بجا آورده است يا نه، بايد بنا بگذارد كه آن را
بجا آورده است، مثلًا اگر شك كند كه ركوع كرده است يا نه، بايد بنا بگذارد كه آن
را انجام داده است؛ ولى اگر در چيزى كه بجا آوردن آن نماز را باطل مىكند شك كند
كه آن را انجام داده است يا نه، بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده است، مثلًا
اگر شك كند كه يك ركوع كرده است يا بيشتر، چون زياد شدن ركوع نماز را باطل مىكند،
بايد بنا بگذارد كه بيش از يك ركوع انجام نداده است.
1373-
كسى كه در يكى از اجزاء نماز زياد شك مىكند، چنانچه در اجزاء ديگر نماز شك كند،
بايد به دستور آن شك عمل نمايد، مثلًا كسى كه زياد شك مىكند كه سجده كرده است يا
نه، اگر در بجا آوردن ركوع شك كند، بايد به دستور آن عمل كند، يعنى اگر به سجده
نرفته است ركوع را بجا آورد؛ و اگر به سجده رفته است به شك خود اعتناء نكند.
1374-
كسى كه در نماز مخصوصى- مثلًا در نماز ظهر- زياد شك مىكند، اگر در نماز ديگر-
مثلًا در نماز عصر- شك كند، بايد به دستور شك رفتار نمايد.
1375-
اگر كسى شك كند كه كثير الشك شده است يا نه، بايد بنا بگذارد كه كثير الشك نشده
است، و كثيرالشك هم تا وقتى يقين نكند كه به حال معمولى مردم برگشته است، نبايد به
شك خود اعتناء كند.
1376-
كسى كه فقط وقتى در جاى مخصوصى نماز مىخواند زياد شك مىكند، اگر در غير آنجا
نماز بخواند و شكى براى او پيش آيد، بايد به دستور شك عمل كند.
1377-
كسى كه زياد شك مىكند، اگر شك كند كه ركنى را بجا آورده است يا نه، و به شك خود
اعتناء نكند، سپس يادش بيايد كه آن ركن را بجا نياورده است، چنانچه مشغول ركن بعد
نشده است، بايد آن را بجا آورد؛ و اگر مشغول ركن بعد شده است، نمازش باطل مىباشد،
مثلًا اگر شك كند كه ركوع كرده است يا نه، و به شك خود اعتناء نكند، چنانچه پيش از
رفتن به سجده دوم يادش بيايد كه ركوع نكرده است، بايد برگردد و ركوع كند؛ ولى اگر
در سجده دوم يادش بيايد، نمازش باطل مىباشد.
1378-
كسى كه زياد شك مىكند، اگر شك كند چيزى را كه ركن نيست بجا آورده است يا نه، و به
شك خود اعتناء نكند، و بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده