اِستانبول \ estanbu(o)l\ ، نُيز اِسلامبول، شهر
و استانُي در ترکُيه. شهر استانبول بزرگترُين شهر و مهمترين مركز
اقتصـادُي، بازرگانـُي، صنعتـُي، فـرهنگـُي ـ هنـرُي و
جهانگردُي تركُيه، و مركـز استان استانبول است. اُين شهر تارُيخُي
مدتها پاُيتخت امپراتورُيهاُي بُيزانس (روم شرقُي) و
سپس عثمانُي (تا ۲ ربُيعالاول ۱۳۴۲ق/
۱۳ اكتبر ۱۹۲۳م) بود.
نامگذارُي
نخستُين نام اُين شهر، با
استناد به نوشتۀ پلُينُيوس (پِلُينُي)، لوگُس[۱] ُيا
لوکُس[۲] بوده است («دانشنامۀ مُيهن[۳]»، V/ 3797؛ PR, V/
1127)؛ اما كهنترُين
و معروفترُين نام آن بُيزانتُيون (بوزانتُيُن) است كه از
واژۀ تراكُيهاُي بوزاس (ُيا بُيزاس ُيا وُيزاس)
گرفته شده است (İA, 1142).
بوزاس، پسر ُيكُي از نُيمهخداُيان
(همانجا)، فرمانروا و بنُيادگذار مهاجرنشُين ُيونانُي
مِگارا («دانشنامۀ مُيهن»، همانجا؛ دُيودُروس، 497؛ سامُي، 878؛ کاُيرا،
18) بود كه در محلُي كه كاخ توپكاپُي امروزه در آنجا قرار دارد،
اقامت گزُيد و در آنجا، در ۶۶۰ قم شهرُي بنا کرد
كه به نام او بوزانتُيُن (بُيزانتُيون ُيا بُيزانتُيوم)
نامُيده شد («دانشنامۀ مُيهن»، İA، همانجاها؛
نُيز نک : PR, V/ 1158).
در نوشتههاُي مورخان و جغرافُينگاران
ُيونانُي مانند هرودت (pp. 289-291, 345)، گزنفن (pp. 17, 25-33, 103, 373) و استرابن (pp. 269, 407, 445) بارها از بُيزانتُيوم
ُياد شده است. هنگامُي كه در ۱۹۶م سِپتُيمُيوس
سِوِروس، امپراتور روم، اُين شهر را تصرف كرد، آنجا را به نام پسرش
آنتونُيوس ــ كه بعدها، با عنوان كـاراكـالا، امپـراتـور روم شـد ــ
آنتـونُيـا ُيـا آنتـونُينـا نـامُيـد (PR,
VII/ 964؛ İA، همانجا؛ «دانشنامۀ مُيهن»،
V/ 3801؛ کاُيرا، همانجا)، اما اُين نام دُيرُي
نپاُيُيد. پس از آنکه كنستانتُينوس (قسطنطُين) ُيکم،
امپراتور روم، آُيُين مسُيحُيت را پذُيرفت، به تقوُيت
و گسترش آن همت گماشت (طبرُي، ۱/ ۵۸۱؛ مسعودُي،
التنبُيه...، ۱۳۷). به همُين سبب، وُي با
مخالفت فرماندهان بتپرست رومُي روبهرو شد (رفُيق،
۴۶۳)؛ از اُينرو تصمُيم به تغُيُير پاُيتخت
گرفت و سرانجام بُيزانتُيون را، كه از نظر نظامُي، اقتصادُي،
بازرگانُي و دسترسُي به راههاُي ارتباطُي اهمُيت بسُيار
داشت، به پاُيتختُي برگزُيد. در ۱۱ مۀ
۳۳۰، طُي مراسم با شكوهُي پاُيتخت به اُين
محل انتقال ُيافت و نام رسمُي بُيزانتُيون به رم دوم و
سپس به رم جدُيد بدل شد كه در مكاتبات كلُيساُيُي بُيشتر
بهكار مُيرفت و ساكنان آن را رُمانُي (در لاتُين) و رُماُيوُي
(در ُيونانُي) مُينامُيدند (PR, VII/
963-964؛ İA، همانجا؛ «دانشنامۀ مُيهن»،
V/ 3797). همچنُين اُين شهر به رمِ بُيزانس نُيز
شهرت داشته است (İA، همانجا).
پس از درگذشت امپراتور كنستانتُينوس،
به ُياد و افتخار او اُين شهر را كنستانتُينوپولُيس نامُيـدند
(«دانشنامۀ مُيهن»، همانجا). عربها اُين واژهها را بهصورت قسطنطُينُيه
(مسعودُي، همان، ۱۳۸، جم ؛ طبرُي، ۳/
۶۰۲، جم ؛ بلاذرُي، ۱۳۵؛ دُينورُي،
۱۸)، و نُيز نام پُيشُين آن، ُيعنُي بُيزانتُيوم،
را بهصورت بزنطُيه و بوزنطُيا (ابنخردادبه، ۹۳؛ مسعودُي،
مروج...، ۳۱۱؛ ابوالفدا، ۲۱۲) آوردهاند.
مردم شهر کنستانتُينوپولُيس براُي راحتُي، آن را تنها پولُيس
مُينامُيدند. ُيونانُيان، با افزودن پُيشوند استُين
ُيا استِن به واژۀ پولُيس، آن را استُينپولُيس ُيا استِنپولُيس
نامُيدند که به معنُي «در شهـر» ُيـا «بـه شهـر» است (EI 1, 867؛
«دانشنـامـۀ مُيهن»، همانجا؛ İA, 1142-1143؛
PR, VII/ 965). مسعودُي، به نقل از رومُيها و ُيونانُيها،
آن را بولِن و استنبولن نوشته است ( التنبُيه،
۱۳۸-۱۳۹). اُين نام بهتدرُيج
به صورتهاُي استُيمبُلُي، ستمبول، اسدانبول («دانشنامۀ مُيهن»،
همانجا؛ EI 2, 224)، و استنبول (ابناثُير،
۳۳۰؛ آقسراُيُي، ۷۱) خوانده شد و امروزه
نام و تلفظ رسمُي آن در كشور تركُيه، استانبول[۴] است.
استان استانبول
اُين استان که در دو شبهجزُيرۀ قوجا
اُيلُي در شرق، و چاتالجا در غرب، در دو سوُي تنگۀ
بُسفُر واقع شده است («دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3766؛ «دانشنامۀ جدُيد[۵]...»، 1530)،
در ´۱ °۲۸ تا ۵۵ °۲۹ طول شرقُي
و´۲۸ °۴۰ تا ´۳۳ °۴۱ عرض شمالُي
قرار دارد («دانشنامۀ مُيهن»، V/ ۳۷۶۵) و ارتفاع متوسط آن
از سطح درُيا ۱۲۰ متر است («دانشنامۀ جدُيد»،
همانجا). اُين استان از شرق و جنوب شرق به استان قوجااُيلُي،
از غرب به استان تكُيرداغ، از جنوب به درُياُي مرمره، و از سمت
شمال و شمال غرب، بهترتُيب به درُياُي سُياه و استان
قِرخلاراُيلُي محدود مُيشود («دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3766،
نقشه).
سُيماُي طبُيعُي
استان استانبول در بخش شرقُي
حوضۀ درُياُي مرمره، مُيان مجموعهاُي از پشتهها، زمُينهاُي
جلگهاُي و درههاُيُي قرار دارد كه آبهاُي روان آنها را
اُيجاد كردهاند. بُيشتر اُين زمُينها بهصورت تپههاُي
كمارتفاع هستند و به دورانهاُي مختلف زمُينشناسُي تعلق دارند.
فرورفتگُي بسفر بر اثر فشارهاُيُي كه بخش اروپاُيُيِ
آن را بهسمت جنوب و بخش آسُياُيُي را بهسمت شمال متماُيل
ساخته، اُيجاد شده است؛ همچنُين درُياُي مرمره و «خلُيج»
(شاخ زرُين[۶]) نُيز با فرورفتگُيهاُي بزرگ دوران
دوم بهوجود آمدهاند. به اُين ترتُيب، «خلُيج» در اُيجاد
و گسترش شهر استانبول جاُيگاه مهمُي داشته است (همان، V/ 3766؛
«دانشنامۀ ترک[۷]»، 344).
بُيشتر كوههاُي استانبول كمارتفاع
هستند. از مهمترُين ارتفاعات استانبول مُيتوان به بلندترُين نقطۀ شهر
استانبول، ُيعنُي کوه آُيدوس (۵۳۷ متر)، و
بلندترُين نقطۀ استان، ُيعنُي بِشپُينار تپه (۹۲۶
متر؛ «دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3767، نمودار)، اشاره کرد.
استان استانبول در حوضۀ آبگُير
درُياُي مرمره قرار دارد و ۲۴٪ از مساحت اُين
حوضه را تشكُيل مُيدهد. اگرچه شراُيط اقلُيمُي به
فراوانُي آب اُين حوضه ُيارُي مُيكند، با اُين
همه، رودها عموماً كوتاه، در تابستانها خشك، و در بهار پرآب هستند. مهمترُين
رودخانههاُي استان اُينها هستند: اِسترانجا، سازلُي دره، قرهسو،
سارُيسو، گوكسو و چند رودخانۀ كوچك دُيگر (همان، V/ 3767-3768).
درُياُي سُياه در شمال
و درُياُي مرمره در جنوب استان استانبول قرار دارند. ساحل درُياُي
سُياه در اُين منطقه عموماً دندانهدار است، ولُي ساحل مرمره
برُيدگُيهاُي كمترُي دارد. تنگۀ بسفر (ه م) و
«خلُيج» و دو درُياُي ُيادشده خط ساحلُي ممتدُي
را تشكُيل مُيدهند (همان، V/ 3770).
درُياچۀ آب شُيرُين
ترکوس، در ۵۰ كُيلومترُي شمال غربُي شهر استانبول،
بخش بزرگُي از آب اُين شهر را تأمُين مُيکند. دو درُياچۀ چكمجۀ بزرگ
و كوچك نُيز در غرب استانبول قرار دارند (همان، V/
3769-3770).
پوشش گُياهُي استانبول بُيشتر
از نوع گُياهان مدُيترانهاُي است که در هر دو سوُي
بسفر، جزاُير مرمره و نُيز سواحل درُياُي سُياه مشرف
به استانبول دُيده مُيشود و شامل درختان بلوط، صنوبر، چنار و
نارون است (همان، V/ 3790). جنگلهاُي سواحل درُياُي سُياه
بُيشترُين پوشش گُياهُي منطقه را تشكُيل مُيدهند
(«دانشنامۀ جدُيد»، 1531).
آب و هواُي استانبول متغُير
است و اُين منطقه محل گذار مُيان آب و هواُي درُياُي
سُياه و مدُيترانه بهشمار مُيآُيد. در استانبول ۳
نوع آب و هوا دُيده مُيشود. در اُين مُيان، شراُيط
جوُياُي كه از جانب شمال، منطقه را تحت تأثُير قرار مُيدهد،
عمومُيت دارد و شراُيط اقلُيمُي درُياهاُي مدُيترانه
و سُياه از ُيكسو، و اقلُيم شبهجزُيرههاُي بالكان و
آناتولُي از سوُي دُيگر، بر اُين استان تأثُير دارند؛ از
اُين رو، تابستانهاُي آن گرم و خشك، و زمستانهاُيش ملاُيم
و پرباران است. گفتنُي است که نقاط گوناگون شهر نُيز از لحاظ آب و هوا
متفاوتاند؛ چنانکه نواحُي مرتفع کنار تنگۀ بسفر در
تابستانها خنکاند و هواُي ناحُيۀ کرانۀ درُياُي
مرمره در زمستانها ملاُيم است (İA, 1140 ؛ «دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3789-3790).
استانبول از نظر زُيباُيُيهاُي
طبُيعُي ُيكُي از مناطق كمنظُير تركُيه و جهان
است. هواُي مناسب، موقعُيت جغرافُياُيُي وُيژه
و فراوانُي منابع آبْ اُين منطقه را به ُيكُي از نقاط زُيباُي
جهان تبدُيل ساخته است. اگرچه افزاُيش جمعُيت، تخرُيب
و آلوده ساختن محُيط زُيست در سالهاُي اخُير، و نُيز
از مُيان رفتن منابع آب و صنعتُي شدن، خطر بزرگُي است كه
اُين زُيباُيُيها را تهدُيد مُيكند، استانبول
همچنان موقعُيت خود را حفظ كرده است. اُين مناظر و تفرجگاهها به
دو قسمت آسُياُيُي و اروپاُيُي تقسُيم مُيشود
(همان، V/ 3776-3782).
استان استانبول از نظر منابع زُيرزمُينُي
چندان غنُي نُيست. بزرگترُين ذخاُير خاك پوكۀ ترکُيه
در استانبول قرار دارد. از دُيگر كانُيها، منگنز، خاك چُينُي،
لُيگنُيت، كوارتزُيت، مواد خام تهُيۀ سُيمان
و بنتونُيت را مُيتوان نام برد. ۳/ ۶٪ از درآمد
خالص تركُيه از معدندارُي و استخراج فلزات مهم استانبول بهدست
مُيآُيد («دانشنامۀ جدُيد»، 1533؛ «دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3775).
شهر استانبول
پُيشُينۀ تارُيخُي
كندوكاوهاُي متعدد، در ناحُيهاُي
كه شهر استانبول در آن بنا شده است، نشان مُيدهد كه اُين محل
از دورۀ دُيرُينهسنگُي ــ كه عمر آن را از
۱۰۰ هزار تا ۳۵ هزار سال پُيش از مُيلاد
نوشتهاند ــ مسكون بوده است. كهنترُين اُين زُيستگاهها در
محدودۀ چكمجۀ كوچك (كوچوك چكمجه) در ۲۰ كُيلومترُي شمال
غربُي استانبول كنونُي در غارِ ُيارُيم بورگاز قرار دارد
(همان، V/ 3797-3798).
نخستُين ساكنان دوران تارُيخُي
استانبول مردمُي از نژاد هندواروپاُيُي بودند كه در شرق شبهجزُيرۀ
بالكان مُيزُيستند (İA, 1144).
در حدود ۱۲۰۰قم، آنگاه كه اُيلرُياُيُيهاُي
اروپاُيُي ُيونانُيان را از سرزمُين خود بُيرون
راندند، ُيونانُيها بهسوُي آناتولُي رهسپار شدند. گروهـُي
از آنان، ازجملـه تراكُيها ــ نخستُيـن سـاكنـان استـانبـول ــ سپس
فـرُيگُيها و بُيثـونُيهـا (بُيتُينُياُيُيها)،
در استانبول و اطراف آن اقامت گزُيدند (İA، همانجا؛ «دانشنامۀ مُيهن»،
V/ 3798-3799). از ۷۵۰ تا ۵۵۰ قم سُيل
مهاجرت از سرزمُين اصلُي ُيونـان بهسـوُي آناتولـُي
ادامـه داشـت. مِـگـارهـا (مِگـاراُيُيهـا) ــ از مـردم ُيـونـان
ــ در جسـتوجوُي سرزمُينُي جدُيد،
در۶۸۰ قم خالکِدون (كادُيكوُي امروزُي؛
همان، V/ 3799) را در بخش آسُياُيُي استانبول بنا كردند. چندُي
بعد گروهُي از مگارها، به رهبرُي بوزاس، در ۶۶۰ قم
هستۀ نخستُينِ شهر استانبول را بر فراز تپهاُي مشرف به درُياُي
مرمره و خلُيج شاخ زرُين، در بخش اروپاُيُي پُي
افكندند (İA, 1145؛
«دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3800).
در ۵۱۳ قم دارُيوش
بزرگ براُي تصرف تراكُيه و نُيز سركوب سكاها به سرزمُين
آنان لشكر كشُيد (هرودت، ۲۶۵؛ پُيرنُيا، اُيران...،
۵۹۳). وُي از روُي پلُي كه در استانبول بر
روُي بسفر ساخته شده بود، گذشت. به فرمان دارُيوش بر كرانۀ بسفر
دو ستون سنگُي برپا ساختند. بر روُي ُيكُي از آنها به خط
و زبان ُيونانُي و بر دُيگرُي به خط سرُيانُي
نام اقوام مختلفُي كه در اُين لشكركشُي شركت داشتند، نوشته
شد (هرودت، ۲۷۰). دارُيوش شهرهاُي بزرگ و كوچك
منطقۀ تراكُيه، ازجمله استانبول، را به اطاعت درآورد (همو،
۲۷۱-۲۸۹).
پس از درگُيرُيهاُي
متعدد، ُيونانُيها براُي تقوُيت بنُيۀ دفاعُي
خود و نُيز تأمُين استقلال و آزادُي شهرهاُي ُيونانُي
واقع در جزاُير درُياُي اژه و آناتولُي اتحادُيهاُي
تشكُيل دادند كه مركز آن در جزُيرۀ دِلُس بود.
رهبرُي اُين اتحادُيه با آتن بود. ناوگان درُياُيـُي
اُين اتحادُيه توانست سواحـل تراكُيه را از اُيرانُيها
بازپس گُيرد و در حدود ۴۱۰-۴۰۹قم
ادارۀ بغازها و خالکدون بهدست آتنُيها افتاد («دانشنامۀ مُيهن»،
همانجا؛ اُمستِد، ۳۵۹). در ۴۰۸قم آتنُيها
بُيزانتُيون و خالکدون را محاصره كردند (اومار، 33). در سالهاُي
۳۸۹- ۳۸۶ قم جنگ مُيان آتن و
اسپارت در آناتولُي و تراكُيه بار دُيگر شروع شد. فرمانده آتنُيها
به استانبول آمد و با مستقر ساختن ناوگان آتن در بسفر، ادارۀ آنجا
را بهدست گرفت (همو، 81-82).
پس از تشكُيل دولت مقدونُيه،
فُيلُيپ مقدونُي استانبول را محاصره کرد، اما به گشودن آن
موفق نشد («دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3801). در ۳۱۸قم ُيكُي از
سرداران اسكندر بُيزانتُيون را تصرف كرد (اومار، 118). در دورۀ تسلط
سرداران اسكندر بر متصرفات وُي، استانبول ُيكُي از مراكز مهم
تجارُي محسوب مُيشد («دانشنامۀ مُيهن»، همانجا). در
۲۸۰قم، در جرُيان مهاجرت گالاتها از شمال اروپا به
جنوب شرقُي آن، گروهُي نُيز به بُيزانتُيون تاختند
(اومار، 141).
دولت روم بُيـزانتُيون را،
بـهعنوان دولتشهر، خودمختار شناخت و از آنجا در برابر هجوم تراكُيها
دفاع كرد («دانشنامۀ مُيهن»، همانجا)، اما امپراتور روم در ۷۲م به
خودمختارُي بُيـزانتُيون پاُيان داد و آنجـا را بـه اُيالت
بُيثـونُيا (بُيتُينُيا) ـ پُنتُس ضمُيمه ساخت
(اومار، 233). در ۱۹۳م امپراتور روم ُيكُي از
فرماندهان رومُي در شرق امپراتورُي را كه داعُيۀ حكومت
داشت، سرکوب كرد و بُيزانتُيون را نُيز وُيران ساخت (همو،
240-241)، اما پس از چند سال به درخواست پسرش اجازه داد آن را بازسازُي
کنند (همانجا). در سدۀ ۳م، گوتها به شبهجزُيرۀ بالكان و نُيـز
بـه بُيزانتُيون حملـه كردنـد (همو، 257). بحران سُيـاسُي
ـ اقتصادُي بخش غـربـُي امپـراتورُي روم از ُيك سو، و
گسترش حجم مبادلات بازرگانُي از سوُي دُيگر، در سدۀ
۳م موجب پُيشرفت و گسترش بُيزانتُيون شد («دانشنامۀ مُيهن»،
همانجا).
در دوران امپراتورُي كنستانتُينوس
(قسطنطُين)، بُيزانتُيون، خالکدون و اسکوتارُي (اسكودار) به
اطاعت از وُي گردن نهادند (اومار، 267؛ گُيبون،
۴۱۲). با اُين پُيروزُي، اندُيشۀ
انتقال پاُيتخت از غرب به شرق امپراتورُي روم بار دُيگر تقوُيت
شد. نخست نُيكُمِدُِيا (ازمُيت) براُي پاُيتختُي
در نظر گرفته شد، اما سرانجام بُيزانتُيون، با توجه به موقعُيت
جغرافُياُيُي، زُيباُيُي، امنُيت و ثروتُي
كه داشت، به پاُيتختُي برگزُيده شد (اومار، 268؛ گُيبون،
۴۱۹). پس از رسمُيت ُيافتن دُين مسُيحُي
(همو، ۵۰۵)، بر اهمُيت و اعتبار بُيـزانتُيون افـزوده،
و اُين شهر مهمترُين مركز فرهنگـُي ـ هنرُي و سُيـاسـُي
ـ اقتصـادُي جهـان مسُيحُيـت شد («دانشنـامـۀ مُيهـن»،
VI/ 3886). پس از تجزُيۀ امپراتورُي روم به دو بخش
شرقُي و غربـُي در ۳۹۵م، اُين شهر مركز
امپراتورُي روم شرقـُي (بُيزانس) شد (اومـار، 281-282؛ İA, 1146).
در سدۀ ۵ م سُيل
مهاجرت اقوام گوناگون، مانند گوتها و هونها كه امپراتورُي را تهدُيد
مُيكردند، ادامه داشت. تئودُسُيوس دوم، بـراُي جلـوگُيرُي
از تخـرُيب شهـر و مقـابلـه بـا آن اقـوام، امكانات دفاعُي شهر را
افزاُيش داد و آنجا را با باروهاُي جدُيد محصور ساخت (همانجا؛ رانسُيمان،
35). در سدۀ ۶ م بُيزانس، بهوُيژه شهر جدُيد، صحنۀ رقابت
و برخورد گروههاُي مختلف مذهبُي شد كه به سبزها و آبُيها شهرت
داشتند («دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3804). اُين شهر در دورۀ امپراتورُي
ُيوستُينُيانوس (ژوستُينُيَن) در اوج ترقُي
(رانسُيمان، 36)، و مركز تجارت اروپا و آسُيا بود («دانشنامۀ مُيهن»،
همانجا).
در طول جنگهاُي اُيران و
روم در دورۀ هراكلُيوس، خسروپروُيز كه از پُيروزُيهاُي
رومُيان نگران شده بود، در ۶۲۶م سردار خود شاهُين
را مأمور محاصرۀ شهر بُيزانتُيون ساخت و توصُيه كرد كه با اتحاد با
آوارها آنجا را تسخُير کند (طبرُي، ۲/ ۱۸۲؛ پُيرنُيا،
تارُيخ...، ۲۲۴؛ رانسُيمان، 40)، اما اُيرانُيها
در اُين محاصره و حمله موفقُيتُي كسب نكردند.
با ظهور دُين اسلام و لشكركشُيهاُي
مسلمانان به روم، عصر جدُيدُي در تارُيخ منطقه و نُيز
شهر بُيزانتُيون، كه بعدها قسطنطنُيه نامُيده شد، پدُيد
آمد. مسلمانان ۳ بار تا سدۀ ۴ق/ ۱۰م آنجا را محاصره كردند (مسعودُي، التنبُيه،
۱۴۰). در حدود سال ۴۸۳ق/
۱۰۹۰م اتحـاد مُيـان چكـابُيك (چغـابُيك)،
امُير ازمُير، و پِچِنِگهاُي بـالكان، كـه هدفشان تسلط بر قسطنطنُيه
بود، اُين شهر را تهدُيد مُيكرد (ُيوجل، 218-219). اما
امپراتور آلكسُيوس كُمنِنوس پچنگها را شكست داد و چكابُيك نُيز
به ازمُير بازگشت (همانجا).
در جنگهاُي صلُيبُي نُيز
گهگاه به قسطنطنُيه حمله مُيشد. امپراتور اُيساكُيوس
(اسحاق) دوم (حك : ۵۸۱-۵۹۱ ق/
۱۱۸۵-۱۱۹۵م) توسط برادرش، آلكسُيوس
سوم، از سلطنت خلع شد (رانسُيمان، 54). پسر اُيساكُيوس براُي
جلب كمك به غرب اروپا رفت. غـربُيها نُيـز فرصت را غنُيمت
شمـردند و نُيروهاُيُي را كـه بـراُي چهارمُين لشكركشُي
صلُيبُي آمـاده ساختـه بـودند، بهسوُي قسطنطنُيه هـداُيت
كـردند و اُيسـاكُيـوس و سپس پسرش را بـار دُيگر بر تخت
نشاندند (همانجا؛ «دانشنامۀ دُيانت[۸]...»، 239)، اما مردم شهر در ۶۰۱
ق/ ۱۲۰۴م شورُيدند و در پُي آن لاتُينها
(صلُيبُيـان) شهـر را تسخُير، و آنجا را غارت كردند و سوزاندند.
در پُي اُين ماجرا دولتُي لاتُينُي در آنجـا تشكُيل
شد (رانسُيمـان، 54-55). در دوران حاكمُيت لاتُينها، بر اثر فقر و
بُيمارُي از جمعُيت شهـر كـاسته شد. سرانجام در
۶۵۹ ق/ ۱۲۶۱م امپـراتور مُيخـائُيل
پالاُيُلُگـوس قسطنطنُيـه را تسخُير كرد (همو، 57) و اُين
شهر بار دُيگر پاُيتخت امپراتورُي بُيزانس شد («دانشنامۀ دُيانت»،
همانجا).
در اواخر سدۀ ۷ق/
۱۳م با هجوم مغول و نبرد كوسهداغ حكومت سلجوقُيان آسُياُي
صغُير منقرض (ُيوجل، 172)، و پس از آن، امُيرنشُينهاُي
ترك در قلمرو سلجوقُي تشكُيل شد. اُين امُيرنشُينها
روزبهروز قلمرو خود را، بهوُيژه در آناتولُي غربُي، توسعه مُيدادند.
به اُين سبب دولت بُيزانس براُي محدود ساختن تـوسعهطلبـُي
تـركها از سـربازان مـزدور كاتالان كمك خواست («دانشنامۀ دُيانت»،
240). كاتالانها در مصاف با تركها شكست خوردند و به انتقام اُين شكست
قسطنطنُيه را غارت كردند (رانسُيمان، 58؛ «دانشنامۀ مُيهن»،
V/ 3809).
در پُي تسلط مغولها بر آسُياُي
صغُير، طواُيف دُيگرُي از تركها به آناتولُي آمدند. ُيكُي
از اُين طواُيف عثمانُيها بودند كه به رهبرُي عثمان در
مرزهاُي بُيزانس ساكن شدند (همانجا). با گستـرش نفـوذ و قـدرت
عثمـانُيهـا و تسلط تـدرُيجُي آنـان بـر سرزمُينهاُي بُيزانس،
قلمرو اُين دولت بـه قسطنطنُيه، سالونُيك و چند شهر دُيگر
محدود شد (همانجا؛ رانسُيمان، 58-59؛ نُيز نک : ه د، اَدِرنه). پُيشرفت
تركها اُينبار متوجه مركز امپراتورُي بود. اُيلدرم بـاُيزُيد
(بـاُيزُيد اول)، بـهبهـانۀ دفـاع از حقوق مسلمانان ساكن
قسطنطنُيه، در ۷۹۴ق/ ۱۳۹۲م اُين
شهر را محاصره كرد (هامر پورگشتال، ۱/ ۱۶۹). بار دُيگر
باُيزُيد در۷۹۷ق/ ۱۳۹۵م
قسطنطنُيه را محاصره كرد، اما با شنُيدن خبر حملۀ
پادشاه مجارستان، دست از محاصره برداشت (صولاقزاده،
۶۱-۶۲). قسطنطنُيه سومُين بار
در۷۹۹ق/ ۱۳۹۷م از سوُي عثمانُيها
محاصره شد (شاو، ۱/ ۷۵). در اُيـن اثنـا بـاُيزُيد
بـا شنُيدن خبر حملـۀ تُيمور به آناتولُي، پس از امضاُي عهدنامهاُي با
امپراتور بُيزانس، محاصرۀ اُين شهر را متوقف كرد (نک : اوزون چارشُيلُي، 145-146؛
شاو، همانجا).
عثمانُيها نـاچار تسلط تُيمور
بـر قلمـرو خـود را بـه رسمُيـت شناختند (همو، ۱/ ۷۸). با
اسارت باُيزُيد اول، بـر سر جانشُينُي وُي مُيـان
فرزندانش جنگ درگرفت. سرانجام، رقابت مُيان پسران او با پُيروزُي
قطعُي محمد چلبُي، كه به محمد اول معروف است، به پاُيان رسُيد
(هامر پورگشتال، ۲/ ۱۱۶-۱۱۷؛ شاو،
۱/ ۸۵). محمد اول براُي رفتن به آناتولُي از امپراتور
بُيزانس اجازۀ عبور از قسطنطنُيه خواست. تقاضاُي او پذُيرفته شد و وُي
با احترام تمام وارد شهر شد و به ساحل آسُياُيُي رفت (هامر
پورگشتال، ۲/ ۱۴۱-۱۴۲). بـدُينتـرتُيب،
او نخستُين سلطان عثمـانـُي است کـه وارد استانبول شد.
پس از درگذشت محمد اول، پسرش مراد
دوم زمام امور دولت عثمانُي را به دست گرفت (همو، ۲/
۱۵۵-۱۵۶). وُي نُيز در
۸۲۵ ق/ ۱۴۲۲م قسطنطنُيه را
محـاصره کرد؛ اما امپراتور بُيزانس مصطفى چلبُي عموُي پادشاه
را به آناتولُي گسُيل داشت و مراد دوم ناگزُير دست از محاصره
برداشت (اوزون چارشُيلُي، 149). با درگذشت مراد دوم در
۸۵۵ ق/ ۱۴۵۱م، بنابر وصُيت وُي،
پسرش محمد دوم به سلطنت رسُيد (هامر پورگشتال، ۲/
۲۵۷؛ شاو، ۱/
۱۰۵-۱۰۷). وُي براُي تثبُيت
قدرت و موقعُيت خود و وحدت سرزمُين عثمانُي به ُيك پُيروزُي
جدُيد نُيازمند بود. اُين پُيروزُي با تسخُير
قسطنطنُيه، كه آرزوُي دُيرُين مسلمانان بود، بهدست آمد
(همو، ۱/ ۱۰۷- ۱۰۸).
سرانجام در جمادُيالاول
۸۵۷ ق/ ۲۹ مۀ
۱۴۵۳م قسطنطنُيه گشوده شد (نشرُي،
۷۰۲-۷۰۴؛ قوامُي، ۶۳؛ هامر
پورگشتال، ۲/ ۳۰۱؛ اوزون چارشُيلُي، 489) و
حاكمُيت ۱۱۲۵سالۀ دولت بُيزانس
به پاُيان رسُيد (هامر پورگشتال، همانجا). بهمناسبت اُين پُيروزُي
بزرگ، سلطان محمد دوم به فاتح ملقب شد (اوزون چارشُيلُي، 490).
در ۸۵۸ ق/
۱۴۵۴م، مركز حكومت امپراتورُي عثمانُي از
ادرنه به قسطنطنُيه منتقل شد («دانشنامۀ مُيهن»، VI/ 3886).
فتح قسطنطنُيه براُي دولت عثمانـُي اهمُيتُي راهبردُي
نـداشت، زُيرا آنان بدون در دست داشتن اُين شهر نُيز بر شبهجزُيرۀ
بالكان و بخشُي از اروپا مسلط بـودند، اما به دست آوردن اُين شهر
بـهعنوان مـركز بـزرگ ادارُي ـ تجـارُي و نظامـُي، گـذشتـه
از آنكـه ادارۀ قلمرو عثمانُي را تسهُيل مُيكرد، تسلط بر آبراههاُي
مُيان درُياُي سُياه و مدُيترانه، گلوگاه تجارت با
سرزمُينهاُي شمال و شرق را نُيز در اختُيار دولت عثمانُي
قرار مُيداد (شاو، ۱/ ۱۱۱).
سلطان محمد براُي توسعه و بازسازُي
استانبول تلاش بسُيارُي کرد. توسعۀ روزافزون
اقتصادُي و فرهنگُي سبب شد كه اُين شهر ُيكُي از
مراكز مهم فرهنگُي جهان اسلام شود («دانشنامۀ مُيهن»،
همانجا). در پُي اُين اقدامات، جمعُيت شهر نُيز افزاُيش
ُيافت، به طورُي كه استانبول از ۹۲۶ تا
۱۲۳۵ق/ ۱۵۲۰ تا
۱۸۲۰م بهمدت ۳ سده پرجمعُيتترُين
شهر جهان بهشمار مُيآمد (اوزتونا، 167).
در جرُيان جنگهاُي بالكان،
نُيروهاُي بلغارستان ابتدا ادرنه و آنگاه استانبول را محاصره
كردند (شاو، ۲/ ۴۹۵). در ۱۳۳۲ق/
۱۹۱۳م «كمُيتۀ اتحاد و ترقُي»
ادارۀ حكومت عثمانُي را به دست گرفت، شهردارُي استانبول را
تجدُيد سازمان داد و انجمن شهر را تأسُيس كرد (همو، ۲/
۵۱۵-۵۱۶).
در جنگ جهانُي اول، دولت عثمانُي
از متحدُين بود (همو، ۲/ ۵۲۲). پس از پاُيان
جنگ و امضاُي پُيمان ترك مخاصمۀ مودرُس، دولت
برُيتانُيا نظارت خود بر شهر استانبول و تنگهها را تقوُيت كرد.
پس از آن در ۱۹ صفر ۱۳۳۸ق/ ۱۳
نوامبر ۱۹۱۹م ناوگان متفقُين از تنگهها گذشتند و
استانبول را رسماً اشغال كردند. از نخستُين روزهاُي اشغال، مقاومت
برضد نُيروهاُي متفقُين، با تشكُيل جمعُيت «قرهكُل»
در استانبول، آغاز شد. اعضاُي اُين جمعُيت همواره اسلحه و
مهمات از استانبول به آناتولُي مُيفرستادند (همو، ۲/
۵۶۹).
با شروع جنگهاُي استقلال در
۱۹۱۹م اوضاع در استانبول نُيز بحرانُي شد،
و در ۲ ربُيعالاول ۱۳۴۲ق/ ۱۳
اكتبر ۱۹۲۳م، بنا به تصمُيم مجلس كبُير ملُي
تركُيه، پاُيتخت به آنكارا منتقل شد (همو، ۲/
۶۱۵).
استانبول در همۀ ادوار تارُيخ،
پرجمعُيتترُين شهر آسُياُي صغُير بوده است. جمعُيت
اُين شهر از نخستُين سرشمارُي عمومُي دورۀ جمهورُي،
كه در ۱۹۲۷م آغاز شد، تا ۱۹۸۰م
از ۴۴۴،۷۹۴ به
۸۹۰،۷۴۱،۴ تن افزاُيش ُيافت
(«دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3791). برابر سرشمارُي عمومُي در
۱۹۹۰م جمعُيت استانبول و حومۀ آن ۱۹۰،۳۰۹،۷
تن بود كه ۹۲۹،۷۵۳،۶ تن در شهر
استانبول و ۲۶۱،۵۵۵ تن دُيگر در حومۀ آن
زندگُي مُيكردند («آمار[۱]...»، 29). تراکم نسبُي جمعُيت
در شهر استانبول ۲۸۰،۱ تن در هر كم ۲ است كه از
اُين نظر نُيز در ترکُيه در مرتبۀ نخست است و
با شهرهاُي دُيگر اُين کشور تفاوت فاحشُي دارد (همان، 8).
شهر استانبول ُيكُي از بزرگترُين مراكز مهاجرپذُير در تركُيه
است («دانشنامۀ مُيهن»، V/ 3792).
وُيژگُيهاُي اجتماعُي
ـ اقتصادُي
استانبول از نظر اقتصادُي نُيز
بزرگترُينمركز كشور تركُيهاست، چنانكه ۳/ ۱ همۀ فعالُيتهاُي
اقتصادُي اُين کشور، ازجمله بزرگترُين مؤسسات اقتصادُي نظُير
بانكها، شركتهاُي بزرگ تجارُي و حمل و نقل، و سازمانهاُي بُيمه
و كارُيابُي و مانند آن، در اُين شهر قرار دارد («دانشنامۀ جدُيد»،
1532؛ «دانشنامۀ مُيهن»، VI/ 4083). اما كشاورزُي آن مانند بخش صنعت و تجارت
رونق ندارد و فقط ۱۰٪ از جمعُيت فعال استانبول در بخش
كشاورزُي اشتغال دارند.
صنعتُي شدن بدون برنامه و تبدُيل
زمُينهاُي كشاورزُي اطراف شهر به مراكز زُيستُي سبب
كمبود زمُين زراعتُي شده است، اما استفاده از شُيوههاُي
جدُيد و پُيشرفته در امر كشاورزُي موجب افزاُيش بهرهورُي
گردُيده است. همچنُين بهرهبردارُي از درختان زُيتون،
پرورش گل، دامپرورُي و صُيد ماهُي در اُين استان رواج
دارد؛ چنانكه استانبول از نظر فراوردههاُي درُياُيُي، بهوُيژه
انواع ماهُي، بزرگترُين مركز تركُيه است («دانشنامۀ جدُيد»،
1532-1533؛ «دانشنامۀ مُيهن»، VI/ 4082-4083).
از نظر فعالُيتهاُي صنعتُي
نُيز، استان استانبول پُيشرفتهترُين استان تركُيه است.
۳/ ۱ محصولات صنعتُي تركُيه در شهر استانبول تولُيد
مُيشود. ۳۷٪ نُيروُي كار در استانبول در بخش
صنعت فعالاند. صناُيع غذاُيُي، شُيمُياُيُي،
بافندگُي و نساجُي شاخههاُي عمدۀ صنعت در
استانبول بهشمار مُيآُيند (همان، VI/ 4083؛ «دانشنامۀ جدُيد»،
1533).
استانبول از نظر بازرگانُي نُيز
فعالترُين شهر تركُيه است. تجارت محصولات صنعتُي كه در
استانبول و دُيگر شهرها تولُيد مُيشود، در رأس مبادلات بازرگانُي
قرار دارد (نک : همانجاها).
شهر استانبول از راه خشكُي، درُيا
و هوا با همۀ نقاط دنُيا مربوط است. نخستُين پل بر روُي تنگۀ بسفر
به طول ۴۰۰‘۱متر در ۱۹۷۳م به
بهرهبردارُي رسُيد كه رفت و آمد مُيان دو سوُي بسفر را
ممكن، و نُيز ترافُيك زمُينُي را تسهُيل كرده است.
استانبول، با داشتن ۶ دانشگاه
بزرگ و مراكز علمُي و فرهنگُي متعدد، برترُين شهر دانشگاهُي
تركُيه است («دانشنامۀ جدُيد»، 1532).
استانبول محل تلاقُي راههاُي
مهم زمُينُي، هواُيُي و درُياُيُي است.
جادۀ ارتباطـُي اروپا ـ آسُيا از استانبول مُيگذرد. اُين
شهر همچنُين از طرُيق راهآهن به اروپا و نُيز كشورهاُي آسُياُيُي
مربوط است. استانبول ُيكُي از بندرهاُي بزرگ تركُيه است
و از طرُيق درُيا نُيز به دُيگر نقاط جهان مرتبط مُيشود.
فرودگاه بُينالمللُي استانبول كه به ُيشُيل كوُي
معروف است، ُيكُي از فرودگاههاُي مهم بُينالمللُي است
(همان، 1534). اُين شهر در طول تارُيخ گذرگاه جهانگردان بسُيارُي
بوده است كه هر ُيك از آنها از دُيدگاه خود به تعرُيف و وصف
آن پرداختهاند.
استانبول در ادبُيات
شهر استانبول در ادبُيات عامُيانه،
دُيوانُي و معاصر ترك جاُيگاه وُيژهاُي داشته
است. زُيباُيُيهاُي طبُيعُي، كاخها و وُيلاها،
بازار، عبادتگاهها و اماكن مذهبُي، و مراكز فرهنگُي و تفرُيحُي
آن در ادب ترك بازتاب گستردهاُي داشته است (İA, 1214/ 157). در ادب عامُيانه، اُين
شهر مركز ثروت، خوشگذرانُي، حرص و آز و اعمال خلاف اخلاق و جز آنها
نشان داده شده است («دانشنامۀ جدُيد»، 1541). استانبول در تكامل ادبُيات دُيوانُي
نُيز بسُيار مؤثر بوده است، چنانكه عرف و عادت، جنبههاُي
زندگُي اجتماعُي و زُيباُيُيهاُي طبُيعُي
آن بهوضوح در آثار ادبُيات دُيوانُي مشاهده مُيشود.در
وصف شهر استانبول آثارُي نوشته شده است كه به «شهرانگُيز» معروفاند
و هوسنامۀ تاجُيزاده جعفر چلبُي؛ مثنوُي شاه و گدا، اثر ُيحُيى
تاشلُي جالُي؛ شهرانگُيز استانبول، اثر احمد جمالُي؛ و شهرانگُيز
در استانبول به زبان فارسُي، اثر صافُي، از آن جملهاند. همچنُين
شاعرانُي مانند شُيخالاسلام ُيحُيى، وجدُي، نفعُي،
سامُي، سُيد وهبُي، شُيخ غالب و ندُيم در قصاُيد
و غزلُيات خود استانبول را ستودهاند كه در مُيان اُين شاعران،
ندُيم در غزلُيات خود بُيش از دُيگران اُين شهر و
طبُيعت آن و نُيز شور و نشاط مردمش را وصف کرده است (İA, 1214/
160-162؛
«دانشنامۀ جدُيد»، 1542).
آثار تارُيخُي
استانبول مدت ۱۶ سدۀ
از۳۳۰-۱۹۲۳م، پاُيتخت و مركز سُياسُي،
اقتصادُي و فرهنگُي دو امپراتورُي بزرگ جهان، ُيعنُي
بُيزانس و عثمانُي، بوده است. به اُين سبب، مجموعهاُي
بسُيار ارزشمند از آثار تارُيخُي و فرهنگُي بُيزانسُي
و اسلامُي را در خود جاُي داده است.
از آثار مذهبُي استانبول مُيتوان
به مسجد اُياصوفُيه (کلُيساُي هاگُيا سوفُيا)، مسجد
اُيوب سلطان، مجتمع فاتح، مجتمع باُيزُيد دوم، مسجد سلطان سلُيم،
مسجد و مجتمع سلُيمانُيه، مسجد سلطان احمد، و مساجد ُينُيوالده
(در اسکودار)، لالهلُي، سلُيمُيه (در بخش آسُياُيُي)،
دولمه باغچه، ُيلدُيز (حمُيدُيه)، و نور عثمانُيه اشاره
کرد (نک : اوز، اصلان آپا، passim؛ İA, 1214/ 55-74؛
«دانشنامۀ مُيهن»، VI/ 4131-4144؛ اولُياچلبُي، جم ).
پس از فتح استانبول بهدست ترکان
عثمانُي، کلُيساها تخرُيب، و به مسجد تبدُيل شدند (نک : هامر
پورگشتال، ۴/ ۲۱۵)؛ به همُين سبب، اماكن مذهبُي
غُيرمسلمانان در استانبول اندك است. تنها كلُيساُيُي كه
از دورۀ بُيزانس در دست ارتدكسها باقُي مانده، كلُيساُي
پاناگُيا موخلُيوتُيسا[۲] ست كه در تپههاُي محلۀ فَنَر
واقع شده است (نک : İA, 1214/ 81-82).
از آثار تارُيخُي دورۀ بُيزانس،
باروها و كانالهاُي آبُيارُي شهر استانبول را مُيتوان نام
برد («دانشنامۀ جدُيد»، 1539-1540). همچنُين به چند ستون ُيادبود،
مانند چمبرلُيتاش و دُيكُيلـُيتاش (همانجا) و نُيز
بورمالـُيستون كه در مُيدان سلطان احمد قرار دارند، مُيتوان
اشاره کرد.
استـانبول پاُيتخت فرهنگُي
ـ هنرُي ترکُيه بهشمار مُيرود. اُين شهر چند كتابخانۀ بزرگ
و كوچك دارد. برخُي از مهمترُين آنها عبارتاند از كتابخانههاُي
باُيزُيد، دانشگاه استانبول، ملت، كوپرُيلُي، نور عثمانُيه
و نُيز كتابخانۀ سلُيمانُيه كه ُيكُي از غنُيترُين
كتابخانههاُي جهان از نظر كتب خطُي است (نک : «دانشنامۀ مُيهن»،
VI/ 4159-4160). اُين شهر از نظر مجموعۀ موزهها نُيز
ُيكُي از غنُيترُين شهرهاُي جهان است. موزههاُي
مهم آن اُينهاست: موزۀ كاخ توپكاپُي، موزۀ باستانشناسُي، موزۀ آثار كهن شرق، موزۀ نظامـُي، مـوزۀ آتاتورك، اُياصوفُيه، بلدُيـه، موزۀ آثـار
ترك ـ اسلام و جز اُينها (همان، VI/ 4160-4164).
ابناثُير، الكامل، ج ۱؛
ابن خردادبه، عبُيدالله، المسالک و الممالک، بهکوشش محمد مخزوم، بُيروت،
۱۴۰۸ق/ ۱۹۹۸م؛ ابوالفدا، تقوُيم
البلدان، ترجمۀ عبدالمحمد آُيتُي، تهران، ۱۳۴۹ش؛
آقسراُيُي، مسامرة الاخبار؛ اُمستد، البرت تن آُيک (ض: ا. ت.
اومستد)، تارُيخ شاهنشاهُي هخامنشُي، ترجمۀ محمد مقدم،
تهران، ۱۳۷۲ش؛ اولُياچلبُي، سُياحتنامه
(ض: اولُياچلبُي سُياحتنامهسُي)، بهکوشش احمد جودت و دُيگران،
استانبول، ۱۳۱۴-۱۳۵۷ق/
۱۸۹۶- ۱۹۳۸م، ج ۱؛ بلاذرُي،
احمد بن ُيحُيى، فتوح البلدان، بهکوشش دخوُيه، لُيدن،
۱۸۹۳م؛ پُيرنُيا، حسن، اُيران باستان،
تهران، ۱۳۶۲ش، ج ۱؛ همو، تارُيخ اُيران،
كتابخانۀ خُيام، تهران، بُيتا؛ دُينورُي، احمد، الاخبار
الطوال، دمشق، ۱۹۸۹م؛ رفُيق، احمد، بُيوك تارُيخ
عمومُي، استانبول، ۱۳۲۸ق، ج ۳؛ سامُي،
شمسالدُين، قاموس الاعلام، استانبول،
۱۳۰۶-۱۳۱۶ق، ج ۲؛ شاو،
استنفرد (ض: استانفورد) جُي و ازل کورال شاو، تارُيخ امپراتورُي
عثمانُي و تركُيۀ جدُيد، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، ۱۳۷۰ش؛ صولاقزاده،
محمد، تارُيخ صولاقزاده (صولاقزاده تارُيخُي)، استانبول،
۱۲۹۷ق؛ طبرُي، تارُيخ؛ قوامُي، فتحنامۀ سلطان
محمد، استانبول، ۱۹۵۵م؛ گُيبون، ادوارد، انحطاط و
سقوط امپراطورُي روم، ترجمۀ فرنگُيس شادمان، تهران، ۱۳۷۰ش، ج
۱؛ مسعودُي، علُي بن حسُين، التنبُيه و الاشراف، بهکوشش
دخوُيه، لُيدن، ۱۸۹۴م؛ همو، مروج الذهب، بهكوشش
شارل باربُيه دو منار، پارُيس،
۱۸۶۱-۱۹۱۷م، ج ۲؛ نشرُي
(نک : مل )؛ هامر پورگشتال، ُيوزف فون، دولت عثمانُيه تارُيخُي،
ترجمۀ محمد عطا، استانبول،۱۳۳۰ق؛ هرودت، توارُيخ،
ترجمۀ غلامعلُي وحُيد مازندرانُي، تهران،
۱۳۶۸ش؛ نُيز:
Aslanapa, O., Osmanlı Devri
Mimarisi, Istanbul, 1986; Census of Population 1990, State Institute of
Statistics, Ankara, 1991; Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C. H.
Oldfather, London, 1967, vol. II; EI 1, vol. II; EI 2, vol. IV; Herodotus, The
History, tr. A. D. Godley, ed. T. E. Page, LCL, London/ Cambridge (MA),
1920-1925, vol. II; İA, vol. V(2); Kayra, C., İstanbul, Mekânlar ve Zamanlar, Ak Yayinlari, np., 1990; Neṣrî, M.,
Kitâb-ı Cihan-Nümâ (Neṣrî Tarihi ), ed. F. R. Unat & M. A. Köymen, Ankara, 1949-1957,
vol. II; Öz, T., Istanbul Camileri, Ankara, 1987; Öztuna, Y., Büyük
Türkiye Tarihi, Istanbul, 1983, vol. XII; PR ; Runciman, S., Byzantine
Civilisation, London, 1975; Strabo, The Geography, tr. & ed. H. L. Jones,
LCL, London/ Cambridge (MA), 1923-1936, vol. I; Türk Ansiklopedisi, Ankara,
1968-1984, vol. XX; Türkiye Diyanet Vakfı İslâm
Ansiklopedisi, Istanbul, 1992, vol. VI; Umar, B., Türkiye Halkının
Ilkçağ Tarihi, Istanbul, 1984, vol. II; Uzunçarṣılı, İ. H.,
Osmanlı Tarihi, Ankara, 1947-1959, vol. I; Xenophon, Hellenica, tr. C. L.
Brownson, ed. E. H. Warmington & T. E. Page, LCL, London/ Cambridge (MA),
1918-1921, vol. I; Yeni Türk Ansiklopedisi, Ötüken Neṣriyat A. Ṣ.,
Istanbul, 1985, vol. IV; Yücel, Y. & A. Sevim, Türkiye Tarihi, Ankara,
1989; Yurt Ansiklopedisi, Istanbul, 1981-1984.