responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1442

خدیجه


نویسنده (ها) :
عبدالحمید مرادی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 18 دی 1398
تاریخچه مقاله

خَدیجه، نخستین همسر پیامبر اسلام (ص) و اولین بانویی که به اسلام گروید. وی دختر خویلد بن اسد و فاطمه بنت زائدة ابن اصم، از قبیلۀ بانفوذ قریش بود (ابن‌هشام، 1 / 214؛ ابن‌سعد، 1 / 133؛ زبیری، 230).
گفته‌اند که خدیجه، پیش از ازدواج با پیامبر اسلام (ص)، دو بار ازدواج کرده (نک‌ : ابن‌حبیب، 78-79؛ ابن‌قتیبه، 133)، و از آن همسران صاحب فرزندانی شده‌بود که در شمار (3 یا 4 فرزند) و نام آنها اختلاف است (نک‌ : ابن‌هشام، 4 / 291؛ ابن‌قتیبه، همانجا). معروف‌ترین فرزند او از این ازدواجها هند بن ابی‌هاله بود که خدیجه را به سبب او «ام‌هند» می‌خواندند. هند نیز مسلمان شد و در جنگ بدر یا احد حضور یافت و نیز در جنگ جمل در رکاب علی (ع) بود که به شهادت رسید (نک‌ : کلبی، 269؛ ابن‌اثیر، الکامل، 3 / 263؛ ابن‌کثیر، البدایة ... ، 6 / 25؛ ابن‌حجر، 4 / 282). با این‌همه، بعضی از علمای شیعه آورده‌اند که خدیجه موقع ازدواج با پیامبر (ص) دوشیزه بود و کسانی که به‌عنوان فرزندان او از دو همسر قبلی‌اش نام‌بردار شده‌اند، خواهرزاده‌هایش بوده‌اند که تحت سرپرستی مالی و عاطفی او قرار داشتند (نک‌ : ابن‌شهرآشوب، 1 / 159؛ عاملی، 85-87).
خدیجه پیش از ظهور اسلام نیز به سبب فضایل و کمالاتش شخصیتی برجسته و قابل احترام به شمار می‌رفت (ابن‌عبدالبر، 4 / 1817؛ ابن‌عساکر، 3 / 131؛ ابن‌قدامه، 71؛ ذهبی، 2 / 111). افزون برآن، وی یکی از تاجران و ثروتمندان مشهور عرب بود و با اشخاص معتمد به‌عنوان کاروان‌سالار قرارداد مضاربه می‌بست تا از سوی او به تجارت بپردازند (ابن‌هشام، 1 / 212-213؛ طبری، 2 / 34).
دربارۀ همکاری محمد (ص) و خدیجه در تجارت، گفته‌اند: ابوطالب به خدیجه پیشنهاد داد که محمد (ص) سرپرستی کاروان او را در سفری تجارتی بر عهده گیرد و از این طریق سودی هم نصیب او‌گردد و خدیجه هم پذیرفت (ابن‌سعد، 1 / 129-130؛ بلاذری، 1 / 97؛ ابن‌جوزی، المنتظم، 2 / 313-314).
به روایت دیگر این همکاری به پیشنهاد شخص خدیجه روی داد؛ یعنی خدیجه به سبب فضایل محمد (ص) بدو پیشنهاد همکاری داد و محمد (ص) پذیرفت و با کاروان خدیجه برای تجارت رهسپار شام شد (ابن‌هشام، 1 / 213؛ ابن‌اثیر، اسد ... ، 5 / 435؛ قس: طبری، 2 / 35-36؛ یعقوبی، 1 / 341).
پس از بازگشت کاروان به مکه، میسره، غلام خدیجه که همراه محمد (ص) بود، برخی از اتفاقات شگفت‌انگیزی را که در سفر مشاهده کرده بود، از جمله داستان راهبی مسیحی که نشانه‌های نبوت را در او تشخیص داد، یا در راه بازگشت در هوای داغ دو فرشته با بال و پر خود برای محمد (ص) سایبان بستند، با خدیجه سخن گفت (ابن‌هشام، ابن‌حبیب، بلاذری، همانجاها). به روایتی خدیجه پس از آن سفر خود به پیامبر (ص) پیشنهاد ازدواج داد و گفت که به سبب خویشاوندی، شخصیت، امانت‌داری، خوش‌اخلاقی و راست‌گویی محمد (ص) در میان قوم خواهان او شده است (ابن‌هشام، 1 / 213-214؛ ابن‌اثیر، الکامل، 2 / 39-40). براساس روایتی دیگر، او به وساطت زنی به نام نفیسه، دختر مُنیه از پیامبر (ص) خواستگاری کرد (بلاذری، 1 / 98؛ ابن‌حجر، 4 / 282). در منابع آمده‌است که در این هنگام، خدیجه ثروتمندترین و شریف‌ترین زن قریش بود و هرکس آرزو داشت که با او ازدواج کند (ابن‌هشام، 1 / 213-214؛ طبری، همانجا؛ ابن‌جوزی، همان، 2 / 314).
پیامبر (ص) موضوع را به عموهایش خبر داد. حمزة بن عبدالمطلب، و به روایتی ابوطالب برای خواستگاری از خدیجه نزد خویلد، پدر خدیجه رفتند. پس از جلب موافقت او، ازدواج پیامبر (ص) با خدیجه صورت گرفت (ابن‌هشام، 1 / 215؛ بلاذری، 1 / 97؛ طبـری، نیز ابن‌اثیر، اسد، همانجاها). اما بنابـر قولِ مشهور، در آن زمان پدر خدیجه درگذشته بود و عمرو بن اسد، عموی خدیجه و بنابر قولی، عمرو، برادر خدیجه، وکیل او در این ازدواج بوده است (نک‌ : کلبی، 74؛ ابن‌هشام، 4 / 291؛ ابن‌سعد، 1 / 133؛ زبیری، 207؛ ابن‌حبیب، 78؛ بلاذری، 1 / 98؛ یعقوبی، همانجا؛ ابن‌درید، 92؛ روایات دیگر را، نک‌ : ابن‌سعد، 1 / 132-133؛ ابن‌جوزی، همان، 2 / 316؛ دربارۀ ایجاد علاقه میان محمد (ص) و خدیجه، نک‌ : یعقوبی، 1 / 340-341).
به روایتی مشهور، خدیجه موقع ازدواج با پیامبر اسلام (ص) 40 سال، و پیامبر (ص) 25 سال داشت؛ اما روایتهای دیگر نیز در این باره نقل شده است (نک‌ : بخاری، 1 / 43؛ ابن‌هشام، 1 / 212؛ ابن‌حبیب، 9-10، 79؛ بلاذری، همانجا؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1818). همچنین ابن‌حجر این ازدواج را 15 سال قبل از بعثت یا کمی پیش‌تر دانسته است (4 / 281). پیامبر اسلام (ص) 20 شتر، و به قولی 12 اوقیه (هر اوقیه معادل 40 درهم) به‌عنوان مهر او تعیین‌کرد (نک‌ : ابن‌هشام، 1 / 215، 4 / 291؛ ابن‌حبیب، همانجا؛ بلاذری، 1 / 97؛ ابن‌منظور، 2 / 275).
پس از ازدواج، پیامبر (ص) به منزل خدیجه منتقل شد (ازرقی، 2 / 199) و خدیجه اختیار داراییهای خود را به او سپرد (نک‌ : ابن‌منظور، 2 / 276؛ صفدی، 13 / 296؛ ابن‌حجر، 4 / 283) و نیز غلام خود، زید بن حارثه را به محمد (ص) هدیه‌کرد (ابن‌سعد، 3 / 40-41؛ ابن‌قتیبه، 144؛ ابن‌حجر، همانجا).
چون نخستین وحی بر محمد (ص) فرود آمد، بی‌درنگ نزد خدیجه رفت و ماجرا بازگفت. خدیجه او را نزد عموزادۀ خود، ورقة ابن نوفل که از حنفاء بود، هدایت کرد و ورقه گفت که محمد (ص) به نبوت مبعوث شده است (نک‌ : ابن‌سعد، 1 / 194-195؛ ابن‌قتیبه، 59؛ ابن‌بکار، 408، 411، 415؛ بلاذری، 1 / 104- 109؛ طبری، 2 / 47، 49؛ ابن‌اثیر، اسد، 5 / 436-437؛ ذهبی، 2 / 114-115).
خدیجه نخستین فرد و یا نخستین زنی دانسته‌شده‌است که به پیـامبر (ص) ایمان آورد (نک‌ : ابن‌هشام، 1 / 274؛ ابن‌حبیب، 408؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1819-1820، 1821؛ ابن‌قدامه، 71، 120). در نخستین روزهای بعثت، که هنوز پیامبر (ص) پیروانی نداشت، خدیجه همراه امام علی (ع) در کنار آن حضرت به نماز می‌ایستاد و این عمل نخستین مظهر تجلی دین‌داری در تاریخ اسلام به شمار می‌رود (نک‌ : ابن‌اثیر، الکامل، 5 / 537؛ ابن‌کثیر، البدایة، 6 / 15-16). در منابع روایتهایی، گاه با پردازش داستانی، مبنی بر قوت قلب دادن خدیجه به پیامبر اسلام (ص) در روزهای نخستین نبوتش وجود دارد (بـرای مثال، نک‌ : ابن‌هشام، 1 / 271؛ طبری، 2 / 50-51؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1820؛ ابن‌اثیر، اسد، 5 / 437، الکامل، 2 / 49؛ ذهبی، 2 / 116)، که هر چند برخی از آنها ضعیف دانسته شده است (نک‌ : ابن‌حجر، 4 / 281)، اما جملگی نشان می‌دهند که خدیجه به‌عنوان بانوی سرشناس و برجستۀ قریش از آغاز نبوت پیامبر (ص) او را از نظر مادی و معنوی حمایت می‌کرده، و مایۀ آرامش خاطر آن حضرت در برابر سختیها و ناملایمات بوده است (نک‌ : ابن‌هشام، 1 / 274؛ ابن‌عبدالبر، همانجا).
خدیجه در شعب ابوطالب که پیامبر اسلام (ص) و پیروانش در محاصرۀ اقتصادی قریش بودند، همراه پیامبر (ص) بود و در تأمین نیازهای غذایی مسلمانان توسط برادرزاده‌اش، حکیم بن حزام نقش مهمی داشت (نک‌ : طبری، 2 / 74؛ ابن‌قدامه، 56-63؛ نیز مونس، 316-317)؛ اما اندک زمانی پس از لغو حصر اقتصادی و خروج پیامبر (ص) و پیروانش از شعب، خدیجه درگذشت (ابن‌اثیر، همان، 2 / 90؛ ابن‌منظور، 2 / 275).
دربارۀ تاریخ وفات او در منابع اتفاق نظر وجود ندارد، اما روایتی که وفات او را سال سوم پیش از هجرت دانسته است، مقبول‌تر به نظر می‌رسد (نک‌ : ابن‌هشام، 2 / 64؛ ابن‌سعد، 1 / 211؛ ابن‌حبیب، 10؛ ابن‌جوزی، المنتظم، 3 / 11؛ ابن‌اثیر، همان، 2 / 90-91؛ یعقوبی، 1 / 354؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1825؛ ابن‌قدامه، 63، 73؛ ابن‌اثیر، اسد، 5 / 439؛ ذهبی، 2 / 112، 117؛ صفدی، همانجا؛ ابن‌کثیر، السیرة ... ، 2 / 122، 132). بیشتر منابع سن او را هنگام مرگ در حدود 65 سال دانسته‌اند (ابن‌سعد، 1 / 125؛ یعقوبی، همانجا؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1818؛ ابن‌قدامه، 71؛ ذهبی، 2 / 111-112؛ صفدی، 13 / 295).
خدیجه در قبرستان حجون دفن شد (ابن‌قدامه، 73؛ ذهبی، همانجا) و پیامبر (ص) به دست خود او را در قبر گذاشت؛ اما چون نماز میت هنوز واجب نشده بود، بر او نماز نگزارد (ابن‌جوزی، صفة ... ، 2 / 9؛ ابن‌منظور، 2 / 275). پیامبر (ص) آن سال را به سبب فوت ابوطالب و خدیجه «عام الحُزن» نامید (مقریزی، 1 / 45). در حال حاضر نیز قبر خدیجه در همان مکان که به قبرستان معلاة یا حجون معروف است، قرار دارد. اما وهابیها گنبدی را که بر فراز قبر او ساخته شده بود، تخریب کرده‌اند (نک‌ : عبده، 161-163، 182، 187).
پیامبر اسلام (ص) از خدیجه صاحب چندین فرزند شد. همۀ فرزندان پیامبر (ص) به‌جز ابراهیم (که از ماریۀ قبطیه بود) از خدیجه‌اند (ابن‌هشام، 1 / 215، 216؛ زبیری، 21؛ ابن‌قتیبه، 132؛ ابن‌کثیر، السیرة، 2 / 136) که عبارت‌اند از قاسم، عبدالله (که به طیب و طاهر مشهور بوده‌است)، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه (ع) (ابن‌سعد، 1 / 133؛ زبیری، همانجا، نیز 231؛ ابن‌حبیب، 79؛ ابن‌قتیبه، 141؛ ابن‌حزم، 16؛ ابن‌عساکر، 3 / 131). برخی از منابع نیز طیب و طاهر را نام دو فرزند پیامبر (ص) دانسته و از این رو، برای پیامبر (ص) 3 پسر از خدیجه یاد کرده‌اند که این قول به نظر درست نمی‌آید (نک‌ : ابن‌هشام، 1 / 215؛ یعقوبی، 1 / 340؛ روایات دیگر را، نک‌ : ابن‌جوزی، المنتظم، 2 / 316-317؛ ابن‌اثیر، اسد، 5 / 436). پسران پیامبر در خردسالی جملگی از دنیا رفتند؛ اما دختران همراه پیامبر (ص) مهاجرت کردند (ابن‌هشام، 1 / 216، 2 / 293؛ ابن‌عساکر، 3 / 142).
مورخان خدیجه را زنی بااراده، متفکر، مقتدر، مدیر، شریف، کریم و خوش‌اخلاق وصف کرده‌اند (ابن‌سعد، 1 / 131؛ ابن‌جوزی، همان، 2 / 314؛ ابن‌اثیر، الکامل، 2 / 39؛ ذهبی، 2 / 110). پیامبر اسلام (ص) احترام بسیاری برای خدیجه قائل بود و به همین سبب، تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد (ابن‌هشام، 1 / 215؛ ابن‌قدامه، 71؛ ذهبی، 2 / 110، 114؛ ابن‌کثیر، همانجا).
در منابع احادیث بسیاری از پیامبر (ص) در وصف خدیجه آمده‌است که بیانگر جایگاه والای او نزد آن حضرت است. در حدیثی خدیجه یکی از 4 بانویی دانسته‌شده‌است که بهترین زنان دو عالم یا بهترین زنان بهشت‌اند (ابن‌عبدالبر، 4 / 1821-1823؛ ابن‌قدامه، 72؛ ابن‌اثیر، اسد، 5 / 437). پیامبر (ص) خدیجه را به داشتن خانه‌ای از نی در بهشت بشارت داده‌است که در آن هیچ غم و اندوهی نیست (ابن‌هشام، 1 / 274؛ یعقوبی، 1 / 354؛ ابن‌جوزی، صفة، 2 / 7- 8). همچنین در حدیثی آمده‌است که پیامبر (ص) سلام خدا را از جانب جبرئیل به او ابلاغ فرمودند (ابن‌هشام، 1 / 275؛ ابن‌عبدالبر، 4 / 1821؛ ذهبی، 2 / 116).
پیامبر (ص) پس از مرگ خدیجه هم بسیار از او یاد می‌کرد به گونه‌ای که برخی از زنانش حسادت می‌ورزیدند، ولی پیامبر (ص) بر بزرگداشت و ذکر فضایل خدیجه تأکید می‌کرد و از آن سخن می‌راند (ابن‌منظور، 2 / 276؛ صفدی، 13 / 296؛ ابن‌حجر، 1 / 283).

مآخذ

ابن‌اثیر، علی، اسد الغابة، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛
همو، الکامل؛
ابن‌بکار، زبیر، جمهرة نسب قریش و اخبارها، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، 1381 ق؛
ابن‌جوزی، عبدالرحمان، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛
همو، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفیٰ عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛
ابن‌حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361 ق / 1942 م؛
ابن‌حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، داراحیاء التراث العربی، 1328 ق؛
ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق / 1962 م؛
ابن‌درید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بغداد، 1399 ق / 1979 م؛
ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبریٰ، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛
ابن‌شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی‌طالب، قم، مؤسسۀ انتشارات علامه؛
ابن‌عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی‌محمد بجاوی، قاهره، 1960 م؛
ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت،1415 ق / 1995 م؛
ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛
ابن‌قدامه، عبدالله، التبیین فی انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛
ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، 1415 ق / 1994 م؛
همو، السیرة النبویة، به کوشش مصطفیٰ عبدالواحد، بیروت، 1383 ق / 1964 م؛
ابن‌منظور، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، به کوشش روحیه نحاس، دمشق، 1404 ق / 1984 م؛
ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛
ازرقی، محمد، اخبار مکه، به کوشش رشدی صالح ملحس، مکه، 1408 ق / 1988 م؛
بخاری، محمد، التاریخ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید و یوسف مرعشی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، دارالمعارف؛
ذهبی، سیر؛
زبیری، مصعب، نسب قریش، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، دارالمعارف؛
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد حجیری، ویسبادن، 1404 ق / 1984 م؛
طبری، تاریخ، قاهره، 1357 ق / 1939 م؛
عاملی، جعفـرمرتضیٰ، بنـات النبی ام ربائبـه، قـم، 1413 ق؛
عبده یمانی، محمد، ام المؤمنین خدیجه بنت خویلد، تـرجمۀ محمد ابـراهیمی، شیـراز، 1389 ش؛
کلبـی، هشام، جمهـرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛
مقریزی، احمد، امتاع الاسماء، به کوشش محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، 1420 ق / 1999 م؛
مونس، حسین، تاریخ قریش، جده، 1408 ق / 1988 م؛
یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش عبـدالامیـر مهنـا، بـیـروت، 1413 ق / 1993 م.

عبدالحمید مرادی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1442
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست