اَرَّجانی، ابوبكر ناصحالدین احمد بن محمد بن حسین (460-544ق/ 1068-1149م)، شاعر، فقیه و قاضی شوشتر و عسكر مُكْرَم. وی در ارجان فارس زاده شد، ولی خانوادۀ او در شوشتر و عسكر مكرم در خوزستان اقامت داشتند. نسب او از جانب مادر به زاهد مشهور ابوعبدالله محمد بن احمد ارجانی(د 400ق) (سمعانی، 1/ 154) و از جانب پدر به انصار میرسد (عمادالدین، قسم شعرای ایران، 114؛ ابن خلكان، 1/ 152؛ یونینی، 1/ 240). وی در جوانی در مدرسۀ نظامیۀ اصفهان به فراگیری فقه شافعی پرداخت (اسنوی، 1/ 110). نخست از پدر اجازۀ نقل حدیث گرفت و سپس در طلب حدیث به عراق و شام و مصر سفر كرد (ابندمیاطی، 73؛ ابن شاكر، 12/ 422). در اصفهان از ابوبكر محمد ابن احمد بن ماجۀ ابهری (سمعانی، همانجا؛ ابنجوزی، 10/ 139؛ ذهبی، العبر، 2/ 466) و در كرمان از ابویعلى ابن هباریه حدیث شنید. منابع نام تنی چند از شاگردان و راویان او را نیز نقل كردهاند (همو، سیر...، 20/ 211؛ ابن دمیاطی، همانجا؛ سبكی، 6/ 53). از آن میان به ویژه از سمعانی میتوان نام برد كه ارجانی اجازۀ نقل همۀ احادیث و مسموعاتش را به او داده بوده است (سمعانی، همانجا). ارجانی مدتی طولانی به نیابت قضا در شهرهای خوزستان ازجمله شوشتر و عسكرمكرم اشتغال داشت (سمعانی، عمادالدین، ابنجوزی، همانجاها) و شاید به سبب اقامت طولانی وی در شوشتر باشد كه در برخی منابع، وی را با نسبت شوشتری نیز یاد كردهاند (حاجی خلیفه، 1/ 775؛ قمی، 2/ 19). ارجانی در طی این سالها از دسیسههای دشمنان و رقیبان خود در امان نبود. ازاینرو میكوشید با مدح بزرگان و درباریان از گزند دسیسهچینان رهایی یابد و مقام و منصب خود را حفظ كند (طاهر، 1/ 196، 197)؛ اما به رغم همۀ این مدایح، به مقامی بالاتر از نیابت قضا دست نیافت و حتی، چنانكه از برخی اشعارش بر میآید، چندان ثروت نیندوخت كه بتواند زندگی مرفهی فراهم آورد، یا دیون خود را بپردازد (همانجا). ظاهراً زندگی ارجانی در فقر و تنگدستی میگذشته، و برای تهیۀ پارهای از مایحتاج زندگی نیاز به كمك و عنایت دیگران داشته است (ابن شاكر، 12/ 341). وی چندین بار به بغداد سفر كرد و به مدح المستظهر بالله و المسترشد بالله پرداخت (عمادالدین، قسم شعرای عراق، 1/ 187، 188؛ ابنجوزی، همانجا؛ ابنشاكر، 12/ 422؛ صفدی، 7/ 374). اشعار موجود ارجانی حاكی از آن است كه وی با برخی از معاصران نامدار خویش چون ابواسحاق ابراهیم بن عثمان غزّی و عزیزالدین مستوفی، عموی عمادالدین كاتب مصاحبت داشته، و گاهی با آنان اشعاری رد و بدل میكرده، و آنان را مدح نیز میگفته است (عمادالدین، قسم شعرای شام، 1/ 27، 28، قسم شعرای ایران، 113؛ ابنخلكان، 1/ 189؛ صفدی، همانجا؛ دربارۀ دیگر ممدوحان شاعر، نك: عمادالدین، قسم شعرای عراق، 1/ 141؛ ابنشاكر، 12/ 200-201؛ عباسی، 3/ 36). ارجانی در شوشتر (سمعانی، همانجا؛ ابن جوزی، 10/ 140)، یا به روایتی در عسكر مكرم وفات یافت (ابن خلكان، 1/ 154). تنها اثر برجای مانده از ارجانی دیوان شعر اوست كه ظاهراً بخشی از سرودههای او را در بر میگیرد و برای آگاهی از سیر كلی زندگی و احوال شاعر بسیار سودمند است. شاعر اصل و نسب، سفرها، بسیاری از تجربههای شخصی و شرایط مادی زندگی خود را در اشعار خویش بیان كرده است. دیوان وی ظاهراً در زمانی بسیار نزدیك به عصر او توسط فرزندش محمد گردآوری و تدوین شد (عمادالدین، قسم شعرای ایران، همانجا؛ ابنخلكان، 1/ 152). ارجانی شاعری پرگوی بود. گویند شعر را از اواخر دورۀ نظامالملك وزیر ملكشاه سلجوقی، یعنی از حدود سال 480ق/ 1087م، آغاز كرد و تا پایان عمر، روزانه به طور مستمر 8 بیت شعر میسرود (همانجا؛ صفدی، 7/ 378). شعر ارجانی را در مقام ارزیابی باید از نوع شعر علما دانست. با آنكه شاعر ادعاهای فراوانی در ارزشمندی شعر خویش دارد، بیشتر سرودههایش از هرگونه تازگی و نوآوری خالی است. وصفهای طولانی، استفادۀ فراوان از صنایع لفظی، بهویژه صنعت عكس، از خصوصیات بارز سبك اوست. غالب اشعار موجود وی را مدح و فخر تشكیل میدهد، اما سایر موضوعات شعری همچون، غزل، وصف، حكمت و عتاب نیز در سرودههای وی به چشم میخورد. به رغم تحسین مبالغهآمیز منابع كهن كه به روال معمول، در ستایش از شعر او داد سخن دادهاند (نك: سمعانی، 1/ 154؛ عمادالدین، قسم شعرای شام، همانجا؛ ابن خلكان، 1/ 151؛ ذهبی، العبر، 2/ 466؛ طاهر، 1/ 198- 199)، میتوان با علی جواد طاهر هم آواز شد كه شعر ارجانی را، چه از لحاظ ساختمان و چه از لحاظ موضوع، بیاهمیت و فاقد روح ابتكار دانسته، و ستایندگان او را نیز گزافهگویانی خوانده است كه با ستایش از شعر ارجانی در واقع ركود ادبی عصر خود را تأیید كردهاند (1/ 199). تنها ستایشی كه طاهر دربارۀ ارجانی میپذیرد، بیتی است كه شاعر در آن خود را «شاعرترین فقها» یا «فقیهترین شعرا»ی عصر خوانده است. زیرا، به گفتۀ او، هر دانشآموزی میتواند دیوانی مانند دیوان ارجانی به نظم درآورد (1/ 199-200). با اینهمه، اشعار ارجانی، از دیرباز مورد توجه ادب دوستان بوده است و جلالالدین قزوینی (د 739ق/ 1338م)، در اثری موسوم به الشذر المرجانی فی شعر الارجانی، گزیدههایی از آن را گردآوری كرده بوده است (فروخ، 3/ 752). با آنكه شاعر در ایران پرورش یافته بود و فارسی را نیز نیك میدانست (عمادالدین، قسم شعرای ایران، 114؛ ابنخلكان، همانجا)، اشعاری به زبان فارسی از وی بر جای نمانده است. دیوان ارجانی نخستین بار به كوشش احمد عباس ازهری در 1307ق/ 1889م در بیروت به چاپ رسید و سپس بار دیگر در 1317ق/ 1899م توسط عبدالباسط انسی در همان شهر منتشر شد. همچنین محمد قاسم مصطفى آن را در دو جزء در بغداد (1400ق/ 1979م) به چاپ رسانیده است.