نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 72
نخستين سوگوارىها
حضرت
آدم عليه السلام در كربلا
در
روايات ما آمده است: هنگامى كه حضرت آدم عليه السلام به زمين فرستاده شد. ميان او
و همسرش «حوا» جدايى افتاد. آدم براى يافتن همسرش، به جستوجو پرداخت. در ميانه
راه، گذارش به كربلا افتاد. پس بىاختيار، ابرى از غم، دلش را تسخير كرد و بر اثر
لغزش به گودال قتلگاه افتاد با چشمى گريان و تنى مجروح سر به آسمان بلند كرد و
گفت: خدايا! بار ديگر، امرى مرتكب شدهام كه اين حال به من دست داده است؟ خطاب رسيد:
«اى آدم! گناهى از تو سر نزده است، لكن در اين سرزمين، فرزند تو- حسين عليه
السلام- را با ستم، به قتل مىرسانند». عرض كرد: خدايا حسين كيست؟ آيا از پيامبران
است؟ ندا آمد: «نه، پيامبر نيست، ولى فرزند پيامبر آخر الزمان- محمد بن عبداللَّه-
است». عرض كرد: خدايا! قاتل او كيست؟ خطاب آمد: «نامش يزيد است كه ملعون آسمانها
و زمين است». در اين هنگام به جبرئيل رو كرد و گفت: درباره قاتل حسين عليه السلام
چه بايد كرد؟ جبرئيل گفت: «بايد او را لعن كرد». آدم عليه السلام چهار بار يزيد را
لعن كرد و راه خود را در پيش گرفت و از سرزمين كربلا خارج شد.[1]
[1]. بحار الأنوار، ج 44، ص 242- 243؛« وروي مرسلا
أن آدم لما هبط إلى الأرض لم ير حوا فصار يطوف الأرض في طلبها فمر بكربلا فاغتم،
وضاق صدره من غير سبب، وعثر في الموضع الذي قتل فيه الحسين، حتى سال الدم من رجله،
فرفع رأسه إلى السماء وقال: إلهي هل حدث مني ذنب آخر فعاقبتني به؟ فاني طفت جميع
الأرض، وما أصابني سوء مثل ما أصابني في هذه الأرض. فأوحى الله إليه يا آدم ما حدث
منك ذنب، ولكن يقتل في هذه الأرض ولدك الحسين ظلما فسال دمك موافقة لدمه، فقال
آدم: يا رب أيكون الحسين نبيا قال: لا، ولكنه سبط النبي محمد، فقال: ومن القاتل
له؟ قال: قاتله يزيد لعين أهل السماوات والأرض، فقال آدم: فأي شئ أصنع يا جبرئيل؟
فقال: العنه يا آدم فلعنه أربع مرات ومشى خطوات إلى جبل عرفات فوجد حوا هناك».
نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 72