طرفداران
جدايى دين از سياست و حكومت، به اصناف زير تقسيم مىشوند:
1-
كمفكرانى كه در گفتار و كردار خود در همهچيز از غربىها تقليد مىكنند اينان كه
اعتماد به نفس را از دست دادهاند و مقام انسانى خود را فراموش كردهاند خيال
مىكنند كه وقتى غرب در صنعت خود از ما جلو افتادهاند در اخلاق و عقل و فرهنگ و
فلسفه هم از ما بهتراند و هر چه بگويند از ما بهتر مىگويند اينان از نواقص و
گرفتاريهاى جامعه غربى و نقاط ضعف فرهنگ و پوچى فلسفه آنان بكلى بىاطلاعند.
اينان
از كمفكرى خود نمىدانند كه اگر ما به صنعت غرب محتاجيم آنان به اخلاق و
جهانبينى فلسفى ما بيشتر به ما محتاج هستند.
2-
در اثر تلقين غلط و محيط فاسد، به دين بدبين شدهاند و آنرا باطل مىدانند ولى در
محيط اسلامى جرئت اظهار بىدينى را ندارند و براى فرار از دين بهانهجويى
مىنمايند و براى اغوا و اضلال بىخبران وسوسه مىكنند.
3-
كسانى كه از اسلام هيچ معلومات درستى ندارند و قيود دينى را