responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 802

جوانرود


نویسنده (ها) :
امیر حسین مرادخانی
آخرین بروز رسانی :
جمعه 3 آبان 1398
تاریخچه مقاله

جَوانْرود، شهر و شهرستانی در شمال استان کرمانشاه:

شهرستان جوانرود

این شهرستان با 259‘62 تن جمعیت (1385ش)، متشکل از دو بخش مرکزی و کلاشی، چهار دهستان به نامهای پلنگانه، بازان، شروینه و کلاشی، و یک شهر به نام جوانرود، که از شمال به شهرستان پاوه، از شرق به شهرستان کامیاران در استان کردستان، از غرب به ثلاث باباجانی، و از جنوب به شهرستانهای کرمانشاه و اسلام‌آباد غرب (شاه آباد غرب) محدود است (نامه ... ، شم‌ 1356-8؛ اطلس ... ، 160؛ نشریه ... ، استان کرمانشاه).
پیش‌تر جوانرود یکی از بخشهای شهرستان پاوه به شمار می‌رفت، اما در 1368ش از این شهرستان جدا، و به شهرستانی با مرکزیت شهر جوانرود و متشکل از 3 بخش مرکزی، ثلاث باباجانی و روانسر بدل شد؛ پس از چندی نخست در خرداد 1381 بخش ثلاث باباجانی و سپس در آذر 1383 بخش روانسر از این شهرستان جدا، و هر کدام به شهرستان بدل شدند (نامه، شم‌ 1461-8).
زمینهای این شهرستان کوهستانی و رشته‌کوههای زاگرس بخشهای وسیعی از آن را پوشانیده است. کوههای ملکشاه (370‘2 متر)، زیانی میانی (362‘2 متر)، بندگز (242‘2 متر) و قلعۀ انوشیروان (135‘2 متر) از مهم‌ترین کوههای این شهرستان است ( فرهنگ جغرافیایی کوهها ... ، 2 / 278، 291، 299، 309). از این کوهها، رودخانه‌هایی چند سرچشمه می‌گیرند که رودخانه‌های دائمی لیله (لیلا) و یکی از ریزابه‌های آن به نام جوانرود یا بالاخان از آن جمله‌اند. رودخانۀ لیله که خود یکی از شاخه‌های رودخانۀ سیروان است، از دامنه‌های کوه بندگز واقع در بخش مرکزی جوانرود سرچشمه گرفته، پس از عبور از چندین روستا با رودخانۀ بالاخان یا جوانرود در غرب روستای علی تلاقی پیدا می‌کند و سپس به رودخانۀ سیروان می‌پیوندد و سرانجام در خاک عراق به سد دربندنجان می‌ریزد (افشین، 1 / 248-249).
اقتصاد این شهرستان بر پایۀ دامداری استوار است؛ این امر به سبب وضعیت خاص منطقه و زندگی عشایری رایج در آن و فاصلۀ کوتاه مناطق گرمسیر و سردسیر از یکدیگر است. در شهرستان جوانرود به سبب ویژگیهای خاص طبیعی، کشاورزی رونق چندانی ندارد و باغداری به صورت محدودی انجام می‌شود. محصولاتی چون گندم، جو، بنشن، گیاهان علوفه‌ای، تره‌بار و انواع میوه‌ها، عمده‌ترین محصولات کشاورزی و باغی این شهرستان است. زندگی عشایری موجب رونق صنایع دستی در این شهرستان شده است که گلیمهای عشایری با طرحهای کردی و جاجیمهایی مرغوب و کم‌نظیر از آن جمله‌اند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 45 / 71-72).
بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت این شهرستان را طوایف کوچنده‌ای از ایل جوانرود تشکیل می‌دهند که مهم‌ترین آنها طوایف ولدبیگی، درودی، باباجانی، قبادی، ندری، کلانی، تایجوری، منوچهری، میرکی، علی‌آقایی، ملایی، نقده و بیگزادگان (ایل جوانرود) هستند (نامه، شم‌ 1356-8).
مردم این شهرستان به زبان کردی با گویشهای اورامی و جافی گفت و گو می‌کنند و سنی شافعی مذهب‌اند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 45 / 71).

شهر جوانرود

این شهر که مرکز شهرستان جوانرود است، در °46 و ´29 عرض شمالی و °34 و ´48 طول شرقی در ارتفاع 300‘1 متری از سطح دریا، در دره‌ای که از جانب شمال و شمال باختری کوههای گرده‌برگیر (950‘1 متر) و چاه‌آغلی (500‘1 متر) آن را دربرگرفته است، جای دارد (همان، 45 / 72).

پیشینۀ تاریخی

با توجه به بافت عشایری این منطقه و عدم شکل‌گیری مراکز جمعیتی شهری تا چند سده پیش، از تاریخ آن آگاهی چندانی در دست نیست؛ اما با این وجود آثار به دست آمده در تپه‌های چهارگانۀ موش و غار مرکولیان در محدودۀ این شهرستان، دیرینگی سکونت انسان در آن به دورۀ پیش از تاریخ می‌رسد (مرادی، 191). ظاهراً برای نخستین بار حمدالله مستوفی در سدۀ 8 ق / 14م، از این شهر با نام الانی یاد کرده است. بنا بر گزارش او، الانی یکی از شهرهای عمدۀ کردستان بوده که از عمران و آبادانی و آب و هوای خوش و آبهای فراوان و چمن زارهای سرسبز و شکارگاههای خوب برخوردار بوده است (ص 107).
درسدۀ 9ق / 15م، جـوانـرود درقلمـرو حکام‌اردلان ــ از‌حکام محلی کردستـان ــ قرار داشت. در 900ق / 1495م مأمون بیگ از حکام اردلان متصرفات خود را میان پسرانش بگه‌بیگ، سرخاب بیگ و محمدبیگ تقسیم کرد. از این میان جوانرود در شمار نواحی تحت قلمرو سرخاب بیگ قرار گرفت (بدلیسی، 119؛ قاضی، 28-29؛ مردوخ، 316-317).
در 1067ق بـه روزگـار سلطنت شـاه‌ عبـاس دوم ‌صفوی (سل‌ 1052-1077ق / 1642-1666م)، برای نخستین بار از جوانرود به عنوان بلوکی مستقل در شمار بلوکات کردستان نام برده شده است. در آن تاریخ پس از مرگ سلیمان خان اردلان، بنا به فرمان شاه عباس دوم، در رأس هر یک از این نواحی شش‌گانۀ کردستان یکی از پسران یا بستگان نزدیک سلیمان خان قرار گرفتند. از این میان جوانرود به صفی‌خان سلطان واگذار شد و همۀ امرای کردستان مکلف بودند اطاعت و انقیاد کلب‌علی خان پسر بزرگ سلیمان خان را که بر سنه‌دژ (سنندج امروزی) و مضافـات آن حکـومت داشت، بپذیرند (نک‌ : مردوخ، 333-334). صفی‌خان سلطان در محل صفی‌آباد واقع در 10 کیلومتری شرق جوانرود قلعه‌ای بنا کرد (سلطانی، 57). در روزگار افشاریه و تا اواخر دورۀ زندیه، حکومت جاف و جوانرود در دست برادر و فرزندان درویش سلطان بود (همانجا).
در 1224ق / 1809م، امان‌الله خان بزرگ والی کردستان قلعه‌ای در محل شهر جوانرود کنونی بنا کرد و بزرگان طوایف را جمع نمود و در آنجا اسکان داد و یک حمام و مسجد نیز در آن محل احداث کرد. وی در جانب شرقی قلعه به فاصلۀ 100 قدمی آن استخری ساخت که از نهرهایی که از کوهستان نزدیک قلعه جاری بود، آب به آن وارد می‌شد و از آن استخر آب به میان قلعه می‌رفت و حوضهای درون قلعه را پر می‌کرد. در قسمت شمالی قلعه نیز باغ میوه‌ای احداث نمود، اما این قلعه و باغ اندک اندک رو به خرابی گذاشت تا آنکه در دورۀ ناصرالدین شاه، میرزا نصرالله‌خان سرتیپ مهندس، مأمور بنای قلعه‌ای در نزدیکی آن قلعه شد که بر اثر بی‌مبالاتی، بنای قلعه ناتمام ماند و مصالح به کار رفته در ساختمان نیمه‌کارۀ آن توسط اهالی به یغما رفت (نک‌ : سنندجی، 47-48؛ اعتمادالسلطنه، 4 / 2377-2378).
در دورۀ قاجاریه بلوک جوانرود 8×6 فرسنگ وسعت داشت و مرکز آن به قلعه موسوم بوده که در وسط این بلوک قرار داشته است. بلوک جوانرود با 120 پارچه آبادی از جانب غرب به نواحی شهرزور، از شرق به ناحیۀ روانسر، از شمال به ناحیۀ اورامان، و از جنوب به ناحیۀ ذهاب و کرمانشاه محدود بوده، و در عهد ناصری حدود 20 هزار تن جمعیت داشته است. با توجه به تنوع محصولات کشاورزی آن، این محصولات کفاف جمعیت آن را نمی‌داده است و از ماهی دشت کرمانشاه و دیگر نواحی، محصولات کشاورزی به آنجا وارد، و در مقابل میوه‌هایی همچون گردو، توت، گز انگبین، سقز، انچوچک و کتیرا صادر می‌شده است. عسل آن معروف به شاه بدرم از کیفیت و معروفیت فراوانی برخوردار بوده است. بلوک جوانرود دارای دو مسجد و 4 خانقاه بوده است که بیشتر متعلق به‌طریقۀ نقشبندیه‌ بودند (نک‌ : سنندجی، 47-49؛ اعتمادالسلطنه، همانجا).

مآخذ

اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383ش؛
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة‌البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛
افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1372ش؛
بدلیسی، شرف‌الدین، شرف‌نامه، تهران، 1343ش؛
حمدالله مستوفی، نزهة‌القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛
سلطانی، محمدعلی، جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان، تهران، 1370ش؛
سنندجی، شکرالله، تحفۀ ناصری، به کوشش حشمت‌الله طبیبی، تهران، 1366ش؛
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1373ش؛
فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379ش؛
قاضی، محمد شریف، زبدة التواریخ سنندجی، به کوشش محمد رئوف توکلی، تهران،1379ش؛
مرادی، یوسف، سیمای میراث فرهنگی کرمانشاه، تهران، 1382ش؛
مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، تهران، 1379ش؛
نامه‌های فرمانداری، شهرستان جوانرود به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛
نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، معاونت سیاسی وزارت کشور، تهران، 1385ش.

امیرحسین مرادخانی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 802
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست