responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 149

بعد از روزى كه مرحوم ميرزا قدس سره با پاى برهنه براى عزادارى جهت تخريب قبور ائمه‌ى مظلوم سامرا عليهم السلام خارج شده بودند)، خانواده خواب ديده است كه مرحوم ميرزا قدس سره به صورت دسته جمعى به زيارت امامين عسكريين عليهم السلام حركت مى‌كنند؛ همه با كفش وارد حرم مى‌شوند؛ ولكن يك نفر عالم بزرگوار و نورانى با پاى برهنه وارد حرم شد و به زيارت و گريه پرداخت كه در ميان آن همه جمعيّت براى همه اسباب تعجّب بود كه اين پيرمرد نورانى كيست؟

حاج آقاى ركنى مى‌گويد: خانواده‌ى ما مرحوم ميرزا قدس سره را نديده بود و مى‌گفت يك پيرمرد نورانى بود، سپس مى‌گويد: از ايشان خصوصيات آن پيرمرد را سؤال كردم؟ او اوصافى را بيان كرد كه كاملًا با خصوصيات فقيه مقدّس ميرزا جواد تبريزى قدس سره منطبق بود، من به ايشان گفتم: اتفاقاً ميرزا ديروز با پاى برهنه به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفته‌اند. جاى تعجّب اين‌جاست كه خانواده‌ى اين‌جانب اصلًا ميرزاى تبريزى قدس سره را نديده بود و نمى‌شناخت؛ ولى اوصافى را كه در خواب از ايشان مى‌گفت، منطبق بر مرحوم ميرزا قدس سره بود. اين است ثمره‌ى يك عمر سوختن در ولاى اهل بيت عليهم السلام، اين است عنايت خداوند متعال در اظهار مودّت به خاندان عصمت و

نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست