نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 335
پند و نصيحتمرحوم ميرزا قدس سره و نصيحت به ديگران
حجّت
الاسلام والمسلمين ابراهيم رضائيان مىگويد: ما در مدرسهى مرجع فرزانه، مرحوم
بروجردى قدس سره نشسته بوديم؛ و با عدّهاى از جمله: شيخ نصراللَّه خلخالى قدس سره
و فقيه مقدّس، ميرزاى تبريزى قدس سره مشغول صحبت بوديم و از امور مختلف نقل قول
مىشد.
ناگهان
شخصى در حالى كه انگشترى طلا به دست داشت، از مقابل ما عبور كرد.
لحظهاى
در كنار ما مكث كرد، مرحوم نصراللَّه خلخالى قدس سره از او سؤال كرد: «اهل كجا
هستى؟» شخص گفت: «من تاجرم و از بغداد مىآيم.» حاج آقا رضائيان مىگويد: انگشتر
در دستش جلوهى بسيارى داشت، آن زمان هيچ مردى از انگشتر طلا استفاده نمىكرد و
براى جمع ما عجيب بود، چگونه شخصى با اين انگشتر مىخواهد به زيارت برود. آنگاه
ميرزا قدس سره رو به آن شخص كرد و گفت: «آقاى محترم! شما چگونه مىخواهى با اين
انگشتر طلا به حرم مطهّر و زيارت مولانا اميرالمؤمنين عليه السلام بروى؟ زيارت
آدابى دارد كه بايد به دقت آن را به جاى آورد. به دست كردن انگشتر طلا براى مرد
حرام است و زيارت بايد طورى باشد كه ضمن قبولى اعمال، مورد رضاى خدا و اهل بيت
عليهم السلام قرار گيرد. زيارت امر مستحب است، ولى ترك
نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 335