اين شبهه غلط است، بدن احساس درد و شادى ندارد زيرا غم و شادى و درد و لذت تابع ادراك است و بدن مادى ادراك ندارد ادراك از صفات روح آدمى است و اين روح و نفس انسان است كه طاعت و معصيت مى‌كند و بدن تنها آله كار روح است، روح مستحق ثواب و عقاب است نه بدن، بنابراين وقتى روح ثابت باشد تغير جسم اشكالى به بار نمى‌آورد، اساساً بقاى بدن بهر حال ممكن نيست زيرا به گفته دانشمندان علوم تجربى سلول‌هاى بدن هر هفت سال تماماً عوض مى‌شوند و سلول‌هاى ديگر جاى آن‌ها را مى‌گيرد.

احوال قيامت‌

قرآن مى‌فرمايد زمين بلرزد مى‌آيد كوهها مانند غبار پراكنده مى‌شود آسمان مانند كاغذ پيچيده مى‌شوند نور خورشيد و ستارگان از بين مى‌رود و ستارگان پراكنده مى‌شوند ترس و هراس دل‌هاى مردم را پر مى‌كند هر كسى به فكر خود است بدكاران سخت پشيمان مى‌شوند و اگر بتوانند براى رهايى از عذاب تمام مردم روى زمين به شمول اولاد خود را فديه مى‌دهند تا نجات پيدا كنند ولى راه فرار و نجات وجود ندارد در اين روز آدمى از برادر، مادر و پدر و زن و فرزندان خود فرار مى‌كند هر كسى به كار خود گرفتار است دوزخ شعله‌ور و بهشت نزديك مى‌شود و هر كس كه به اندازه ذره‌اى خير و شر انجام داده باشد به جزاى عمل خود مى‌رسد نامه بد كاران به دست چپ و نامه خوبان به دست راست آنان داده مى‌شود اولى‌ها ناراحت، دومى‌ها بسيار خوشحال‌اند و رو سفيد و كفار روسياه.