهاند (یاقوت، 1/ 447؛ برای برخی روایات دیگر، ﻧﻜ : اصطخری، 86، حمدالله، همانجا). از نظر پیشینۀ روایی بابل دومین سرزمینی است که بر روی زمین بنا گشته، و نیز حضرت ابراهیم(ع) در این دیار به آتش افکنده شده است ( اصطخری، همانجا، EI2). این سرزمین که بر پایۀ قصص محل حکومت نمرود، ضحاک و سپس پادشاهان کنعانی بوده (ﻧﻜ : اصطخری، همانجا؛ ابن رسته، 199؛ حمدالله همانجا)، ابنیه، قصرها وبروج بسیار داشته است، چنانکه نمرود با ساختن برجی عظیم میتواند به آسمان برود و خدای ابراهیم را ببیند (مسعودی، مروج...، 2/ 109؛ ثعلبی، 84). سرزمینی که در آثار مفسران، تاریخ نویسان و جغرافیدانان مسلمان، با بابل یکی دانسته شده، در واقع بابل باستانی (شنعار عهد عتیق) است (پیدایش، 10:10؛ 2:11) که دارای پیشینهای بس شکوهمند است و یکی از مهمترین مراکز فرهنگی در تاریخ بشر بهشمار میآید (برای برخی اطلاعات کلی، ﻧﻜ : ERE,II/ 309ff).
مآخذ
ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش محمد محیی عبدالحمید، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، دارالفکر؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401ق/ 1981م؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق/ 1913م؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، 1404ق؛ صنعانی، عبدالرزاق، المنصف، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی، بیروت، دار المعرفه؛ عهد عتیق؛ قرآن کریم؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، 1404ق/ 1984م؛ مسعودی, علی، التنبیه والاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ همو، مروجالذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق/ 1966م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: