6) شخصى كه به قرابت غير از فرزند اقرار نمايد،
با تصديق مقرله يا ارائه دليل يا بينه، آثار حقوقى قرابت ميان آنها جارى مىگردد،
(مانند فرزند يا اخوت).
7)
هر گاه دليل قطعى بر خلاف اماره فراش موجود نباشد، طفل به صاحب فراش ملحق است.
8)
فراش همبستر بودن زوج و زوجه بوده و مراد از آن صاحب فراش فعلى مىباشد، يا حالت
دخول غير حرام كه در هر دو صورت زوجيت و شبهه را شامل مىگردد.
نفى
ولد
ماده
يكصد و هفتاد و هفتم:
1)
ولد در صورتى نفى مىشود كه عدم تحقق فراش و عدم دخول ثابت و يا لعان گردد. در
صورتى كه شرايط الحاق ولد به زوج موجود باشد، زوج به استناد فجور زوجه نمىتواند،
ولد را از خود نفى كند، مگر اين كه به عدم الحاق يقين داشته باشد.
2)
هر ذينفع مىتواند با اثبات عدم تحقق فراش، اقدام به نفى ولد نمايد، ولى اثبات
خلاف اماره فراش و لعان منحصراً به زوجين است.
3)
به محض وقوع لعان، توارث طفل و پدر و اقارب پدر نفى مىگردد، ولى آثار حقوقى نسب
طفل به مادر و اقارب مادر او باقى مىباشد.
4)
خلاف اماره فراش در موارد ذيل ثابت مىشود:
1-
اثبات قطعى عدم دخول به زوجه و عدم انزال منى در رحم زن.
2-
نبودن مواد حياتى در نطفه مرد قبل از تاريخ انعقاد نطفه.
3- لعان.
4-
آزمايش طبى كه به طور قطعى ثابت گردد.
5)
هر گاه اشخاص ذينفع عدم تحقق فراش را ثابت كنند، حكم قاضى فقط در حق افراد شريك در
دعوى نافذ است.
6)
نفى ولد از طرف زوج بايد بعد از ولادت طفل در مدتى كه طرح دعوى نفى ولد ممكن باشد،
صورت گيرد. در غير آن اقرار ضمنى محسوب مىشود، مگر اين كه ثابت شود كه مدت حمل
زوجه يا تاريخ ولادت بر او مشتبه شده است.
7)
قاضى عند الضرورت مىتواند در دعواى نفى ولد حكم آزمايش طبى را در صورت قطعى بودن
اثبات آن، صادر نمايد هر چند طرف دعوى با آن مخالفت كند.
8)
محكمه الى تثبيت قطعى وضعيت نسب صغير، قيم موقت را براى طفل تعيين مىنمايد.
9)
هرگاه زوج، مدعى ولادت طفل قبل از شش ماه قمرى يا بعد از يا بعد از نه ماه قمرى
بوده و زوجه منكر آن باشد، در صورتى كه زوج دليلى نداشته باشد، قول زوجه با قسم
معتبر مىباشد.