نویسنده (ها) :
علی بهرامیان
آخرین بروز رسانی : شنبه 4 آبان 1398 تاریخچه مقاله
جُوَیْریَّةِ بْنِ اَسْماء، ابومُخارِق (ابومِخْراق، یا به قولی: ابو اسماء) (د 173ق / 789م)، محدث و راوی اخبار تاریخی. وی از مـوالی بنـی ضُبَیْعه (خلیفه، الطبقات، 1 / 538؛ نیـز نک : بخاری، التاریخ ... ، 1(2) / 241-242؛ ابن ماکولا، 2 / 569)، از تیرههای قبیلۀ بکر بن وائل بود (نک : سمعانی، 8 / 376). پدرش ابوالمُفَضَّل اسماء بن عُبَید بن مخارق یا مخراق (د 141ق / 758م) از شعبی (د 105ق / 723م) و انس بن مالک (د ح 93ق / 712م) حدیث شنیده بود و تنی چند از محدثان مانند حَمّاد بن سلمه از او روایت میکردند (نک : ابن سعد، 7 / 274؛ بخاری، همان، 1(2) / 55؛ ابن ابی حاتم، 1(1) / 531؛ ابن حبان، الثقات، 4 / 59). در مآخذ موجود به تاریخ تولد جویریه اشارهای نشده است، اما میدانیم که وی از مشهورترین اصحاب نافع (د 117 یا 119ق) بوده (نک : دنبالۀ مقاله)، و از دو شاعر مشهور، ابوصخر کُثَیّر عَزّه (د 105ق) ــ که جویریه وی را دوست خود خوانده (نک : ابوالفرج، 8 / 97) ــ و نُصَیب (د میان سالهای 108-113ق) (نک : ابن سلام، 408) روایت کرده، و از سوی دیگر، موفق به استماع حدیث از انس بن مالک (د ح 93ق) نشده است؛ بنابراین میتوان تولد او را در حدود سالهای 85-90ق حدس زد. گرچه تیرۀ بنی ضبیعه اهل مدینه بودند، اما بیشتر آنان، بعدها در بصره ساکن شدند و محلهای خاص ایشان بود (سمعانی، همانجا). جویریه نیز در عداد اهل بصره شمرده شده است (نک : ابن سعد، 7 / 281؛ خلیفه، همان، 1 / 535، 538؛ ابن حبان، همان، 6 / 153)، گواینکه به مدنی بودن او هم اشاره کردهاند (خلیلی، 1 / 237، 239). به هر حال، به احتمال بسیار، اقامت او در بصره به یکی دو دهۀ واپسین زندگانی وی باز میگردد؛ زیرا گذشته از اینکه اغلب استماع جویریه از شیوخ مدینه بوده (نک : دنبالۀ مقاله)، دستکم دو اشارۀ او، یکی به سعد بن ابراهیم زهری (د 128ق / 746م؛ خلیفه، تاریخ، 2 / 573، 577)، قاضی مدینه در حدود سال 125ق / 743م (نک : طبری 7 / 227؛ نیز نک : خلیفه، همان، 2 / 562؛ برای اصل روایت، نک : وکیع، 1 / 154، 156) و شاعر مدینه، اسماعیل بن یسار (ه م) (نک : ابوالفرج، 7 / 60)، نشان میدهد که در اواخر دورۀ اموی در مدینه بوده است. تاریخ مرگ وی را 174ق / 791م نیز یاد کردهاند (نک : ابن مغلطای، 3 / 259؛ برای تـاریخ 173ق، نک : بخـاری، همان،1(2) / 241-242؛ خلیفه، تاریخ، 2 / 713، الطبقات، 1 / 538؛ ابن حبان، همانجا). گفتنی است که بنابر روایتی منسوب به حضرت صادق(ع)، به مناسبتی، جویریة بن اسماء «زندیق» دانسته شده است (نک : کشی، 179؛ نیز زنجانی، 426؛ شوشتری، 2 / 757)؛ اما گذشته از جنبههای قابل نقد این روایت، به هیچرو معلوم نیست که فرد مذکور در روایت، جویریۀ مشهور باشد. جویریه از شیوخ بزرگ تابعین، مانند نافع و مالک بن انس و عبدالله بن دینار حدیث شنید (بخاری، همان، 1(2) / 242؛ ذهبی، 7 / 318؛ برای فهرستی از شیوخ او، نک : مزی، 5 / 172-173)، اما روایت او از زُهْری (نک : ذهبی، همانجا؛ ابن حجر، 2 / 124-125) از طرق دیگر حدیثی مانند مالک بن انس بوده است (نک : ابنحبان، صحیح، 5 / 462، 6 / 401؛ بیهقی، 1 / 294؛ طبرانی، 23 / 200؛ نیز نک : دارقطنی، 2 / 795؛ ابن ماکولا، همانجا). جویریه یکی از مشهورترین طرق روایت از نافع از عبداللهبن عمر است و او را در طبقۀ چهارم از اصحاب نافع قرار دادهاند (ذهبی، 5 / 96؛ برای اصل روایات، نک : بخاری، صحیح، 2 / 14، 189، 3 / 55، 113، 175؛ مسلم، 5 / 162، 7 / 43؛ ابن ماجه، 1 / 645). مجموعهای از روایات جویریه از طریق نافع از ابن عمر با عنوان «صحیفة جویریه» (یا «نسخة جویریة») رواج داشته است (نک : سمعانی، 5 / 99؛ رودانی، 284؛ نیز نک : رافعی، 1 / 291، 412، 2 / 490، 3 / 415) و نسخۀ شناختهشدهای از آن در کتابخانۀ شهید علی پاشا (شم 539) در استانبول موجود است (نک : GAS, I / 94). مهمترین راوی از جویریه، برادرزادهاش، عبدالله بن محمد (د 231ق / 846 م؛ ذهبـی، 10 / 686؛ مزی، 16 / 44) بود (نک : ابن سعد، 7 / 307) و کسان دیگری چون خواهرزادهاش، سعید بن عامر ضبعی و حجاج بن منهال و یزید بن هارون و وهب بن جریر از او روایت میکردهاند (برای فهرستی از راویان، نک : دارقطنی، همانجا؛ مزی، 5 / 173؛ ابن حجر، همانجا). در منابع رجالی، جویریه را توثیق کرده (احمد بن حنبل، 2 / 551؛ دارمی، 85؛ ابن ابی حاتم، 1(1) / 531؛ ذهبی، 7 / 318) و عفان بن مسلم او را به داشتن «علم کثیر» ستوده، گرچه بنابر نقل وی، جویریه از املای حدیث پرهیز داشته است (ابن سعد، 7 / 281). روایتهای بسیاری از جویریه در زمینۀ حوادث تاریخی سدۀ نخست هجری در دست است و چند تن از اخباریان سدۀ 2 و 3ق، از او روایت کردهاند؛ مانند ابو یقظان (ه م) (مثلاً نک : خطیب، 14 / 26؛ ابن عساکر، 19 / 478، 32 / 274) و ابوالحسن مدائنی (د 225ق؛ مثلاً نک : ابن سعد، 5 / 214؛ بلاذری، 4(1) / 9، 31، 39، جم ؛ طبری، 3 / 240، 241، 313-314، 5 / 332؛ ابن عساکر، 28 / 199). در برخی موارد اندک، به نظر میرسد که جویریه، مشاهدات شخصی خود را روایت کرده است (مثلاً نک : طبری، 7 / 163، 540). در میان اخبار تاریخی منقول از او، که در اغلب موارد دیدگاه مدنـی ـ بصری بـه حـوادث را بـاز میتـابـانند، چنـد مـوضـوع چشمگیرند؛ مانند فضائل خلیفۀ اموی، عمر بن عبدالعزیز (مثلاً نک : خلیفه، تاریخ، 2 / 595؛ ابن سعد، 5 / 334، 344، 366؛ بسوی، 1 / 614، 615، 617؛ ابن عساکر، 8 / 85، 385، 386، 10 / 510، 37 / 45، 48، 45 / 155)، اخبار زبیر و فرزندش، عبدالله (مثلاً نک : بسوی، 2 / 415؛ ابوالفرج، 16 / 302؛ خطیب، همانجا؛ ابن عساکر، 11 / 129، 18 / 416، 28 / 199، 202، 254؛ ذهبی، 1 / 57)، و روایت واقعۀ حرّه (ه م) از شیوخ مدینه (نک : خلیفه، همان، 1 / 289-291؛ طبری، 5 / 495).
مآخذ
ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1959م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباددکن، 1393ق / 1973م؛ همو، صحیح، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1414ق / 1993م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، 1325ق؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، قاهره، 1394ق / 1974م؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابن ماجه، محمد، سنن، بیروت، 1395ق / 1975م؛ ابن ماکولا، علی، الاکمال، حیدرآباد دکن، 1381ق / 1961م؛ ابن مغلطای بن قلیچ، اکمال تهذیب الکمال، به کوشش عادل محمد و اسامه ابراهیم، قاهره، 1422ق / 2001م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1993م؛ احمد ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصیالله عباس، بیروت، 1408ق / 1988م؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1402ق / 1983م؛ همو، صحیح، بیروت، 1401ق / 1981م؛ بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، 1394ق / 1974م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1400ق / 1979م؛ بیهقی، احمد، السنن الکبرى، بیروت، دارالفکر؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق / 1931م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1968م؛ همو، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1966م؛ خلیلی قزوینی، خلیل، الارشاد، به کوشش محمدسعید ادریس، ریاض، 1409ق / 1989م؛ دارقطنی، علی، المؤتلف و المختلف، به کوشش موفق عبدالله، بیروت، 1406ق / 1986م؛ دارمی، عثمان، تاریخ، به کوشش احمدمحمد نورسیف، دمشق / بیروت، دارالمأمون؛ ذهبی، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و حسین اسد، بیروت، 1402ق / 1982م؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی، تهران، 1376ش؛ رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ زنجانی، موسى، الجامع فی الرجال، قم، 1394ق؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 1978م؛ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، 1410ق؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، موصل، 1400ق / 1980م؛ طبری، تاریخ؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1409ق / 1988م؛ مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، 1394ق / 1974م؛ وکیع، محمد، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب؛ نیز: