اخلاق نيز مانند علم، فلسفه، مذهب، هنر، حقوق و ساير عناصر (ايدئولوژى) اجتماع تابع خصوصيات اقتصادى جامعه مى‌باشد به نحوى كه اگر در زندگانى مادى افراد تحولاتى ايجاد گردد. در نقش و كيفيت اخلاق نيز هماهنگ با تحولات اقتصادى تحول پيدا مى‌شود كردار و رفتار افراد و همچنين نظريات اخلاقى دانشمندان هر عصر معرّف خصوصيات رژيم اجتماعى و اوضاع اقتصادى آن عصر است.

مكتبى كه انسان را بعنوان يك موجود باركش و خورنده برانداز كند از اين بهتر نظرى درباره اخلاق نخواهد داشت افراط ماركسيزم درباره اقتصاد همانند افراد فرويديسم درباره غريزه جنسى مى‌باشد.

سوم- اخلاق سياسى‌

ابن الوقتهاى فرصت طلب براى پيشبرد مقاصد خود و اقناع و فريب مردم تنها از اخلاقى ترويج مى‌كنند كه منافع شخصى و گروهى آنان را تضمين كند.

طالبان قدرت در موقع انتخابات، اخلاق انسانى پيدا مى‌كنند از ضعفاء حمايت مى‌كنند. طرفدار استقلال و حاكميت ملى و عاشق آزادى و عدالت اجتماعى مى‌شوند ولى پس از رسيدن به مراد ماسك مصنوعى از چهره شان برداشته مى‌شود اكثرا تندخو ظالم متكبر، مستبد و وطن فروش و خائن و ... از آب در مى‌آيند.

بطور كلى بايد به اخلاق رسمى و سياستمداران فريب نخورد و از پذيرش تبليغات رسمى دولتها شديدا خوددارى كرد، غالباً