مؤلف
مذكور مىگويد: ترديدى نيست كه تعداد زيادى از آنها كه مورد آزمايش قرار دادهام
اين شرايط سنتى در آنان جمع بوده و مشاهده شده است. (يعنى بر اساس اين تعريف تعداد
زيادى از آنان واقعاً مرده بودند).
2-
مرگ زمانى است كه فقدان امواج مغزى الكترو انسفالوگراف مشاهده گردد.
پيشرفت
تكنولوژى به ظهور روشهاى نوينى كمك كرده و اجازه مىدهد كه فرايندهاى بيولوژيكى
را كه به نحو ديگرى مشاهدهى آنها امكان پذير نبوده حساستر تشخيص دهند.
الكترو
آنسفالوگراف دستگاهى است كه پائينترين و ضعيفترين پتانسيل الكتريكى مغز را درشت و
بزرگ كرده و به ثبت مىرساند. در واقع مشاهدهى يك مرگ حقيقى بر فقدان فعاليت
الكتريكى مغز مبتنى مىباشد، كه منحنى نوار الكترو آنسفالوگرام بدون آنكه انحنايى
نشان دهد بصورت خط مستقيمى درآيد.
بطور
قطع در مواردى كه كوشش براى احياى بيمار (رآنميماسيون) بكار رفته؛ يعنى در موارد
بىنهايت فورى و اورژانس مورد مطالعه و بحث قرار گرفته است، موضوع اين نبوده كه
وقت باشد تا دستگاهى را بروى بيمار نصب نمايند.[2]