responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 26

ابن رشد


نویسنده (ها) :
محمدهادی مؤذن جامی
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌رُشد، ابوالولید محمد بن احمد قرطبی (450-11 ذیقعدۀ 520 ق/ 1058- 28 نوامبر 1126)، قاضی و فقیه مالكی، كه برای تمایز از نوۀ نامدارش، از او به ابن رشد الجد و ابن رشد الاكبر نیز یاد می‌شود. وی در قرطبه زاده شد و در همانجا رشد یافت و نزد دانشمندان آن سامان دانش آموخت. برخی از برجسته‌ترین اساتید او عبارتند از: ابوجعفر احمد بن رزق، فقیه قرطبه كه نقش بسزایی در شكل‌گیری شخصیت فقهی و طریقۀ علمی او داشته است، ابومروان عبدالملك بن سراج، ابوعبدالله محمد بن فرج معروف به ابن الطلاع، ابوعبدالله محمد بن خیره، معروف به ابن ابی العافیۀ جوهری، ابوعلی حسین بن محمد غسانی، معروف به جیانی، ابوالعباس احمد بن عمر عذری، معروف به دلائی نیز بدو اجازۀ روایت داده و ابن رشد تصانیف او را روایت كرده است (ابن‌رشد، البیان، 1/ 31؛ قاضی عیاض، الغنیة، 55، 228). مهم‌ترین شاگردان اوعبارتند از: ابوالحسن محمدبن عبدالرحمن، معروف به ابن الوزّان، قاضی عیاض، ابن بشكوال، ابومروان عبدالمك بن مسرۀ یحصبی، محمد بن یوسف معروف به ابن سعاده، ابوالحسن علی بن عبدالله انصاری، معروف به ابن النعمة و ابوالولید ابن الدباغ (ابن رشد، فتاوی، 3/ 1521؛ قاضی عیاض، همان، 55؛ ابن بشكوال، 2/ 576؛ ابن ابار، المعجم، 155؛ همو، التكملة، 2/ 506؛ ابن زبیر، 207). برای آگاهی بیشتر از اسامی شاگردان و راویان او (نک‌ : ابن‌رشد، همان، 2/ 1525؛ ابن خیر، 200؛ ابن ابار، التكملة، جم‌ ؛ ضبی، 51؛ ابن‌عبدالملك، 6/ 231؛ ابن‌زبیر، 8، 13؛ ابن‌خطیب، 1/ 364-365؛ مخلوف، 129).
ابن‌رشد در جمادی‌الاول 511/ اوت 1117 از سوی امیر مرابطی ابوالحسن علی بن یوسف بن تاشُفین به مقام قضا گمارده شد، ولی پس از چهار سال كه به این كار اشتغال داشت به گفتۀ خود از بیم آنكه نتواند كتاب البیان و التحصیل را به پایان برد، از مقام خود استعفا كرد. قاضی عیاض ( الغنیة، 54) علت دیگر استعفای وی را وجود تشنج عمومی دانسته است. عنان در عصر المرابطین (ص 82) این تشنجات را قیامی ضد مرابطون به شمار آورده و به نقل از یكی از نسخه‌های خطی البیان المغرب ابن عذاری از ارتباط شخص ابن رشد با این واقعه خبر داده است. ابن سعید (1/ 105) ابن رشد را قاضی القضات نیز دانسته است. مُوید این گفته شعری از ابومحمد كلاعی جیانی است كه مقری در نفح الطیب (6/ 88) آن را نقل كرده است. ذهبی ( العبر، 2/ 414) علاوه بر این او را مفتی قرطبه خوانده است. ابن قاضی مكناسی (جذوة الاقتباس، 1/ 255) از ورود ابن‌رشد به فاس و نیز تدریس در آن شهر سخن گفته است.
در پی حملۀ آلفونسو در 519 ق/ 1125 م كه به ترغیب و همدستی مسیحیان ساكن اندلس صورت گرفت و حكمران وقت، تمیم برادر ابن تاشفین در مقابله با او كوتاهی و سستی به خرج داد، ابن‌رشد برای دیدار با امیر و مطلع ساختن او از اوضاع (نک‌ : ابن عذاری، 4/ 72؛ عنان، نهایة الاندلس، 68). در 3 ربیع الاول 520 عازم مغرب شد (ابن رشد، فتاوی، 3/ 1521) و در ملاقات با امیر خواستار تنبیه و تبعید معاهدین مسیحی و بركناری تمیم گردید و امیر بر وفق نظر او به تبعید آنان پرداخت و تمیم را بركنار نمود، یا تمیم خود در همین دوران درگذشت و كار به عزل او نینجامید. ابن رشد در همین سفر پیشنهاد تسویر (دیواركشی) مراكش را جهت حفظ امنیت آن در برابر حملۀ دشمنان، ازجمله ابن تومرت، عرضه كرد و امیر آن را پذیرفت (ابن عذاری، 4/ 72-73؛ ابن خطیب، 1/ 113-114؛ الحلل الموشیة، 90، 97- 98). ابن رشد پس از حصول مقصود، به قرطبه بازگشت، ولی در همان اوان ورود به قرطبه در بستر بیماری افتاد و پس از 4 ماه و 19 روز درگذشت. پسرش ابوالقاسم احمد بر او نماز گزارد و در مقبرۀ عباس در شرق قرطبه در آرامگاه اسلاف خود به خاك سپرده شد (ابن وزان، 3/ 1524-1525). بررسی آثار چاپ شدۀ ابن رشد و آنچه در وصف وی گفته‌اند، اهمیت او را در فقه مالكی نشان می‌دهد. مراكشی (2/ 357) نقل كرده است كه در مذهب مالك اثری چون البیان و التحصیل و المقدمات ابن رشد تألیف نشده است. همو می‌افزاید كه ابن اثیر در جامع الاصول او را از مجددین رأس سدۀ پنجم در مراكش دانسته است (قس: ابن اثیر، 12/ 222-223 كه در نسخۀ آن افتادگی وجود دارد). فتاوی او خصوصاً از آن جهت كه سیمایی از اوضاع اجتماعی، اقتصادی مغرب اسلامی (اعم از‌اندلس و مراكش تحت نفوذ مرابطون) را نشان می‌دهد، قابل توجه و بررسی است. تلقی او از جهاد و فتوا به افضلیت آن از حج و جاری و دائمی دانستن حكم هجرت، مبین درگیری و حضور مستقیم او در حوادث و اوضاع پرتلاطم آن روزگار است (نک‌ : ابن رشد، المقدمات، جم‌ ؛ ناصری، 7/ 8).

آثار

الف ـ چاپی

1. البیان و التحصیل كه اسم كامل آن بنا به تحقیق حجی (1/ 5-7) البیان و التحصیل و الشرح والتوجیه والتعلیل فی مسائل المستخرجة است كه شرحی مفصل بر المستخرجة من الاسمعة معروف به عُتبیة اثر محمد بن احمد عتبی قرطبی (د 255 ق/ 869 م) است. این شرح در مدت 12 سال نوشته شده و در ربیع‌الاخر 517/ ژوئن 1122 به پایان رسیده است. البیان و التحصیل در خلال سالهای 1404-1407 ق/ 1984-1987 م در 20 مجلد در بیروت به چاپ رسیده كه دو مجلد آخر آن شامل فهارس كتاب است. ابن قاضی مكناسی ( درة الحجال، 3/ 208) از تألیف یك برنامج توسط ابوعمرو عثمان بن علی بن دعمون غرناطی برای این كتاب خبر داده است. محمد بن ابی القاسم مشذالی مفتی و خطیب بجایه نیز این اثر را تلخیص نموده است (باباتنبكتی، 314). 2. المقدمات كه اسم كامل آن به تسمیۀ ابن رشد ( المقدمات، 1/ 10) عبارت است از كتاب المقدمات الممهّدات لبناء ما اقتضته رسوم المدونة من الاحكام الشرعیات و التحصیلات المحكمات لامهات مسائلها المشكلات، مایۀ این كتاب كه ابتدا در شرح المدونة و به هنگام مذاكره و مناظرۀ ابن رشد با مالكیان دیگر فراهم آمده بود (همان، 1/ 9) پس از درخواست همراهان مبنی بر تمهید مقدمه‌ای در اول هر یك از بخشهای البیان، مقدمه‌ای بر آن گشت و چنانكه خود گفته است در هر دو كتاب از نظر سبك پیرو استادش ابن رزق است ( البیان، 1/ 31-32).محمد بن سعید رعینی آن را مختصر كرده است (بابا تنبكتی، 272). ابوعبدالله محمد بن خلف انصاری معروف به ابن الالبیری نیز اثری با عنوان الرد علی ابی الولید بن رشد فی مسألة الاستواء الواقعة له فی الجزء الاول من مقدماته تألیف كرده است (ابن عبدالملك، 6/ 194؛ قس: ابن رشد، المقدمات، 1/ 21). المقدمات یك بار در 1325 ق در قاهره بدون كتاب الجامع به چاپ رسید. الجامع من المقدمات جداگانه در 1985 م در عمان چاپ شده است. این كتاب به صورت كامل نیز در 1408 ق/ 1988 م در بیروت به چاپ رسیده است. 3. فتاوی كه با عنوان المسائل یا النوازل از آن یاد شده (نک‌ : ابن بشكوال، 2/ 577؛ بابا تنبكتی، 165) مجموعۀ فتاوای ابن رشد است كه شاگرد او ابن وزان گرد آورده است. این كتاب در 1407 ق/ 1987 م در بیروت به چاپ رسیده است.

ب ـ خطی

1. شرح المدونة یا مناهج التحصیل و نتائج لطائف التأویل علی كشف اسرار المدونة. نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ قرویین فاس موجود است (GAL, S, I/ 300). رابطۀ این اثر با المقدمات قابل بررسی است. 2. مختصر شرح معانی الآثار طحاوی (خدیویه، 1/ 414؛ نک‌ : GAL, I/ 480). این اثر توسط عبدالرحمن الرقعی به نظم درآمده است (GAL, S, I/ 662). در مورد دیگر آثار خطی و مفقود وی به این مآخذ مراجعه شود: ابن رشد ( فتاوی، 1/ 461، 462). قاضی عیاض (ترتیب المدارك، 4/ 557)، ابن خیر (ص 266)، ونشریسی (8/ 290، 10/ 316)، ذهبی ( سیر، 19/ 502)، حاجی خلیفه (2/ 1412)، مخلوف (ص 129)، بروكلمان (GAL, S;
GAL, I/ 479-480، همانجا).

مآخذ

ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة، به كوشش عزت عطار حسینی، قاهره، 1375 ق/ 1956 م؛
همو، المعجم فی اصحاب القاضی الامام ابی علی الصدفی، مادرید، 1885 م؛
ابن اثیر، مجدالدین، جامع الاصول، به كوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1370 ق؛
ابن بشكوال، خلف بن عبدالملک، الصلة، قاهره، 1966 م؛
ابن خطیب، محمد بن عبدالله، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، مكتبة الخانجی؛
ابن خیر، محمد، الفهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، بغداد، 1963 م؛
ابن رشد، محمد بن احمد، البیان و التحصیل، به كوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛
همو، الفتاوی، به كوشش مختار بن طاهر تلیلی، بیروت، 1987 م؛
همو، المقدمات الممهدات، به كوشش محمد حجی و سعید احمد اعراب، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛
ابن زبیر، احمد، صلة الصلة، القسم الاخیر، به كوشش لوی پرووانسال، پاریس، 1937 م؛
ابن سعید ‌اندلسی، علی بن موسی، المغرب، به كوشش شوقی ضیف، قاهره، 1953 م؛
ابن عبدالملك، محمد بن محمد، الذیل و التكملة، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1972 م؛
ابن عذاری مراكشی، احمد بن محمد، البیان المغرب به كوشش احسان عباس، بیروت، 1967 م؛
ابن قاضی مكناسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1972 م؛
همو، درة الحجال، به كوشش محمد احمدی ابوالنور، تونس و قاهره، 1391 ق/ 1971 م؛
ابن‌وزان، محمد بن عبدالرحمن، توضیحات بر فتاوی (نک‌ : ابن رشد در همین مآخذ)؛
بابا تنكبتی، احمد بن احمد، نیل الابتهاج، در حاشیۀ الدیباج المذهب ابن فرحون، قاهره، 1351 ق؛
حاجی خلیفه، كشف؛
حجی، محمد، مقدمۀ البیان و التحصیل (نک‌ : ابن رشد در همین مآخذ)؛
الحلل الموشیة، به كوشش سهیل زكار و عبدالقادر زمامه، دارالبیضاء، 1979 م؛
خدیویه، فهرست؛
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛
همو، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛
ضبی، احمد بن یحیی، بغیة الملتمس، قاهره، 1967 م؛
عنان، محمد عبدالله، عصر المرابطین و الموحدین، قاهره، 1964 م؛
همو، نهایة الاندلس، قاهره، 1966 م؛
قاضی عیاض، ترتیب المدارك، به كوشش احمد بكیر محمود، بیروت و طرابلس، 1387 ق/ 1967 م؛
همو، الغنیة، به كوشش ماهر زهیر جرار، بیروت، 1402 ق/ 1982 م؛
مخلوف، محمد بن محمد، شجرة النور الزكیة، بیروت، 1350 ق؛
مراكشی، عباس بن ابراهیم، الاعلام بمن حل مراكش و اغمات من الاعلام، فاس، 1355 ق/ 1936 م؛
مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، به كوشش یوسف بقاعی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛
ناصری، سلاوی، احمد بن خالد، الاستقصاء، به كوشش جعفر و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1956 م؛
ونشریسی، احمد بن یحیی، المعیار المغرب، به كوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛
نیز:

GAL;
GAl, S.
محمدهادی مؤذن جامی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست