حاجت و احترام بحق ديگران) و جديت و محبت و عدالت
و دلسوزى و ايثار و سخاوت و احساس مسئوليتهاى انسانى و اجتماعى تشويق ميكند و مسير
مصارف پول را در راه رفاه عمومى مشخص ميكند.
بهرحال
معناى اين مطالب اين نيست كه علم را بىاهميت جلوه داده و بنحو ترديد گفته شود كه
آيا براى آرامش مادى، علم لازم است يا تربيت دينى؟ چنانچه درين روزها در ايران
بعضى از بىتجربگان درباره كابينه و دولت ميگويند تخصص داشته باشند با مكتبى
باشند، مكتبى بودن و متخصص داشتن را مقابل هم قرار مىدهند و سپس يكى را بر ديگرى
ترجيح ميدهند اين ترديد مانند اينست كه بگوئيم انسان به آب احتياج دارد يا به نان؟
هم
نان لازم است و هم آب، هم مكتب لازم است و هم تخصص، هم علم و هم عدل نه ظلم و
كفران هرچند آثار شوم ظلم بيشتر از مفاسد كفران است. بلى هم علم لازمست و هم عدل
ولى دومى لازمتر است.