اگر صاحب پيراهنى آن را از دست غصبكننده
كشيده تا از چنگ او بيرون آورد، ولى او پيراهن را رها نكند و در اين ميان پيراهن
پاره شود، گرچه تباه شدن آن با كار هر دو انجام گرفته، ولى گفته مىشود كه چون
غصبكننده، حق نگهدارى پيراهن ديگرى را نداشته، پس خود او سبب نابودى پيراهن است و
بايد همه بهاى آن را بپردازد. يا گواه دروغين كه ضامن مال از دست رفته است؛ چرا كه
حقيقت را پنهان كرده و گواهى دروغ داده بود و از مباشر، كه همان قاضى است، قوىتر
است.
در اين مسأله، اگر اين نكته را پذيرفته و بدان يقين كنيم، محكوم عليه
ضامن هزينههاى دادرسى خواهد بود وگرنه مانند مسأله پيشين، اصل آن است كه او، ضامن
چنين هزينهاى نيست.