responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 193

بنده‌ى ناچيز و فقيرميرزاى تبريزى قدس سره و زمزمه‌ى نيمه شب‌

يكى از شاگردان فقيه مقدّس، ميرزاى تبريزى قدس سره، به نقل از فاضل محترم حجّت الاسلام والمسلمين شيخ نورى مى‌گويد: يكى از طلّاب آذربايجان براى من نقل كرد: يك روز ميرزا قدس سره را قبل از نماز صبح ديدم كه به طرف حرم حركت مى‌كنند و تنها هستند. خيلى اين صحنه مرا تحت تأثير قرار داد. تصميم گرفتم چند روزى صبح ها با قدم زدن پشت سر مرحوم ميرزا قدس سره وى را همراهى كنم. اين شخص مى‌گويد: روز سوم كنجكاو شدم كه مرحوم ميرزا قدس سره چه چيزى را با خود زمزمه مى‌كند. خودم را از پشت سر به ميرزا قدس سره نزديك كردم و شنيدم كه كلماتى را به زبان آذرى زير لب مى‌گويند. سعى كردم گوش بدهم چه مى‌گويند كه متوجّه شدم خطاب به امام زمان عليه السلام مى‌گويد:

اى مولا و مقتداى من! اى سرور و آقاى من! همان گونه كه مرحوم علامه‌ى امينى قدس سره در مقابل ضريح حرم اميرالمؤمنين، على بن ابى‌طالب عليه السلام مى‌ايستاد و خود را عبد و بنده‌ى مخلص و كوچك شما خطاب مى‌كرد، من هم خود را بنده‌ى ناچيز، فقير، مخلص و كوچك شما مى‌دانم. عنايتى كنيد و به حال ما رحم نماييد. ما كوتاهى كرديم و نتوانستيم به وظيفه‌ى خود عمل كنيم، اما اى امام‌

نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست