responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 291

برايشان بسيار خطرناك بود) و حتى حاضر نبودند با ماشينى كه عدّه‌اى از مقلّدين شان در خارج از كشور تهيه كرده بودند، به جلسه‌ى درس حاضر شودند؛ بلكه با ماشين قديمى خود رفته و گاهى اگر طلبه‌اى را در راه مى‌ديدند، سوار مى‌كردند و با خود به جلسه‌ى درس مى‌آوردند يا از جلسه‌ى درس به جايى كه در مسير خود قرار داشت، مى‌رساندند. با تمام وجود ابراز محبّت مى‌كردند و بارها در كلاس درس، طلّاب را «عزيزم» خطاب مى‌كردند. ايشان خيمه‌اى بودند براى كلّ طلّاب؛ به طورى كه با رحلت ايشان خلأ وجودى‌اش نمايان شد و طلّاب فاضلى كه از محضر ايشان استفاده مى‌بردند، ضربه‌ى بزرگى را احساس كردند. بارها اين جمله از زبان شاگردان ايشان شنيده مى‌شود كه واقعاً حوزه يتيم شد. ايشان فقيهى بودند كه هر آنچه از ايشان سؤال مى‌شد، فوراً جواب مى‌دادند و اين حالت ميرزا قدس سره در كمتر فقيهى مشاهده شده است. چنان مطلب را موشكافى مى‌كردند كه جاى سؤال باقى نمى‌گذاشت. هر جمله‌اى را كه مى‌فرمودند پر از مطالب مفيد، و پر محتوا بود. آن گونه شاگردان را آماده مى‌كردند كه خود شاگرد احساس آرامش نموده و رغبت بيشترى به درس پيدا مى‌كرد. يادش گرامى و روحش شاد باد.

نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 291
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست