نام کتاب : جهانى شدن و جهانى سازى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 104
او در اين باره مىنويسد: مشكل به اعتقاد من وجود تعداد انگشتشمار
دولتهاى بنيادگرا نيست. بلكه خود بنيادگراها هستند كه در تمام جوامع مسلمان، عملا
نيروى مخالف دولتها را تشكيل مىدهند. دولتهايى كه اغلب ديكتاتور، ظالم، فاسد و
در موارد متعدد نيز فاقد مشروعيت مىباشند.[1]
نظرات
هانتينگتون، خود تبديل به عاملى براى توجه به دين در آستانه ورود به قرن بيست و
يكم شد. ديدم كه درتعريف او از تمدن، دين جايگاه ويژهاى دارد، در حالى كه اين
تعبير كمتر در نگاها ديگران به اين مفهوم ديده مىشد. آنچنان كه الوين تافلر در رد
نظريه هانتينگتون در تعريف تمدن مى- نويسد: تمدن به آن شيوه زندگى اطلاق مىشود كه
با نظام خاصى از توليد ثروت سر و كار دارند مانند: كشاورزى، صنعت و امروزه نيز
نظام مبتنى بر اطلاعات.[2]
سيد
حسين نصر، استاد كرسى اسلامشناسى در آمريكا، توجه به مقاله هانتينگتون را به
عنوان يك اقدام سرنوشتساز در جوامع غير غربى توصيف مىكند. و مىگويد: مقاله
مذكور فقط يك نظريه علمى درباره آينده دنيا نيست، بلكه خود سياستساز است.[3]
او
معتقد است در حالى كه مفهوم تمدن در بحثهاى علوم سياسى در دوران جديد مغرب زمين
اهميت چندانى نداشت، مقاله هانتينگتون آن را در