آخرین بروز رسانی : سه شنبه
21 آبان 1398 تاریخچه مقاله
آسْتانۀ حَضْرَتِ
عَبْدُالْعَظیم، عنوانی که بر مرقد حضرت عبدالعظیم بن عبدالله از نوادگان امام حسن مجتبى(ع) و بناهای وابسته و پیوسته
به آن در شهر ری اطلاق میشود.
زمینۀ تاریخی
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبداللهبن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) در روزگار امام هادی(ع) به قصد زیارت مرقد امام
رضا(ع)، و به قولی به دستور امام هادی، خانوادۀ خود را در مدینه
گذارد (هدایتی، ۱۷) و از سامرا وارد ری شد (بهبهانی،
۱۹۶) و در محلۀ ساربانان و کوی موالی، محل برخورد سه محلۀ ویژۀ حنفیان
و شافعیان و شیعیان (کریمان، ۱ /
۲۲۹)، در خانۀ یکی از شیعیان جای گرفت (نوری،
۳ / ۶۱۴). عبدالعظیم در همان شهر بیمار شد و
چندی بعد درگذشت. تاریخ دقیق درگذشت او دانسته نیست. اما
چون امام هادی میان سالهای
۲۵۰-۲۵۴ق /
۸۶۴-۷۶۸م در سامرا بود و از همانجا عبدالعظیم
را به ری فرستاد، نیز چون عبدالعظیم پس از امام هادی
درگذشت، تاریخ فوت او میبایست پس از
۲۵۴ق / ۸۶۸ م باشد. چندی پیش از
مرگ عبدالعظیم، مردی به نام عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی، که از
گفتۀ قزوینی رازی (ص ۵۷۷) میتوان دریافت که مذهب تسنن داشته است (کریمان، ۱ /
۳۸۸)، در پی خوابی که دیده بود باغ خود را
برای دفن عبدالعظیم و شیعیان دیگر وقف کرد. پس از
درگذشت عبدالعظیم جنازۀ او را در آن باغ نزدیک درخت سیبی به خاک سپردند
(بهبهانی، ۱۹۶). به همین سبب آرامگاه عبدالعظیم
به مشهدالشجرة معروف گشت (مرعشی، ۵۰). حضرت عبدالعظیم مردی
پرهیزکار و دانشمند و ازجملۀ محدثانِ «مرضی» بود (نوری، ۳ /
۶۱۴). او روایاتی از امامن معاصر خود بیواسطه نقل کرده است. نیز محدثان بزرگی چون احمد بن ابیعبدالله برقی و ابوتراب رویانی از او سماع حدیث
کردهاند. کتابهایی همچون خُطَب امیرالمؤمنین (حلی،
۶۴؛ نجاشی، ۱۷۳) و یوم و لیلة
(نوری، ۳ / ۶۱۴) به او نسبت داده شده است.
بخش یکم ـ ساختمانها
باغی که پیکر حضرت عبدالعظیم
را در آن به خاک سپردند، در دروازۀ باطان یا باب طاق (اصطخری، ۱۷۰) یا
ماطاق، بیرون از باروی ریِ عهد اسلامی واقع بود و این
وضع تا حدود یک سدۀ پیش دوام داشت، چنانکه ملاحسین کاشفی (د
۹۰۶ق / ۱۵۰۰م) به این معنی
تصریح کرده است (ص ۴۰۱). نیز نقشهای که کرپورتر[۱] جهانگرد انگلیسی در روزگار
فتحعلیشاه از ری کشیده، مرقد عبدالعظیم را در بیرون شهر
نشان داده است (کریمان، ۱ / ۳۹۴). اما شگفت است که
بیشتر منابع جغرافیای کهنتر به این مرقد اشارهای نکردهاند. حتى مستوفی با آنکه از مقبرۀ
امامزاده حسن و ابراهیم خواص و یکی از نوادگان امام موسى که
ظاهراً همان حضرت حمزه است، در ری یاد کرده (ص ۵۴)، نامی
از عبدالعظیم نبرده است.
مرقد حضرت عبدالعظیم همانند دیگر
زیارتگاههای بزرگ در آغاز شامل بنای حرم یعنی هستۀ مرکزی
و اصلی آستانه بود که بهتدریج بناهای دیگری پیرامون
آن احداث شد و به شکل مجموعهای شامل ایوانها و صحنها و
رواقها درآمد. بقعۀ امامزاده حمزه و امامزاده طاهر در جنب حرم عبدالعظیم نیز جزو
بناهای آستانه بهشمار میرود.
از نخستین بنای بقعه آگاهی
دقیقی در دست نیست. کهنترین مأخذ مستندی که در باب
بنای حرم تاکنون دیده شده است، سردر آجری درگاه اصلی حرم
است که در آن به بانی سردر مذکور یعنی مجدالملک قمی بر
اوستانی وزیر برکیارق سلجوقی (اواخر سدۀ
۵ ق / ۱۱م) اشاره شده است. اما در کتیبهای که در سالهای اخیر در دیوار سمت چپ همان درگاه
تعبیه کردهاند، یادآور شدهاند که در نیمۀ دوم
قرن سوم هجری بنای بقعه توسط محمد بن زید داعی علوی
(د ۲۸۷ق / ۹۰۰م) تعمیر اساسی شده
است. اگر این مطلب درست باشد، باید گفت که داعی زیدی
اندکی پس از درگذشت عبدالعظیم، بقعۀ وی را
که قبلاً بنا شده بود، تعمیر کرد و شاید هم بنای اصلی آن
را ساخت. گذشته از این، متخصصان پس از پژوهش در اطراف دیوار آجری
درگاه اصلی حرم که دارای کتیبۀ سابقالذکر روزگار سلجوقی است، یادآور شدهاند که پارههایی از زیر و کنار دیوارهای آن کتیبه
در اطراف درگاه ورودی، از آثار روزگار آل بویه است (کریمان،
۲ / ۴۱۹، حاشیه). از اینرو میتوان گمان کرد که دستکم همۀ این
بخش از حرم ساختۀ آل بویه بوده و سپس در روزگار سلجوقیان به دست مجدالملک قمی
نوسازی شده است. با این همه، برخی گفتهاند که همۀ این
سردر از آثار مجدالملک قمی و متعلق به ۴۹۵-
۴۹۸ق است (مصطفوی، ۱ / ۱۴۶) که این
تاریخ نادرست به نظر میآید.
از روزگار سلجوقیان تا صفویان
آگاهی درست و چندانی در باب تعمیر یا توسعه و احداث بناهای
تازه در آستانه در دست نیست، ولی آشکار است که این بقعه در طی
روزگار مورد توجه امیران و سلاطین ایران، خاصه حاکمان شیعیمذهب
بوده است، چنانکه حسامالدوله اردشیر، امیر آل باوند
در طبرستان سالانه ۲۰۰ دینار به آن بقعه اختصاص داده بود
(ابن اسفندیار، ۱۲۰). این بقعه در روزگار تیموریان
نیز مورد توجه بوده و آثاری از آن دوره برجای است. شاهرخ تیموری
خود به زیارت آنجا رفته است (عبدالرزاق سمرقندی، ۲ /
۳۲۱).
آستانۀ حضرت عبدالعظیم
در روزگار صفویان که نسب خویش را به امامزاده حمزه فرزند امام موسىکاظم
میرساندند، بسیار مورد توجه واقع شد و آثار و ابنیهای در اطراف حرم بنیاد گردید، و اهمیت این
بقعه همواره فزونی یافت تا در روزگار قاجار که به سبب نزدیکی
شهر ری به پایتخت، سخت مورد توجه واقع شد و بیشتر بناهای
وابسته به حرم عبدالعظیم و امامزاده حمزه در همین روزگار ساخته یا
تکمیل و تزیین گشت. در نیم سدۀ اخیر نیز
آستانۀ حضرت عبدالعظیم، مانند دیگر بقاع متبرکه و معروف ایران،
رو به توسعه نهاد و با کشف آثار کهن و بسیار گرانبهایی از
روزگار بویهیان به این سوی، بر اهمیت تاریخی
آن بسی افزوده گشت و متولیان وقت به توسعه و تکمیل و تزیین
هرچه بیشتر آستانه و تعمیرات بنیادی بخشهای کهن و
پرارزش آن چون ضریح و صندوق همت گماشتند. ابنیۀ آستانۀ حضرت
عبدالعظیم به شرح زیر است:
۱. حرم
همانطور که اشاره شد حرم هستۀ مرکزی
و اصلی آستانه است و کهنترین آثار تاریخی آستانه
در همین بخش مشاهده میشود. حرم متشکل از چند بخش
است:
ساختمان اصلی حرم
در باب ساختمان حرم، پیش از
روزگار سلجوقیان، آگاهی مستندی در دست نیست. براساس کهنترین
مأخذی که به نظر رسید، مجدالملک ابوالفضل اسعد بن محمد بر اوستانی
(مق ۴۹۲ق / ۱۰۹۹م) وزیر شیعیمذهب
برکیارق سلجوقی، «مشهد سیدعبدالعظیم حسنی به شهر ری
و بسی از مَشاهد سادات علوی و اشراف فاطمی(ع) فرموده یا
آلت و عدّت و شمع و اوقاف» (قزوینی رازی،
۲۲۰). در ۱۳۴۷ش که تغییراتی
در مجموعۀ آستانه پدید آمد مطلب فوق به اثبات رسید، بدینگونه که در تعمیر مسجد بالاسر که در سمت غربی حرم واقع است،
پس از برداشتن بخشی از اندودِ دیوار، رگ چین آجریِ آراستهای هویدا شد. کارشناسان با آشکار شدن این دیوار
برای دستیابی به مدارک قطعی در باب تاریخ ساختمان
حرم، در پیرامون درگاه اصلی حرم نیز به کاوش پرداختند. پس از
برداشتن اندود آن قسمت نیز، خشتهای پختۀ زیبا و
سفالهای عالی با نقشهای دلپذیر و ستونها کوچکی روی
دیوار، با حاشیهای در پیرامون درگاه حاوی
کتیبهای زیبا نمایان شد که نام مجدالملک براوستانی را
آشکارا به عنوانی بانی حرم یاد کرده بود (پیرنیا،
۵؛ مشاهدات نگارنده، زمستان ۱۳۶۵ش). از سوی دیگر
بر رویِ درِ آهنیِ کهنِ حرم، تاریخ ۹۴۵ق /
۱۵۳۸م یعنی روزگار شاهطهماسب اول نقش شده
است، ولی به نظر کارشناسان، این در و کتیبههای کوفی آن باید مربوط به روزگار سلجوقیان باشد
که سپس در روزگار صفویان بازسازی شده است (هدایتی،
۲۴). بنای کنونی حرم، غیر از بخشهای کهنتری
که به آن اشاره شد، بیشتر از آثار روزگار صفویان است.
حرم، بنایی ۴ ضلعی
است و مانند بیشتر بناهای روزگار سلجوقیان بر فراز ۴ گوشۀ آن،
۴ فیلگوش پدید آوردهاند که در بالا شکل
۸ ضلعی به خود میگیرد. بالاتر از آن نیز
به سبب طاقبندیهای کوچک، ۱۶ ضلعی به نظر میرسد (مصطفوی، ۱ / ۲۹۱). حرم در هر ضلع به
وسیلۀ دری به رواقهای مجاور گشوده میشود. درگاه اصلی
حرم در شمال آن و رو به سوی ایوان بزرگ شمالی واقع است. اما
تصور میرود که پیش از احداث صحن بزرگ و ایوان شمالی،
مدخل اصلی حرم در سوی مشرق بوده است (هدایتی،
۲۷). دو مصراع (لنگۀ) در اصلی حرم زرّین است و احادیثی از پیامبر(ص)
و امام رضا(ع) و امام هادی(ع) بر آن نقش شده است. سطح دو لنگۀ در را
برای محافظت خطوط و نقش و نگارهای آن و نیز دیوار آجری
کهن کنار درگاه را از زمین به ارتفاع ۲ متر با حفاظی از شیشه
پوشانیدهاند.
درِ جنوبی حرم که از چوب است و بسیار
زیبا منبتکاری شده و اشعاری بر آن حک گشته، به راهروِ جنوبی حرم
در شرق امامزاده حمزه گشوده میشود. درب شرقی نیز
به راهروِ شرقی حرم، و درِ غربی به مسجد بالاسر راه مییابد.
گرداگرد دیوارهای درون حرم،
از پایین با ازارهای از سنگ مرمر سیاه و سفید
به ارتفاع ۶۵ / ۱ متر پوشیده شده است. از بالای
ازاره تا سقف و خود سقف به گونۀ زیبایی آینهکاری شده است.
این آینهکاری در
۱۲۷۳ق / ۱۸۵۷م به فرمان ناصرالدینشاه انجام یافته است (مصطفوی، ۱ /
۱۶۱). زیر سقف، فیلگوشهای زیبایی
پوشیده از آینه دیده میشود. بر فراز این
طاقها و گرداگرد حرم، بر کتیبهای احادیثی
نقش شده است.
ظاهراً دو بقعۀ امامزاده،
حمزه و حضرت عبدالعظیم در قدیم از یکدیگر جدا بوده است.
در سدۀ ۹ق / ۱۵م همراه با ساختمانهای اطراف، این
دو بقعه به صورت یک مجموعه درآمده است. این معنی از ۲ کتیبۀ چوبی
مورخ ۸۴۸ ق / ۱۴۴۴م بر روی درِ
منبتکاری کهنی که پیش تر میان مسجد بالاسر و مقبرۀ
ناصرالدین شاه بوده و سپس آن را در دهانۀ راهروی
که به شمال ایوان امامزاده حمزه منتهی میگردد کار گذاردند، هویداست
(مصطفوی، ۱ / ۳۷۳، ۳۷۴). در دیوار
جنوبی حرم به سمت غرب، به احتمال قوی محرابی بوده که مبدل به
دالانی شده که اکنون به ایوان بقعۀ امامزاده حمزه
مربوط شده است (پیرنیا، ۶).
ضریح
کهنترین مأخذ در
باب ضریح مرقد حضرت عبدالعظیم، فرمان مورخ ۹۵۰ق /
۱۵۴۳م شاه طهماسب صفوی دربارۀ متولی و
موقوفات آستانه است. از فرمان یادشده برمیآید که تا آن
زمان بر گرد مزار، ضریحی نبوده است. طهماسب صفوی در این
فرمان، برای جلوگیری از دست رساندن زایران به صندوق مزار،
دستور داد که ضریحی چوبی بر گرد مزار نصب شود (هدایتی،
۷۹). چنین مینماید که این ضریح
تا روزگار فتحعلیشاه بر جای بوده است زیرا هیچ
اطلاعی در باب مرمت یا تغییر ضریح طهماسبی تا
روزگار قاجار، به دست نیامده است. فتحعلیشاه قاجار آن ضریح
را با ضریحی از نقره تعویض کرده است (میرخواند،
۱۰ / ۱۰۶). این ضریح در روزگار ناصرالدینشاه تعمیر شد (ایرانشهر، ۲ /
۱۳۳۲؛ مصطفوی، ۱ / ۱۵۱).
با اینهمه در ۱۳۲۸ش به سبب لرزش سخت و سستیِ
بنِ آن، پارهای از بخشهای ضریح را تعویض کردند (همو، ۱
/ ۱۵۰، ۱۵۱) و آن را بر پایهای از سنگ مرمر به ارتفاع ۳۵ سانتیمتر بر پای داشتند. اما بخش بالای ضریح شامل کتیبهها و اشعار بر جای ماند. درازای ضریح ۸۷ /
۳ و پهنای آن ۹۵ / ۲ و ارتفاعش ۴۰ /
۲ متر است. در گرداگرد ضریح جمعاً ۱۴ دهانۀ مشبک
دیده میشود. در پشت این دهانهها به استثنای دهانۀ میانی جبهۀ شرقی ضریح که درب ورودی آن بهشمار میرود، صفحات شیشهای بزرگی برای جلوگیری
از دست رساندن زایران به صندوق تعبیه کردهاند. بر حاشیۀ بالای
ضریح و گرداگرد آن کتیبهای است که سورۀ
الرحمن به خط ثلث بر آن نقش شده و در زیر، بر کتیبۀ دیگری
اشعاری به فارسی رقم خورده است. در این اشعار، نام فتحعلیشاه، بانی ضریح نقره و امینالسلطان، مجری
تعمیر آن در روزگار ناصرالدینشاه خوانده میشود. بر فراز و گرداگرد ضریح، جمعاً ۶۴ گلدان زرین
زیبا ــ در هر طول ۲۰ عدد و در هر عرض ۱۲ عدد ــ و
افزون بر این، در ۴ گوشۀ ضریح، ۴ گلدان زرین بزرگتر نصب شده است.
صندوق مزار
یکی از نفیسترین آثار تاریخی آستانۀ عبدالعظیم،
صندوق چوبی روی مزار است که در ۴ سوی آن، زیارتنامه و آیات قرآنی به خط نسخ و ثلث برجسته، توسط یحییبن محمد اصفهانی (مصطفوی، ۱ / ۱۴۹)
حکاکی شده است و تاریخ ۷۲۵ق /
۱۳۲۵م بر روی آن قابل خواندن است. این صندوق
به تصریح کتیبۀ روی آن، به دستور خواجه نجمالدین محمد،
مقارن روزگار ابوسعید ایلخانِ مغول ساخته شده است. به تصریح کتیبۀ
مذکور، بنای مرقد نیز از هموست (هدایتی، ۲۳).
اما خواجه نجمالدین میبایست مرقد را تعمیر کرده باشد،
زیرا چنانکه اشاره شد، تجدید بنای اصلی حرم در روزگار
سلجوقیان و به فرمان مجدالملک انجام یافت. صندوق یاد شده که در
اثر مرور زمان فرسوده شده بود، در ۱۳۲۹ش توسط حاجمحمد صنیع خاتم، هنرمند مشهور عصر، به گونۀ زیبایی
مرمت شد (مصطفوی، ۱ / ۱۵۰؛ هدایتی،
۲۴) و اکنون به درازای ۵۸ / ۲ و پهنای یک
و ارتفاع ۲۰ / ۱ متر بر جای است.
۲. گنبد و گلدستهها
گنبد زراندود حضرت عبدالعظیم، خود
از جمله آثار کهن آستانه است. این گنبد نیز نخستینبار توسط مجدالملک براوستانی، آنگاه که بقعه را تجدید بنا میکرد، ساخته شد، گنبد مانند دیگر گنبدهای بقاع متبرکۀ درجۀ اول
دارای ۲ جدار است. پوشش درونی، شامل طاق ضربی مدور و پوشش
بیرونی مخروطی شکل بود که در روزگار شاهطهماسب تغییر
شکل یافت (مصطفوی، ۱ / ۲۹۱) و در
۱۲۷۰ق / ۱۸۵۴م به فرمان ناصرالدینشاه طلاکاری شد (کریمان، ۱ / ۳۹۱).
ارتفاع گنبد از رأس تا سطح بام به صورت عمودی حدود ۱۲ متر و به
صورت محدب حدود ۱۸ متر است. بر گرداگرد گنبد، ۲ ردیف کتیبه
نصب شده است. بر کتیبههای بالایی، اشعاری
با خطوط زرین بر متن لاجوردی رنگ حاکی از طلاکاری گنبد به
فرمان ناصرالدینشاه است. بر کتیبۀ زیرین
که عریضتر از کتیبۀ بالایی است، آیۀ «انا فَتَحْنالَکَ فَتْحاً مُبیناً»
نقش بسته است. پوشش درونی گنبد، همراه با دیوارهای حرم آینهکاری شده است. گلدستههای حرم برخلاف گنبد،
از آثار نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق / ۱۹م است و به فرمان ناصرالدینشاه، همراه با طلاکاری گنبد، بنا گشت (مصطفوی، ۱ /
۱۶۱). ارتفاع منارهها از رأس تا سطح بام حدود
۲۴ متر و قطر میلۀ گلدستهها یا بخش استوانهای آن ۲ متر است.
از هر مناره به وسیلۀ ۲ پلکان داخلی به بالای آن میتوان رفت. این منارهها بر پایههای مربع شکل آجری به درازای هر ضلع ۲۰ /
۴ متر استوار شده است.
۳. صحنها و ایوانها
در اطراف حرم، صحنها و ایوانهایی
است که بیشتر در روزگار صفویان و قاجاریان ساخته یا تعمیر
و تزیین شده است. مهمترین صحن و ایوان فعلی، صحن و
ایوان بزرگ آستانه در شمال حرم است. این بنا در روزگار ناصرالدینشاه ساخته شد. ساختمان ایوان بزرگ آینه در این صحن که
اکنون در دو سوی آن کفشکنها واقع است، به دستور میرزا ابراهیمخان امینالسلطان آغاز شد و در زمان فرزندش میرزاعلیاصغرخان در۱۳۰۹ق / ۱۸۹۱م
به پایان رسید (مصطفوی، ۱ / ۱۵۱). این
ایوان دارای ۱۰ ستون سنگی بلند و بسیار زیباست.
ازارۀ ایوان از سنگ مرمر سیاه و سفید است. در بالای
مدخل ایوان به سوی حرم، کتیبهای بر کاشی
نقش گشته که از نام بانی آن حکایت دارد. برخی حدس زدهاند که سابقاً به جای رواق و ایوان شمالی، مسجدی
بوده که بخش دنبالۀ آستانه محسوب میشده است. کتیبههای ۲ جفت درِ منبتکاری که در
خزانه است، نام جنتسرا را یاد میکند و این احتمال هست که مسجدی در بخش شمالی حرم به نام
جنتسرا وجود داشته است (همو، ۱ / ۱۵۷). در سالهای
اخیر این صحن سنگفرش شد و آینهکاری ایوان
آن تجدید گشت. در شرق صحن بزرگ، بنای امامزاده طاهر جای دارد. ایوان
جنوبی حرم در ۹۴۴ق / ۱۵۳۷م به
فرمان شاهطهماسب اول ساخته شد (ایرانشهر، ۲ /
۱۳۳۱؛ هدایتی، ۲۶) و در
۱۲۷۰ق / ۱۸۵۴م به فرمان ناصرالدین
شاه توسط میرزاآقاخان نوری آینهکاری و تزیین
شد (کریمان، ۱ / ۳۹۱). صحنهای دیگر
آستانه در گرداگرد حرم عبارتند از: ۱. صحن باغطوطی یا مدرسۀ امینالسلطان در شمال غربی حرم؛ ۲. صحن ناصرالدینشاه، یا صحن ولیعهدی که اکنون به صحن کاشانی
معروف است، در غرب حرم؛ ۳. صحن باغ علیجان در شرق حرم؛
۴. صحن جنوبی که به صحن امامزاده حمزه معروف است.
۴. رواقها و مسجدها
مسجد و رواق بالاسر، در غرب حرم، از
ساختههای روزگار صفویان، محوطهای بزرگ است که
به وسیلۀ راهرو و پنجرههایی در غرب آن به صحن ناصرالدینشاه مربوط میشود. ازارۀ این
مسجد از سنگ مرمر سیاه و سفید است. از بالای ازاره تا سقف و خود
سقف آینهکاری است. این رواق دارای محرابی بسیار زیبا
از کاشیهای معرق رنگارنگ است که بر روی آنها و گرداگرد محراب آیات
قرآنی نقش شده است.
میان مسجد بالاسر و حرم عبدالعظیم
از سوی شرق، دری زیبا و منبتکاری است که به
شهادت کتیبۀ روی آن، در ۱۲۷۱ق /
۱۸۵۵م به دستور اعتمادالدوله و توسط میرزامحمدحسین
شیرازی ساخته شده است. بر بالای این در، پنجرههای مشبک واقع است که گرداگرد آن مانند سایر بخشهای دیوار
رواق آینهکاری است.
در جنوب مسجد بالاسر رواق دیگری
است که از جنوب به حرم امامزاده حمزه و از شرق به حرم عبدالعظیم میپیوندد. این رواق نیز دارای ازارهای از سنگ مرمر سیاه و سفید و از بالای آن تا سقف
و خود سقف آینهکاری است (مشاهدات نگارنده).
در شرق حرم عبدالعظیم، مسجد زنانه
یا پایین پا، از ساختههای روزگار صفویان
(مصطفوی، ۱/۲۹۳)، واقع است که پیش از احداث
صحن و ایوان شمالی، مدخل اصلی حرم بود. ولی سپس آن مدخل
را مسدود و دهلیز آن را به مسجد زنانه تبدیل کردند (هدایتی،
۲۷۲). همانسان که اشاره شد، از کتیبههای درهای منبتکاری که اکنون در خزانۀ
آستانه است، میتوان حدس زد که مسجدی به نام مسجد جنتسرا در بخش شمالی حرم بوده است (مصطفوی،
۱/۱۵۷؛ هدایتی، ۲۷). دور نیست
که آن مسجد، همان رواق کوچکی باشد که اکنون میان ایوان بزرگ
شمالی و حرم عبدالعظیم واقع است. این رواق از سوی جنوب بهوسیلۀ
۲ در زرین بزرگ به حرم میپیوندد. ازارۀ رواق
از کاشی معرق و رنگارنگ است و از بالای آن تا سقف و همۀ سقف آینهکاری است. میان این رواق و مسجد زنانه یا مسجد پایین
پا در شرق حرم، درِ بزرگ چوبی زیبایی جای دارد که
کتیبهای حاوی آیات قرآن مجید بر حاشیۀ آن
حکاکی شده و بر بالای آن تاریخ ۹۰۴ق/
۱۴۹۹م ــ روزگار تیموریان قابل مشاهده است.
۵. امامزاده
الفـ بقعۀ امامزاده حمزه
(ه م)، فرزند امام موسىکاظم(ع) از بقاع متبرکۀ معروف و در
طرف جنوب غربی حرم عبدالعظیم واقع است. امامزاده حمزه از ۴ سوی
به بیوتات اطراف میپیوندد. درِ شمالی
به رواق میان مسجد بالاسر و حرم امامزاده حمزه، درِ جنوبی به مسجد
زنانه و درِ شرقی به راهروِ جنوبی حرم عبدالعظیم متصل است. درِ
غربی را اکنون با دیوار مسدود ساختهاند؛ ب ـ بقعۀ
امامزاده طاهر (ه م) از فرزندان امام زینالعابدین(ع)، نیز
از بقاع متبرکۀ جنب آستانۀ عبدالعظیم و در سوی شرقی صحن بزرگ، میان این
صحن و باغ علیجان واقع است.
۶. موزه و خزانه
چنانکه اشاره شد، حرم حضرت عبدالعظیم
از دیرباز مورد توجه بوده است و از همان روزگاری که نخستین بنای
بقعه پی افکنده شد، بهتدریج آثاری در اطراف حرم پدید
آمده و اشیایی از سوی امیران و وزیران و مردم
به حرم اهدا شده که هریک نسبت به قدمت و نفاست خود از جمله ارزشمندترین
آثار هنری اسلامی بهشمار میروند. پارهای از این آثار برای جلوگیری از فرسودگی
و ویرانی، در تعمیرات متعدد آستانه، به خزانه منتقل گشته، و برخی
هم مانند کاشیها و رگچینهای آجری اطراف حرم،
در جای خود با پوششهای شیشهای محافظت شدهاند. کهنترین خبر مستند در باب خزانۀ آستانۀ
عبدالعظیم را در فرمان مورخ
۹۵۰ق/۱۵۴۳م شاهطهماسب صفوی میتوان یافت که وی طی آن دستور داده در میان منازل
اطراف آستانه، محلی مناسب برای خزانۀ جدید بیابند
(هدایتی، ۷۹). از این فرمان آشکارا برمیآید که پیش از آن هم در آستانۀ عبدالعظیم
محلی برای خزانه بوده که لابد اشیای نفیس و هدایای
زایران و احیاناً نقدینهها را در آنجا نگه میداشتهاند. در سالهای اخیر نیز تعدادی از آثار نفیس
آستانه را به خزانه منتقل ساختهاند که از آن میان میتوان به اشیاء زیر اشاره کرد:
آستانه حضرت عبدالعظیم
الف ـ دو در آهنی با کتیبههایی به خط کوفی به ابعاد ۷۰ و
۱۲۰ سانتیمتر که به نظر میرسد ازجمله کهنترین
آثار این بنا و متعلق به روزگار سلجوقیان باشد. با آنکه بر روی
کتیبهها تاریخ ۹۴۵ق / ۱۵۳۸م
دورۀ سلطنت شاهطهماسب اول صفوی دیده میشود، به عقیدۀ کارشناسان این خط کوفی مربوط به خطوط دورۀ
سلاجقه (سدۀ ۵ و ۶ ق / ۱۱ و ۱۲م) است و حتى نمیتواند مربوط به سدۀ ۷ق / ۱۳م باشد چه رسد به سدههای ۹ و
۱۰ق / ۱۵ و ۱۶م (مصطفوی، ۱ /
۱۵۴، ۱۵۵). اگر قدمت این کتیبهها به ثبوت رسد، میتوان حدس زد که این
۲ کتیبه بر درهایی مربوط به روزگار سلاجقه نصب بوده و در
روزگار صفویه آن درها را به سبب فرسودگی تعویض یا مرمت و
همان کتیبههای قدیم را با تغییراتی
بر درهای جدید نصب کردهاند. این ۲ در
بعدها در انتهای معبر جنوب غربی امامزاده حمزه نصب شده است (همانجا) و
سپس به سبب نفاست، آنها را به خزانه منتقل ساختهاند.
ب ـ دو درِ منبتکاری بسیار
کهن و زیبا به ابعاد ۷۷ / ۱ و ۹۴ / ۰
متر مربوط به روزگار شاه اسماعیل اول صفوی که اشعاری به خط ثلث
برجسته بر آن نقش بسته است (هدایتی، ۲۶، ۲۷).
از این اشعار تاریخ ۹۱۸ق /
۱۵۱۲م به دست میآید که مربوط
به روزگار حکومت شاه اسماعیل اول صفوی است. حدس زدهاند که این درها پیش از احداث صحن بزرگ و ایوان شمالی،
مدخل اصلی حرم از سوی مشرق، یعنی مسجد زنانۀ فعلی
بوده است (مصطفوی، ۱ / ۱۵۶،
۱۵۷).
ج ـ یک در منبتکاری نفیس که مدتها پیش آن را از گوشۀ جنوب
شرقی مسجد بالاسر حرم برداشتند و در شمال ایوان امامزاده حمزه نصب
کردند و سپس به خزانۀ آستانه منتقل ساختند.
گفتهاند که این در
قبلاً در مسجد هولاکو که بعداً به آرامگاه ناصرالدینشاه تبدیل شد
جای داشته است. بر روی این در ۲ کتیبه به خط ثلث
برجسته هست که میگویند بر روی دری کهنتر بوده و پس از تعویض آن، کتیبههای مذکور را
بر روی در جدید نصب کردهاند. بر این کتیبهها تاریخ ۸۴۸ ق / ۱۴۴۴م
دیده میشود. از اینرو این کتیبهها و احتمالاً درِ اصلی، از ساختههای روزگار
شاهرخ تیموری است (مصطفوی، ۱ / ۱۵۶).
د ـ یک پنجره از کاشی مشبک
بسیار نفیس به ابعاد ۵۸ / ۱ و ۵۶ /
۱ متر، مرکب از ۱۲ خشت کاشی. این پنجره بر فراز در
میانی ایوان بزرگ شمالی نصب بوده و به استناد کتیبهای که مربوط به آخرین آینهکاری عصر قاجار
در ایوان مذکور است، در عهد ناصرالدینشاه به دستور امینالسلطان در ۱۳۰۹ق /
۱۸۹۱م ساخته شده است (همو، ۱ /
۱۶۰).
هـ ـ چیزهایی از قبیل
پردههای بسیار نفیس، قرآنهای خطی، فرشهای
متعدد، شمعدانهای قدیمی و پرارزش و تابلوهای نقاشی
و روپوش زری و کهن صندوق مزار مربوط به روزگار صفویه.
هماکنون برای
گردآوری و طبقهبندی این اشیاءِ نفیس به گونهای که در معرض بازدید علاقهمندان قرار گیرد،
ساختمانی ویژۀ موزۀ آستانه در غرب صحن ناصرالدینشاه در دست ساختمان
است. درِ غربی این موزه متشکل از سردر کاشی بسیار کهن و زیبای
حرم است که قبلاً برای جلوگیری از فرسودگی و انهدام به
خزانه منتقل گشته بود. با آغاز بنای موزه، این سردر و کتیبههای بسیار کهن و زیبای آن توسط استادان فن، در
غرب موزه نصب شده است.
۷. کتابخانه
همراه با اشیای گرانبهایی
که در طی روزگار به آستانۀ حضرت عبدالعظیم اهدا یا وقف شده، کتابها و قرآنهای خطی
نفیسی هم بوده است، چنانکه شاهعباس صفوی در
۱۰۳۷ق / ۱۶۲۷م تعداد
۱۱۹ جلد کتاب وقف آستانه کرده که ۳ جلد از آنها هنوز باقی
است (کتابخانۀ مرکزی، ۳ / ۶۴).
لابد کتابخانهای در آستانه
بوده است که میرزامحمدتقی نوری در حدود
۱۲۳۰ق / ۱۸۱۴م از آن استفاده
کرده است. اما از محل و چگونگی آن اطلاعی در دست نیست. کتابخانۀ معتبر
و مفصلی که گفتهاند در محل فعلی کفشکن ایوان بزرگ
بوده (مصطفوی، ۱ / ۱۵۸)، ظاهراً میبایست مربوط به روزگار قاجار باشد که طی آن ابنیه و بیوتات
آستانه توسعه یافته است. در ۱۳۲۴ش کتابخانهای
در شرق امامزاده حمزه تأسیس شده که تا ۱۳۳۹ش دایر
بوده است. در اردیبهشت آن سال در جنوب امامزاده حمزه، کتابخانهای در ۲ طبقه ساخته شده که تاکنون نیز برجای است.
کهنترین قرآن خطی آستانه که در فهرست راهنمای گنجینۀ قرآن
موزۀ ایران باستان ثبت شده، قرآنی است بسیار نفیس به
خط نسخ و ثلث که در ۹۴۰ق / ۱۵۳۳م به
روزگار شاهطهماسب اول نگاشته شده است (هدایتی، ۲۸؛ مصطفوی،
۱ / ۱۵۹). نیز مجموعۀ اسناد و فرامین
و وقفنامههای آستانه که به همت احمد هدایتی گردآوری شده،
در کتابخانه نگاهداری میشود. کهنترین سند رسمی، فرمان شاهطهماسب دربارۀ اوقاف
و تولیت آستانۀ عبدالعظیم است. کتابخانۀ آستانه هماکنون نزدیک به
۰۰۰‘۶ جلد کتاب چاپی و خطی دارد.
بخش دوم ـ تولیت
تولیت بقاع متبرکه و املاک و
رقبات وابسته به آنها، اساساً بر طبق شرع، وابسته به نظر واقف است و از همین
روی متولیان مختلف از سوی واقفان املاک و رقبات عهدهدار ادارۀ امور مربوط به تولیت خود بودهاند. ولی برای
جلوگیری از تصرفات نامشروع و هماهنگ کردن امور مربوط به موقوفات، از
روزگاران گذشته چنین مرسوم شده که تولیت واحدی با تأیید
سلطان وقت تعیین گردد که کارگزاران دولت نیز در امور مربوط به
آن از دستورهای او پیروی کنند.
دربارۀ متولیان
آستانۀ عبدالعظیم پیش از روزگار صفویه، سندی مکتوب دیده
نشده است. کهنترین اثری که در این باب به دست آمده، فرمان شاهطهماسب صفوی است که طی آن تولیت مزرعهای به نام مبارکآباد درخوارری را که طغرل سلجوقی
وقف آستانه کرده بود، به سیدشرفالدین وا گذاشته است
(هدایتی، ۹۰). از روی فرمانهای دولتی
که از عهد صفویه تاکنون به جای مانده است میتوان سلسلۀ متولیان آستانه را که نوادگان آنها تا چند سال پیش عهدهدار تولیت این آستانه بودند، شناخت. در روزگار شاهطهماسب، میرزاحبیبالله، فرزند بزرگ میرسیدحسین
خاتمالمجتهدین و نوادۀ دختری محقق ثانی، به تولیت آستانه گمارده شد. سپس جای
او را میرزا ابراهیم شیخالاسلام نوادۀ خاتمالمجتهدین گرفت و تولیت آستانه در خانوادۀ او
ادامه یافت (ایرانشهر، ۲ / ۱۳۳۷). در
۱۳۳۰ق / ۱۹۱۲م چندی پس از
تشکیل وزارت معارف و اوقاف، تولیت میرزا هدایتالله از همان سلسله، از سوی کسانی که مأمور نظارت و رسیدگی
به موقوفات آستانه شده بودند، تأیید شد (همانجا) و فرزندان او نیز
تا چند سال پیش ادارۀ آستانه را به عهده داشتند. نام این متولیان در فرامین
شاهان صفوی و کتاب تحفۀ سامی اثر ساممیرزا فرزند شاهاسماعیل صفوی
آمده است. از شاهعباس و شاهطهماسب دوم و اشرف
افغان و کریمخان زند و شاهان قاجار نیز فرامینی
دربارۀ تولیت در دست است.
بخش سوم ـ موقوفات
همگام با افزایش اهمیت و
توسعۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم، از دیرباز کسانی مزارع و املاک و
رقبات و اشیائی، غالباً با تعیین مورد مصرف آنها، وقف
آستانه کردهاند و فرمانهایی نیز از سوی حاکمان وقت دربارۀ
موقوفات صادر شده که هماکنون پارهای از آنها در
دست است. کهنترین خبری که دربارۀ اوقاف آستانه دیده شد، روایت
قزوینی رازی (ص ۲۲۰) است که میگوید مجدالملک براوستانی اوقافی برای حضرت
عبدالعظیم مقرر داشته است. کهنترین فرمان دولتی
در اینباره، فرمان مورخ ۹۶۰ق /
۱۵۵۳م شاهطهماسب است که صورت موقوفات غیرمنقول
آستانه با مشخصات کامل در آن ذکر شده است.
براساس این فرمان، ۱۶
رقبه مزرعه و باغچه در ری و شمیران و شهریار، از جمله املاک وقفی
آستانه بوده که امروزه ۵ رقبه از آن باقی و در تصرف آستانه است ( ایرانشهر،
۲ / ۱۳۳۵) و بقیه در طی روزگار به علت
نابسامانیهای سیاسی و سوءادارۀ آستانه، توسط
کسانی تصرف شده است و کهنترین رقبۀ وقفی
مشخص، مزرعۀ مبارکآباد معروف به خیرآباد واقع در ناحیۀ خوار شهر ری
بوده که طغرل سلجوقی وقف آستانه کرده است (هدایتی،
۹۰، «فرمان شاهطهماسب»). به جز فرمان شاهطهماسب، فرامین دیگری از سلاطین صفویه و
زندیه و قاجاریه در دست است. موقوفات آستانه شامل زمینهای
کشاورزی، روستا، قنات آب، ساختمان و اشیای گوناگون است (برای
سایر موقوفات، نک : کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلمها، ۱ /
۱۰-۱۲).
مآخذ
ابناسفندیار، محمد
بن حسن، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، کلالۀ خاور،
۱۳۲۰ش، ص ۱۲۰؛ اصطخری، ابواسحاق
ابراهیم، مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و
نشر کتاب، ۱۳۴۷ش، ص ۱۷۰؛
اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، مرآتالبلدان، به کوشش
پرتو نوری علاء و محمدعلى سپانلو، تهران، اسفار،
۱۳۶۴ش، ۱ / ۵۱۳؛ ایرانشهر
(ذیل اوقاف)، ۲ /
۱۳۳۱-۱۳۳۲؛ بهبهانی،
محمدباقر، تعلیقات علی منهجالمقال، تهران،
۱۳۰۶ق، ص ۱۹۶؛ پیرنیا،
محمدکریم، «درگاه و کتیبۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم»،
مجلۀ باستانشناسی و هنر ایران، س ۲، شم ۲ (بهار
۱۳۴۸ش)، صص ۴-۶؛ جواهرکلام، عبدالعزیز،
تاریخ تهران، تهران، منوچهری، ۱۳۵۷ش، صص
۱۸، ۳۰؛ حلی، حسن بن یوسف،
خلاصةالاقوال فی معرفةالرجال، تهران، ۱۳۱۰ق، ص
۶۴؛ شوشتری، قاضی نورالله، مجالسالمؤمنین،
تهران، اسلامیة، ۱۳۷۵ق، ۲ /
۴۵۸، ۴۶۰؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین،
به کوشش محمدشفیع، لاهور، ۱۳۶۵ق، ۲ (۱)
/ ۳۲۱، ۳۲۲؛ عطاردی قوچانی، عزیزالله،
عبدالعظیمالحسنی حیاته و مسنده، تهران، ۱۳۴۳ش،
صص ۲۹۵، ۲۹۶؛ فصیحی خوافی،
احمد بن محمد، مجمل، به کوشش محمود فرخ، مشهد، باستان،
۱۳۳۹ش، ۳ / ۲۶۴؛ قزوینی
رازی، عبدالجلیل، النقض، به کوشش جلالالدین محدث،
تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش، صص
۲۲۰، ۵۷۷؛ کاشفی، ملاحسین واعظ،
روضةالشهداء، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه،
۱۳۴۹ش، صص ۲۵۳، ۴۰۱؛
کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی، ۳ / ۶۴؛ کتابخانۀ مرکزی
و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلمها، ۱ /
۱۰-۱۲؛ کجوری، محمدباقر، جنةالنعیم، تهران،
۱۲۹۶ق، صص ۴۴۴، ۴۵۰؛
کربلایی تبریزی، حافظحسین، روضاتالجنات، به کوشش جعفرسلطان قرایی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر
کتاب، ۱۳۴۹ش، ۲ / ۶۶۰ حاشیه؛
کریمان، حسین، ری باستان، تهران، انجمن آثار ملی،
۱۳۴۵ش، ۱، ۲، جم ؛ مرعشی، محمدباقر،
الرواشحالمساویة، قم، کتابخانۀ آیتالله مرعشی،
۱۴۰۵ق، ص ۵۰؛ مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به کوشش گای لسترنج، لیدن،
۱۳۳۱ق، ص ۵۴؛ مصطفوی، محمدتقی،
آثار تاریخی تهران، تهران، انجمن آثار ملی،
۱۳۶۱ش، جمـ ؛ نجاشی، احمد، رجال، بمبئی،
۱۳۱۷ق، ص ۱۷۳؛ نوری طبرسی،
حسین، مستدرکالوسائل، تهران، اسلامیة،
۱۳۸۲ق، ۳ / ۶۱۴؛ هدایت،
رضاقلیخان، روضةالصفای ناصری، تهران، خیام،
۱۳۳۹ش، ۱۰ / ۱۰۶،
۸۱۱؛ هدایتی، محمدعلی، آستانۀ ری،
مجموعۀ اسناد و فرامین، تهران، ۱۳۴۴ش، جم ؛ نیز:
تحقیقات محلی نگارندۀ مقاله، زمستان ۱۳۶۵ش.