اَبوسَلَمه، عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف (ح 22-94 ق / 643-713 م)، از تابعین و محدث و فقیه. آگاهیهای ما دربارۀ وی اندك است. مورخان نام و كنیۀ او را با اختلاف آوردهاند. ابن ابی اویس به نقل از مالك، نام و كنیۀ او را یكی دانسته است (بخاری، 3(1) / 130؛ قس: ابنقیسرانی، 1 / 254). نام او را اسماعیل نیز گفتهاند (نك : ابن عساكر، 9 / 479). وی به جهت انتساب به نیای بزرگش زهرة بن كلاب، زهری نیز خوانده میشد (ابن سعد، 5 / 155؛ بخاری، همانجا). از آنجا كه سن وی را هنگام مرگ 72 سال دانستهاند (ابن سعد، 5 / 157)، احتمالاً وی در حدود 22 ق به دنیا آمده است. ابوسلمه در مدینه پرورش یافت و به همین سبب بخاری (همانجا) نسبت مدنی را برای وی آورده است. پدر ابوسلمه، عبدالرحمن بن عوف (د 31 یا 32 ق) هنگامی كه از جانب پیامبر (ص) فرماندهی گروه اعزامی به دومة الجندل را در شعبان 6 ق عهدهدار شد، پس از اسلام آوردن اَصبَغ ابن عمرو كلبی، رئیس قبیله، با كسب اجازه از پیامبر (ص) تُماضِر دختر اصبغ را به همسری گرفت كه ابوسلمه نتیجۀ همین پیوند است (واقدی. 1 / 560-562). دربارۀ دوران كودكی و جوانی ابوسلمه اطلاع چندانی در دست نیست؛ تنها برادرش مُصعَب یادآور شده كه امّ كلثوم دختر ابوبكر مادر رضاعی ابوسلمه بوده است (وكیع، 1 / 117). از جملۀ صحابۀ رسول اكرم (ص) كه از مشایخ او شمرده شدهاند، میتوان پدرش عبدالرحمن بن عوف، عثمان، طلحه، ابن عباس، انس ابن مالك، عبدالله بن عمر، ابوایوب انصاری، ابوسعید خدری، ابوالدرداء، زید بن ثابت، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، عایشه و ام سلمه را نام برد (نك : ابن سعد، همانجا؛ مزی، 21 / 261-262). در روایت حدیث ابوسلمه را ثقه دانسته و به كثرت حدیث ستودهاند (ابن سعد، همانجا؛ یحیی، 2 / 73؛ عجلی، 499؛ ابنابیحاتم، 2(2) / 94؛ ذهبی، 4 / 289). علاوه بر شهرت وی در روایت حدیث، ابوسلمه یكی از فقهای مشهور روزگار خود نیز محسوب میشده است، به طوری كه حاكم نیشابوری او را یكی از فقهای سبعه بهشمار آورده است (خطیب، 610) و یحیی بن سعید قطان او را هم ردیف فقیهانی چون سعید بن مسیب، عروة بن زبیر، سلیمان بن بشار و یكی از 10 فقیه مدینه شمرده است (ابن عساكر، 9 / 483). اینكه شعبی به فقاهت ابوسلمه اعتراف دارد (نك : همو، 9 / 484) و نیز ابوسحاق شیرازی نام او را در طبقات الفقهاء (ص 44) آورده است و برخی به نقل آراء فقهی او توجه داشته (نك : بسوی، 1 / 558) و فقیه و مجتهدش خواندهاند (نك : ذهبی، 4 / 287)، همه از توانایی او در فقه حكایت دارد (نیز نك : وكیع، 1 / 118). همچنین نقل شده كه او چون زاهدی عابد میزیست (ابن حبان، مشاهیر، 64؛ سمعانی، 6 / 352). ابوسلمه در زمان حكومت سعید بن عاص بر مدینه در 49 ق / 669 م به مقام قضا منصوب شد (ابن سعد، 5 / 155؛ وكیع، 1 / 116) و پس از بركناری سعید بن عاص در 54 ق (نك : ابنعساكر، 9 / 485) ابوسلمه نیز عزل شد و برادر وی مصعب بن عبدالرحمن بر كرسی فضا نشست (ابن سعد، همانجا). تنی چند از ابوسلمه روایت كردهاند كه از آن جملهاند: محمد بن شهاب زهری، یحیی بن سعید انصاری، موسی بن عقبه، هشام بن عروه، ابوبكر بن حزم، شریك بن عبدالله، عامر بن شراحیل شعبی، ابولزنناد، عروة بن زبیر، عطاء بن سائب، سلمة كُهَیل و فرزندش عمر كه در شام به قتل رسید (نك : ابنقتیبه، 139) و نیز سه تن از برادرزاگانش: سعید بن ابراهیم، عبدالمجید بن سهیل، زرارة بن مصعب و همچنین عمر بن عبدالعزیز خلیفـۀ اموی (نك : بخاری، همانجا: مزی، 21 / 262-264؛ ذهبی، 4 / 287- 288). ابوسلمه در زمان خلافت ولید بن عبدالملك در مدینه چشم از جهان فرو بست (ابنسعد، 5 / 157؛ برای اختلاف در سال وفات وی، نك : ابن حبان، ثقات، 5 / 2؛ ابن عساكر، 9 / 486).
مآخذ
ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1372 ق / 1953 م؛ ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآبادد كن، 1399 ق / 1979 م؛ همو، مشاهیر علماء الامصار، به كوشش فلایشهامر، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛ ابن عساكر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، عمان، دارالبشیر؛ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ ابن قیسرانی، محمد بن طاهر، الجمع بین رجال الصحیحین، حیدرآباد دكن، 1323 ق؛ ابوالسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، طبقات الفقهاء، به كوشش خلیل میس، بیروت، دارالقلم، بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الكبیر، حیدرآباد دكن، 1390 ق / 1970 م؛ بسوی، یعقوب بن سقیان، المعرفة و التاریخ، به كوشش اكرم ضیاء عمری، بغداد، 1394 ق / 1974 م؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، الاسماء المبهمة، به كوشش عزالدین علی سید، قاهره، 1405 ق / 1984 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و مأمون صاغرجی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ سمعانی، عبدالكریم بن محمد، الانساب، حیدرآباد دكن، 1386 ق / 1966 م؛ عجلی، احمد بن عبدالله، تاریخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، 1405 / 1984 م؛ مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیبالكمال، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ واقدی، محمد بن عمر، مغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ وكیع، محمد بن خلف، اخبار القضاة، بیروت، عالم الكتب؛ یحیی بن معین، معرفة الرجال، به كوشش محمد مطیع حافظ و عزوه بدیر، دمشق، 1405 ق / 1985م.