موعظه و خطابهام حاضر ميشوند تشويق به تقليل تناسل نمايم ولى بعضى
از دانشمندان ديگر با اين نظريه مخالفند، حتى پارهاى مينويسند كه اين هنگامه شكل
استعمارى دارد، دولتهاى بزرگ صنعتى براى ضعيف نگاه داشتن دولتهاى كوچك و عدم وصول
آنها بقدرتها و ذخائر بشرى و ناچيز نشان دادن زراعت در مقابل صنايع چنين پروپا
گندى را براه انداختهاند[1]
[1] شايد اولين كسى كه قلت افزايش
مواد غذائى را نسبت بافزايش افراد انسان بيان داشته اقتصاددان انگليسى مالتوس(
1834- 1766) باشد.
او روى سنجشهاى خود اظهار داشت كه
افزايش جمعيت انسان بطور تصاعد هندسى ميباشد يعنى در بيست و پنج سال دو- برابر
ميشود، مثلا جمعيت امروزى پس از 25 سال دو برابر و پس از 50 سال چهار برابر و پس
از 75 سال هشت برابر و پس از 100 سال شانزده برابر افزايش مىيابد در حاليكه() ازدياد
مواد غذائى بنحو تصاعد عددى صورت مىگيرد، يعنى مقدار مواد غذائى فعلى پس از 25
سال يك برابر و پس از 50 سال دو برابر و پس از 75 سال سه برابر و پس از صد سال 4
برابر بيشتر ميگردد.
امروز كه بيشتر از صد سال ازين
نظريه ميگذرد و نفوس جهان تقريباً بچهار ميليارد رسيده دروغ و بطلان اين نظريه
بطور واضع آشكار شده است و محتاج برد نيست زيرا اگر نظريه او درست مىبود نفوس
دنيا الان بايد از يك صد و هفتاد ميليارد بالاتر ميبود.
ولى بعدها نظريه هالتوس چنين
اصلاح شد: افزايش مواد غذائى در دنيا كمتر از افزايش نفوس انسانى ميباشد. مطالب
متن كتاب متوجه همين نظريه مىباشد.