اولا
در افغانستان اقوام و نژادهاى مختلف مانند پشتون، هزاره، تاجك، ازبك، خليلى،
نورستانى، قزلباش، پشهاى و غيرهم و كذا فارسى و پشتو زبان و غيرهم و شيعه سنى
وجود دارند كه وحدت كلمه آنان بهمين عناوين مشكل است و وحدت ملى انان كه ضرورت
ترقى كشور است كار اسانى نخواهد بود.
بهترين
خيمهايكه همه اقوام و مذاهب و نژادها را در برميگرد و بعنوان قدر جامع همه قرار
گرفته مىتواند دين مقدس اسلام است.
ثانيا:
دين اسلام بهمه نيازهاى فطرى، عقلى، روحانى، معنوى، اجتماعى و سياسى و غريزى پاسخ
ميدهد و عدالت اجتماعى و ترقى علمى و تهذيب اخلاق و كنترول هوسهاى شيطانى را تحكيم
مىبخشد.
وقتى
خداوند چنين نعمت بزرگ دنيايى و عقبايى را نصيب ما كرده باشد و اجداد و پدران ما
انرا بما رسانيده باشند چرا ما به ان متدين و پابند نباشيم و از خزانه خلاص نشدنى
ان استفاده نكينم؟
چرا
نسل جوان و روشنفكراين خاك و بوم از همه بيشتر به اين دين اسمانى و برنامه الهى
شائقتر نباشند چرا تحصيلكردههاى لائق ما حل مشكلات زندگانى را از اين چشمه زلال
نخواهند.
چرا
دولتها و حكومتها براى ارامش فكرى و حل مشكلات اجتماعى مردم از قوانين فراگير و
عادلانه و فطرى اسلام استفاده نكنند مردم شريف مادر عمق جان خود باسلام تقيد و
احترام دارند.
بلى
شريعت اسلام هم وحدت ملى را تضمين ميكند و هم مشكلات زندگانى ما را حل مىنمايد و
هم حافظ استقلال و حاكميت ملى ما است و بايد شريعت